روش شناسی برنامه ریزی فرهنگی و اجتماعی

در برنامه ریزی فرهنگی  و اجتماعی با توجه به عمق اثر گذاری و دامنه تاثیر پذیری ، نیازمند دو دیدگاه کلان و خرد هستیم در دیدگاه کلان به دو عامل ، چهارچوب (فرهنگ ، باورها،انگیزش های ذهنی ، خواسته ها) ومدل (روابط و نسبت های متقابل متغیر ها ، الگو ها ، ساختار ، ) توجه می شود ، مستند سازی و قالب دهی مفهومی شناخت این  دو عامل از دو حیث بسیار مهم است اولا امکان ارزشیابی  آن توسط جامعه خبره بر اساس ارزشیابی بر روی یک نمونه کوچک از جامعه آماری بزرگ امکان پذیر خواهد بود دوما بازنگری ،اصلاح و تعمیم دهی آن بر اساس طبقه بندی مفهمومی  امکان پذیر می باشد  .

 به گزارش نباء خبر، به تحلیل محمد رضا زحمتکش ،مدیر مسئول پایگاه خبری تحلیلی نباء خبر، به لحاظ روش شناسی برنامه ریزی به عنوان یک فرآیند از مجموعه ای از زیر فرآیند های به هم مرتبط ( متوالی وموازی ) و فعالیت های مرتبط با هر زیر فرآیند تشکیل می شود الگوی برنامه ریزی به لحاظ مدل مفهومی ، بر اساس  چهارچوب و شاخص های عملکردی  متفاوت خواهد بود .در یک تصویر کلان الگوی مفهومی تدوین سند راهبردی یک برنامه در هر سطحی (بخشی ،فرابخشی ،منطقه ای ، شهری ،کشوری ) و بر اساس هر مقیاسی (راهبردی ، عملیاتی ،اجرایی) مابه ازا،  سند اهداف آن برنامه تعیین می شود . سند اهداف در دو مقیاس عملیاتی (خرد ،کلان) و مقیاس زمانی (کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت) نیز ما به ازاء سناریو های اجرایی با تحلیل  عوامل هزینه  ، زمان و ریسک تدوین می گردد تحلیل این عوامل بر اساس سنجش نسبت های عملکردی  به نام شاخص می باشد.

در تدوین سند برنامه ،چشم انداز کلان  به عنوان مبنای انحراف و تصحیح فرآیند ها و روش های اجرا در سطوح عملکردی ، مدیریتی و راهبری  محسوب می شود و بواقع چشم انداز به مثابه قطب نمای حرکت در تمام مراحل تدوین اسناد تا اجرا  نقش آفرین خواهد بود.

مسئله :

در حوزه برنامه ریزی فرهنگی و اجتماعی مخاطب ما انسان انتخابگر و متعقل است  که شناخت و تحلیل تاثیر پذیری و ایجاد انگیزش های ذهنی و رفتاری آن مبنا و پایه تصمیمات خواهد بود.

انگیزش های ذهنی و رفتاری انسان به دو دسته کلی ثابت و متغیر تقسیم می شود تابت ها فارغ از رنگ پوست ، نژاد ، ملیت و جنسیت برای تمام انسان ها ثابت است و متغیر ها به تفکیک هر فرد و گروه انسانی بر اساس عوامل پایه ای همچون تاریخ ، وراثت ، نظام قالب تربیتی و آموزشی ، سنت ها و چهارچوب های تربیتی خانواده و ….. می تواند متفاوت باشد

الگوی مفهومی فوق در برنامه ریزی فرهنگی به طور خاص برنامه هایی که معطوف به آسیب شناسی  و اخذ تصمیمات جهت تصحیح و تعدیل ناهنجاری های اجتماعی شکل می گیرد  به چهار دلیل پاسخگو نیست و به عبارتی این الگوی مفهومی خود نیازمند اسیب شناسی است .

دلیل اول :  رفتار جوامع انسانی از الگوی روابط علی محض با قابلیت پیش بینی پذیری تبعیت نمی کند ، به عبارتی بسیاری از کنش های اجتماعی در لحظه و بر اساس مولفه هایی پراکنده ای است که در ذهن جمعی  شکل می گیرد وبواسطه تحریک عوامل بیرونی قدرت انباشتگی و یکسو شوندگی پیدا می کند و تبدیل به رفتار اجتماعی می شود

دلیل دوم :ذهنیت اجتماعی  به لحاظ تاثیر پذیری متقابل و نامتقابل از مجموعه ای از عوامل  دارای  سیالیت  و انعطاف پذیری زیادی برخوردار است و بواسطه  سیالیت  و انعطاف پذیری  ، عمر ماندگاری آن در بازه زمانی می تواند کوتاه باشد و عملا امکان استخراج الگو ها ی رفتار سنجی اجتماعی یا امکان پذیر نمی باشد و یا توام با خطا خواهد بود.

دلیل  سوم : عاملیت تحقیق و تدوین خود در چرخه این تغییر و تحول است به عبارتی  عامل شناسنده خود در چرخه ای  قرار دارد که بواسطه تغییر و تبدیل امکان تصویر سازی با خطا خواهد بود.

دلیل چهارم : مفاهیمی مانند ذهنیت جمعی ، رفتار اجتماعی مفاهیمی کیفی است و بر اساس مدل کیفی  با تقریب و تخمین و تعیین ضریب خطا قابل تحلیل و بررسی خواهد بود بر این اساس استفاده از رویکرد های کمی و الگوهای مهندسی در این حوزه مورد نقد می باشد.

راه حل پیشنهادی :

در برنامه ریزی فرهنگی  و اجتماعی با توجه به عمق اثر گذاری و دامنه تاثیر پذیری ، نیازمند دو دیدگاه کلان و خرد هستیم در دیدگاه کلان به دو عامل ، چهارچوب (فرهنگ ، باورها،انگیزش های ذهنی ، خواسته ها) ومدل (روابط و نسبت های متقابل متغیر ها ، الگو ها ، ساختار ، ) توجه می شود ، مستند سازی و قالب دهی مفهومی شناخت این  دو عامل از دو حیث بسیار مهم است اولا امکان ارزشیابی  آن توسط جامعه خبره بر اساس ارزشیابی بر روی یک نمونه کوچک از جامعه آماری بزرگ امکان پذیر خواهد بود دوما بازنگری ،اصلاح و تعمیم دهی آن بر اساس طبقه بندی مفهمومی  امکان پذیر می باشد  .

دیدگاه کلان چهارچوب و مدل ها ، به عنوان زیر ساخت اصلی برنامه ریزی می باشند ، برنامه ها ی اجرایی از جهات مختلف (مدت زمان اجرا ، دامنه اثر اجرا،متغیر ها و عوامل اثر گذار ،فرآیند ها ،جریان داده و اطلاعات و……) با یکدیگر ارتباط دارند ، آنچه برنامه را از قالب مفهومی به قالب منطقی و اجرایی تبدیل می کند درک صحیح این متغیر ها و  تحلیل  آن بر اساس مدل داده و اطلاعات است ، میزان صحت و دقت ارزشیابی کمی یک برنامه وابستگی مستقیم به میزان دقت نظری (دانش تخصصی) وعملی (تجربه عملی) در کشف و استخراج  و اعتبار روابط  متغیر های فوق دارد به عبارتی شناخت صحیح  وجامع این متغیر ها کلید قوام ودوام تدوین سناریو های تصمیم  می باشد.تولید تصمیم نیازمند کشف ،طبقه بندی و مدیریت داده های استخراج شده از عوامل پایه می باشد .

تسهیل و تسریع این امر ارتباط مستقیم با قابلیت پذیرش ذهنی (فرهنگ  سازمانی) و عملی ( رفتار سازمانی )به فرآیند تفکر سیستمی با تاکید بر ملازمات اجرایی آن در سطوح تصمیم گیری و تصمیم سازی می باشد.

تدوین و مستند سازی  سه رکن چهارچوب ، مدل ها و برنامه امکان ورود به انتخاب ابزار ها را می دهد ابزار ها بسته به اینکه مابه ازاء چه عملکردی به کار می روند نیازمند روش های خاص خود هستند چه بسا ابزار درست انتخاب شود ولی روش های استفاده از آن تناسب و همخوانی با ابزار نداشته باشد و این عدم هم خوانی ، ابزار را از موضوعیت کاربردی آن خارج کند .

ویژگی های  مدل پیشنهادی :

  • با توجه بر ترتیب و توالی پنج لایه و ارتباط تقدم و تاخر لایه ها با یکدیگر ، سهولت و تسریع بازنگری و اصلاح الگوی فوق بر اساس استخراج داده ها و متغیر های ثانوی در مسیر امکان پذیر خواهد بود .
  • با توجه به اینکه کنش های اجتماعی در لحظه موجب نمود متغیر ها و عوامل در بازه زمانی کوتاه و همپوشانی و درهم پیچیدگی متقابل و نامتقابل این متغیر ها  ، تبدیل پذیری مدل های استاتیک  برنامه ریزی  به مدل های پویا در حوزه برنامه ریزی فرهنگی و اجتماعی ضرورت دارد.
  • سهولت آزمون پذیری و تغییر پذیری در هریک از مراحل تدوین و تنظیم برنامه
  • جایگزینی مدل ها بجای اهداف ، به عنوان زیر ساخت تدوین برنامه امکان تحلیل روابط میان متغیر ها و عوامل را بر اساس  تاثیر متقابل و نامتقابل امکان پذیر خواهد نمود این مهم  موجب کمیت پذیری و برنامه ریزی بر مبنای مولفه های قابل اندازه گیری کمی را فراهم خواهد کرد .
  • تحلیل و تدوین چهارچوب  اجرای برنامه ، موجب شکل گیری رویکرد کلان و تطبیق پذیری برنامه با ساختارها و مولفه های اجتماعی را امکان پذیر می نماید.
  • اساسا ابزار ها و منابع (سرمایه ، زمان ،منابع انسانی و…..)از درون برنامه استخراج می شوند و روش های مدیریت و بکار گیری این ابزار ها بر اساس درک پیشینی از مدل ها و چهارچوب امکان پذیر خواهد بود.
  • در الگوی فوق هم از پائین به بالا(تحلیل و تدوین نظری) و هم از بالا به پائین(ارزیابی و اجرا) دارای ارتباط و همپوشانی خواهد بود و این همپوشانی به لحاظ پویایی و تغییر پذیری امکان تغییر پذیری و انعطاف پذیری برنامه را با هزینه کم زمانی  فراهم خواهد کرد.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید