آیا کرونا مسیر تاریخ را تغییر می‌دهد؟

کرونا

کوید ۱۹ می تواند به سان طاعون در قرن ۱۴ میلادی، ایستارهای ارزشی و سنتی حاکم بر ارباب دین را زیر پرسش ببرد و زمینه پرور ایجاد فضای جدید در سپهر اندیشگی در سروش جوانب زندگی بشر امروز شود.

به نقل ازصدانیوز،بسیاری از پژوهشگران بیماری‌هایی چون طاعون را نقطه عطف تاریخ بشریت می‌دانند. طاعون قرن شاید مقدمه‌ای برای استیلای دگراندیشی در اروپا بود. در زمانه‌ای که کلیسا دست به هرکاری زد تا طاعون را از بین ببرد، از آتش زدن گربه‌ها گرفته تا کشتن یهودیان و … اما طاعون از بین نرفت. این موضوع یکی از عوامل اصلی دور شدن مردم از خرافات و توهمات و ایجاد رنسانس در اروپای پانصد سال قبل بود. اما آیا کرونا هم می تواند نقشی همانند طاعون در سپهر اندیشه، سیاست و جامعه جهانی ایفا کند؟

نام طاعون سیاه هنوز تا همین امروز هم ردپای خود را در اوهام و تخیلات اروپایی‌ها به جای گذاشته است. مرگ سیاه فرهنگ اروپا را تغییر داد، نهادهای عقب‌مانده و متزلزل قرون وسطا را در معرض آزمونی سخت قرار داد، شروعی بر پایان دوران تاریک بود و زیربنایی بر آغاز رنسانس و انقلاب صنعتی شد.
هرچند قرن ۲۱ پیچیدگی‌های منحصر به فرد خود را دارد. در شرایط فعلی کوید ۱۹ می تواند به عنوان یک مقدمه برای نبردهای ویروسی در عصر حاضر باشد. همان جنگ هایی که بیل گیتس مدیر شرکت مایکروسافت پنج سال پیش در سخنرانی خود اعلام کرد که تهدید برای بشر جنگ نیست؛ بلکه ویروس‌های ناشناخته است.
حالا کرونا را می توان از دو منظر یعنی تغییر در سپهر اندیشه و همچنین تغییر در معادلات قدرت در جهان بررسی کرد. شاید بتوان این ویروس جهانگیر را یک نقطه عطف مهم در تاریخ دانست. نقطه عطفی که احتمالاً نسل های آینده بیشتر درباره آن سخن خواهند گفت.

در این زمینه با مهدی مطهرنیا استاد دانشگاه و آینده‌پژوه سیاسی به گفت‌وگو نشستیم تا به زوایای تاثیر کوید۱۹ بر آینده سپهر سیاسی و اجتماعی جهان بپردازیم.
تغییر در ایستارهای سنتی به سان طاعون قرن چهاردهم
مهدی مطهرنیا در این خصوص به ابتکار می گوید: در خصوص کرونا یا کوید۱۹ باید ابعاد گوناگونی مورد توجه قرار گیرد. کوید ۱۹ می تواند به سان طاعون در قرن ۱۴ میلادی، ایستارهای ارزشی و سنتی حاکم بر ارباب دین را زیر پرسش ببرد و زمینه پرور ایجاد فضای جدید در سپهر اندیشگی در سروش جوانب زندگی بشر امروز شود.
وی با بیان اینکه این تغییر بیشتر متوجه جوامع دین مدار منطقه خاورمیانه است، اظهار می کند: به ویژه این معنا در تجربه آنچه که در عصر رنسانس و رویدادهایی که بخشی از آن را طاعون قرن چهاردهم میلادی در بر می‌گرفت؛ باید دانست، اما همه جهان به کرونا اینگونه نمی‌اندیشند؛ چرا که آن‌ها این مرحله را سده‌های پیش از قرن ۲۱ میلادی گذرانده‌اند. از جنگ‌های صلیبی گرفته تا سفرهای سیاحانی چون مارکوپولو و رویدادهای زیادی که تشدید کننده این معنا بود مانند قیام ژان ویکیلف و شاگرد او ژان هوس و روشن اندیشان دینی در کلیسا مانند برونئو و در کنار آن ها بیماری طاعون مطرح شد که تمام ایستارهای ارزشی مقوم کلیسای کاتولیک را به زیر پرسش جدی برد و در واقع این بیماری موجب ایجاد تلنگری بسیار اثربخش برای نفوذ استراتژیک دستاوردهای رویدادها و روندهای گذشته شد.
مطهرنیا ادامه می دهد: اکنون هم در کشورهای پیرامونی و به ویژه ایران کرونا همان نقش را می‌تواند ایفا کند و در سپهر اندیشگی بشر امروز در زیست بوم ایران و محیط پیرامونی ما که نوعی چیرگی اندیشه دینی در وجه سنتی آن حضور جدی دارد وارد شده و ایجاد ریزش‌های بزرگی در باورهای اعتقادی گاهی سنتی و خرافی را برسازد.
این استاد دانشگاه می گوید: در اینجا سخنی پیش می‌آید که پادگفتمان حاکم بر تفکر سنتی که دین را در جایگاه استعلایی می‌نشاند و انسان را در خدمت باورهای دین می‌دانست به چالش می کشد. اینکه دین برای آدمیان آمده است یا دین از سوی خالق اصلی برای انسان ترویج شده است؟ آنچه که قبلاً گفته می‌شد این است که آدمی برای دین خلق شده است و بعضی از رده‌های تفکر دینی سنتی در برابر حرکت‌های عرفی و متکی بر عقل بشری در صیانت از جان آدمی ایستادگی کند.
مطهرنیا تصریح می کند: ماجرای لیسدن ضریح متبرکه یا مقاومت در برابر قرنطینه و یا آنچه که در برخی لایه‌های تفکر سنتی دینی دیده می‌شود مقاومت در برابر این اختلال و لغزشی است که آدمی را در خدمت دین می‌دانست. اما در گام نخست با تعطیلی برخی مراکز و نهادهای دینی در عمل نشان داده شد که آنچه مهم می‌شود این است که دین در خدمت انسان ها قرار می گیرد.
این آینده پژوه سیاسی می گوید: در نهایت تفکری که جایگاهی استعلایی برای دین در نظر دارد به شیوه روی می آورد که از سوی دین مداران سنتی پذیرفته نمی شود و درآینده اگر بخواهند بر اساس همان احتجاجات وارد عمل شوند یک پدیده تاریخی به نام کوید ۱۹ و تجارب ناشی از آن در جلوی دیدگان مردم خواهد بود و دیگر آن اثر را برای تحریک مردم نخواهد گذاشت.
عصر جدید جنگ های ویروسی
مهدی مطهرنیا همچنین به جنبه عمومی اثر این ویروس بر جهان اشاره می کند و می گوید: اثر دیگر این ویروس به صورت عمومی در جنگ های نوین بشر امروز است. در کتاب خود به نام جنگ‌های آینده و عملیات روانی سال‌ها پیش بر این نکته تاکید کردم که پارادایم جنگ‌های بدون سرنشین، جنگ‌های دانش‌بنیان و یا جنگ‌های سایبری به همراه چند پارادایم دیگر جای جنگ‌های کلاسیک را خواهد گرفت و ما شاهد ایجاد فضای دیگری برای حرکت به سوی جنگ‌هایی خواهیم بود که پارادایم‌های حاکم بر آن‌ها با جنگ‌های کنونی و گذشته مبتنی بر جنگ‌های کلاسیک و دولت- ملت ها متفاوت خواهد بود.
این استاد دانشگاه می افزاید: اینکه در ووهان چین در آزمایشگاه‌هایی به دنبال آزمایش ویروس‌هایی هستند که بتوانند زمینه‌های ایجاد فضای بهره‌برداری از آن‌ها را در برابر رقبا حاصل کنند ناشی از تلاش قدرت‌های جهانی برای ورود به پاردایم‌های جدید جنگی و نظامی است.
مطهرنیا خاطرنشان می کند: به هر تقدیر چینی ها به دنبال آزمایش، سرمایه‌گذاری و مطالعه در مورد این ویروس‌ها بودند. سارس نیز نمونه بارز آن است که در سال های گذشته موجب کشتار بسیاری از مردم در سطح بین المللی شد. این معنا نشان دهنده ایجاد فضایی است که ما شاهد رودرویی قدرت‌های بزرگ برای تجهیز خود و ورود به جنگ‌های بیولوژیک هستیم.
وی می افزاید: در جنگ اخیر ویروسی حتی دولت نتوانست در خصوص قرنطینه شهرها اقدام کند، اما رئیس ستاد نیروهای مسلح اعلام کرد شهرها در کل ایران خلوت می شود. این نشان دهنده آن است که این قدرت و توان در نیروهای مسلح و در نهادی فرادولت برای ایجاد چنین حرکتی وجود دارد و فرمان رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرت فائقه مسلط بر همه ارکان حکومتی است که می‌تواند اثر عینی در جهت اقدام عملی داشته باشد. لذا این معنا زمانی که با جنگ میکروبیولوژیک عجین می شود جدی تر مورد بررسی قرار می‌گیرد و در عمل نیز اقدام های عینی تری را انجام پذیر می‌کند.
ماکیاولیسم جهانی در راه است؟
مطهرنیا یادآور می شود: در اینجا هم درس‌های متفاوتی وجود دارد اینکه کشورهای بزرگ جهان یا قدرت های بزرگ، که مدعی اند در صحنه بین المللی حافظ امنیت جهانی هستند اکنون در پس پرده تحرکات خود از هیچ گونه جهت گیری ماکیاولیستی برای افزایش قدرت خود حتی به بهای در خطر قرار دادن سلامت جهانی کوتاهی نمی کنند. این نه قدرت شرق می شناسد و نه قدرت غرب.
وی می افزاید: اگر همین فعل و انفعالات در ایالات متحده آمریکا صورت پذیرد و یکی از آزمایشگاه‌های غربی یکی از این اشتباهات را در آزمایشگاه خود مرتکب می شد آیا با چنین واکنشی در نظام رقیب روبرو می‌شد؟ اکنون که چین این اشتباه را کرده و تلاش می‌شود با متهم کردن رقیب در قالب یک مفروض آن را تا حدودی پوشش دهند آیا مورد خطاب و عتاب جامعه بین المللی قرار می‌گیرد؟
مطهرنیا تصریح می کند: اکنون که این ویروس از ووهان چین منتشر شده ما شاهد موضع گیری وزیر امور خارجه چین در برابر وزیر امور خارجه آمریکا که آن را ویورس ووهان نامید هستیم و چین در این مورد اعتراض رسمی خود را اعلام کند. اما آیا این حق برای جامعه جهانی محفوظ نیست که از رهبران چین بپرسد چه اقداماتی در ووهان چین صورت می‌گیرد که از سارس تا کوید۱۹ ما شاهد نشت ویروس ها هستیم که نظام بین‌الملل را تهدید می کند؟
این استاد دانشگاه در پایان می گوید: همانگونه که آمریکا و کشورهای غربی می توانند مورد پرسش مشابه قرار گیرد این حق برای جامعه جهانی نیز وجود دارد که بخواهد از چین در خصوص این ویروس‌ها پرسشگری کند که همواره باید در دهه‌های گذشته تا به امروز، جهان هزینه مطالعه و پژوهش‌های چین در خصوص ویروس‌ها را بپردازد؟ آیا این حرکت‌های چینی‌ها جهت‌گیری پزشکی و مطالعات در این حوزه محدود می‌شود با اینکه این اقدامات تشدیدکننده جنگ بیولوژیک در جهان است؟ بنابراین همان‌گونه که همه کشورهای غربی باید مورد این پرسش قرار گیرند چین نیز نباید خود را در مقابل این پرسش مصون بداند.


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید