من سایه به هیزم شکنی داده ام از مهر

گفتند که در لاک خودت باش..نمی شد این راز نمی شد نشود فاش..نمی شد در مردمک چشم نهان بود همان که می جستمش از مردم و پیداش نمی شد من سایه به هیزم شکنی داده ام از مهر چوب تبرش از خودم ای کاش نمی شد خفاش اگر طاقت دیدار تو را داشت با نور […]

گفتند که در لاک خودت باش..نمی شد
این راز نمی شد نشود فاش..نمی شد

در مردمک چشم نهان بود همان که
می جستمش از مردم و پیداش نمی شد

من سایه به هیزم شکنی داده ام از مهر
چوب تبرش از خودم ای کاش نمی شد

خفاش اگر طاقت دیدار تو را داشت
با نور عجین می شد و خفاش نمی شد

شاید دل من در هوس عشق نمی سوخت
این کاسه اگر داغتر از آش نمی شد

محمدامین خلیلیان


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید