دقایقی صدها نفر از مجاهدین عراقی ساکن در شهرهای ایران را از طریق دفاتر سپاه در شهرستانها گردآوری و در این یگان سازماندهی کرد. چند سال بعد، این تیپ به لشکر تبدیل شد و در چند عملیات مهم نقشآفرینی کرد.
به گزارش نبأخبر،به دلیل اخلاص و عزم استوارش، مجاهدین عراقی از شمال تا جنوب عراق، او را بهعنوان یک فرمانده مقتدر پذیرفته بودند. یک نفر به من گفت که عکس آن شهید بزرگوار در بیشتر خانههای مجاهدین عراقی هست.
شهید اسماعیل دقایقی متولد 1333 در بهبهان، قبل از پیروزی انقلاب به مبارزه با رژیم پهلوی میپرداخت و در جریان همین مبارزات، دو بار دستگیر و زندانی شد.
وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در تأسیس جهاد سازندگی و سپاه پاسداران در آغاجری و تشکیل تیپ بدر نقش داشت. او بعد از سالها مجاهدت، در 28 دیماه 1365 در عملیات کربلای 5، هنگام مأموریت شناسایی به شهادت رسید.
* روایت حاج صادق آهنگران
سردار حاج محمدصادق آهنگران، مداح جبهههای هشت سال دفاع مقدس که از دوستان نزدیک این شهید بزرگوار بوده؛ در کتاب تاریخ شفاهی خود با عنوان «با نوای کاروان»، به بیان برخی خاطرات خود از ایشان پرداخته است:
اسماعیل دقایقی از اهالی خوب بهبهان بود. او سابقه مبارزاتی درخشانی در دوره قبل از پیروزی انقلاب داشت و در گروه منصورون فعالیت میکرد.
اولین بار، از طریق مسعود صفایی مقدم، فرمانده سپاه سوسنگرد، با دقایقی آشنا شدم. بیشتر او را در باشگاه استادان میدیدم. ظاهراً در واحد اطلاعات سپاه فعالیت میکرد. البته به دلیل موقعیت شغلی یا خصوصیات شخصیتیاش، خیلی کمحرف بود.
* فعالیتهای انقلابی
در دوره پهلوی، علاوه بر کار فرهنگی در گروه منصورون، مبارزه مسلحانه میکرد. آنطور که شنیدهام، یکبار مجسمه رضاخان را بمبگذاری کرد و قصد انهدام آن را داشت که چاشنی بمب عمل نکرد.
اسماعیل درعینحال، از کارهای فرهنگی و آگاهی بخشی به مردم هم غافل نبود. در سال 1356، در مسجد جامع امیدیه، کتابخانه بزرگی راه انداخته بود و به نوجوانها و جوانها تفسیر قرآن و اصول عقاید درس میداد.
بیشتر مبارزان قبل از انقلاب، نگاهی استراتژیک داشتند و نگاهشان به آینده هم بود. لذا برای آنها تربیت نیرو، یک اصل مهم به شمار میرفت. اسماعیل، هم به دلیل آنکه اهل مطالعه و فکر بود و هم در تشکیلاتی مانند منصورون فعالیت میکرد، از این قاعده مستثنی نبود و در کنار فعالیتهای گوناگون، تربیت نیرو و کادر سازی را هم مدنظر داشت.
* فعالیتهای دوران دفاع مقدس
اسماعیل دقایقی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از بازوان قدرتمند سپاه پاسداران در استان خوزستان بود و با درایت او، سپاه سوسنگرد نقش مهمی در جریان جنگ، بهویژه سال اول ایفا کرد. بعدها در کنار مجید بقایی در قرارگاه فجر و در عملیات فتحالمبین فرماندهی کرد.
* ابتکار دقایقی در تشکیل تیپ بدر
یکبار اسماعیل از من خواست که برای نیروهای او بخوانم. پرسیدم: اسم یگان شما چیست؟ گفت: تیپ بدر. به دلیل علاقهای که به اسماعیل داشتم، یک روز به مقر یگان او رفتم. دیدم آنجا همه عربی حرف میزنند. تعجب کردم و پرسیدم: اسماعیل اینها که همه عربی حرف میزنند! همه از نیروهای اطلاعات عملیات هستند؟! خندید و گفت: نه همه از عراقیهای مخالف صدام هستند که در کنار ما با رژیم عراق میجنگند.
زمانی که دقایقی مقامات لشکری و مسئولان کشوری را قانع کرد که مجاهدین عراقی یک، یگان مستقل داشته باشند و آنها موافقت کردند، سالگرد جنگ بدر بود. به همین دلیل نام این تیپ را بدر گذاشتند. نکته دیگر اینکه این یگان، اولین بار بهطور رسمی در عملیات بدر وارد نبرد با نیروهای عراقی شد.
دقایقی صدها نفر از مجاهدین عراقی ساکن در شهرهای ایران را از طریق دفاتر سپاه در شهرستانها گردآوری و در این یگان سازماندهی کرد. چند سال بعد، این تیپ به لشکر تبدیل شد و در چند عملیات مهم نقشآفرینی کرد.
تا آنجایی که من اطلاع دارم، بخشی از امکانات آن را سپاه پاسداران و بخشی را مجلس اعلای عراق تأمین میکرد. دقایقی خیلی تلاش میکرد که کمبودهای این یگان برطرف شود. حتی شنیده بودم که امکان ازدواج مجاهدین عراقی را فراهم میکرد.
دستور داده بود که حداقل امکانات شروع زندگی را در اختیار آنها قرار بدهند. گاهی خودش برای آنها به خواستگاری میرفت و مثل یک برادر بزرگتر به خانوادههای آنها کمک میکرد.
من از نزدیک دیدم که رابطه مجاهدین عراقی و دقایقی چقدر صمیمی بود. بعدها که در عراق ماجرای داعش پیش آمد، دور نمای ذهن اسماعیل دقایقی و مجاهدتهای او، برای همه بیشتر روشن شد و خیلیها مثل من، همت و …، درایت اسماعیل دقایقی در رهبری و فرماندهی این نیروی ویژه را ستودند.
او خیلی برای شکلگیری سپاه بدر وقت گذاشت و برای انسجام این یگان از جانودل کار کرد. به دلیل همین اخلاص و عزم استوارش، مجاهدین عراقی از شمال تا جنوب عراق، او را بهعنوان یک فرمانده مقتدر پذیرفته بودند. یک نفر به من گفت که عکس آن شهید بزرگوار در بیشتر خانههای مجاهدین عراقی هست.
از زبان یکی از مشاوران نظامیاش شنیدم که اسماعیل دقایقی ویژگیهایی داشت که موجب میشد احساس کنی او فارغالتحصیل یک دانشگاه معتبر نظامی است.
در رثای شهید دقایقی نوحهای خواندم که برخی ابیات آن این بود:
سردار و الگوی سلحشوران دقایقیای حامی قرآن
دشمنستیز غرب و خوزستان دقایقیای حامی قرآن
منبع:
بهداروند، محمدمهدی، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: با نوای کاروان؛ روایت محمدصادق آهنگران، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، 1399 صفحات 252، 253، 254