برخي از كتابها كه نام نميبريم با تيراژ 10 هزارنسخه به چاپ چندم ميرسند اما برخي ديگر نميتوانند فراتر از 200 نسخه بروند. دلايل آن نه محتواي كتاب بلكه مقبوليت برخي از اين كتابهاست كه ارگانهاي مختلفي ناچار به خريد آن ميشوند اما برخي ديگر از چنين اقبالي برخوردار نيستند و باعث سرخوردگي پديدآورندهي اثر و ناشر ميشوند. اگر نگاهي يكسان به كتابها داشته باشند حتما اوضاع كتاب تغيير خواهد كرد.
به گزارش نبأخبر،ميزان رشد و توسعهيافتگي جوامع در ارتباط مستقيم با ميزان مطالعه و دانايي هر کشوري است. بشر اوليه كه هنوز نميتوانست بنويسد و بخواند، با آزمايش و تجربه زندگي خويش را به پيش ميبرد و دانش و هنر، از فردي به فرد ديگر منتقل ميشد اما با گذشت زمان و اختراع خط و کتابت، کار ثبت تجربيات و دانش آغاز شد. اختراع خط، تحول شگرفي را در جهان بهوجود آورد زيرا علوم و تجربيات کشفشده با درگذشت نسلهاي قبل، با آنان از بين نميرفت بلکه با جمعآوري آنان بهصورت متون که بعدها بهصورت کتاب درآمد خدمت بزرگي براي اعتلاي علم و دانش انجام گرفت.
برپايي نمايشگاه کتاب هرساله باعث رونقگرفتن فروش کتاب و سود ناشران ميشود، اما تاثير فرهنگي آن در کتابخوانشدن مردم هيچگاه مشخص نشده و برعکس بهعنوان يک تفرجگاه موقت 10روزه بيشتر موردتوجه افرادي قرار گرفته است که براي تفريح بهدنبال يک فستيوال سرگرمکننده ميگردند.
بيشک جريانسازي نمايشگاه کتاب در حوزه فرهنگ کشور بر کسي پوشيده نيست. اين رويداد، نمايشي از توانمندي فرهنگي کشور است. از سويي تاثير اين نمايشگاه در اقتصاد و فعاليت صنعت نشر قابلتوجه است و همهساله نمايشگاه کتاب توانسته تازههاي نشر را در سطح گسترده معرفي کرده و زمينه ارتباطگيري حلقههاي فرهنگي کشور را فراهم سازد. اين رويداد در ارتباطگيري فرهنگي با کشورهاي ديگر و ترويج فرهنگ ملي و ديني در منطقه نيز نقش کليدي دارد و باتوجه به برگزاري آن در سطح بينالمللي، ميتوان شاهد تاثيرات مطلوب آن بود.
نمايشگاه بينالمللي کتاب تهران بهعنوان رويداد فرهنگي هماكنون در حال برگزاري است. اما واقعيتي که همه اهالي نشر و کتاب طي چند سال اخير، با آن روبهرو شده و آثارش را آشکارا تجربه کردهاند؛ يعني افزايش افسارگسيخته قيمت کتاب، آنقدر تاثيرگذار است که حتي رويدادهاي شيريني مانند آغاز نمايشگاه بينالمللي کتاب هم، نميتواند از پس تلخي طعم آن برآيد. افزايش نجومي قيمت کتاب، موضوعي است که بدونترديد و به اجبار، از تعداد طرفداران کتاب ميکاهد و براي ترويج فرهنگ کتاب و کتابخواني در جامعه ما، بهشدت آسيبزاست. برخي سعي ميکنند براي ريشهيابي موضوع، شائبه گرانفروشي يا سوداگري ناشران را مطرح کنند، اما کيست که نداند ناشر هم از اين وضعيت در رنج و عذاب است؛ همين چند روز قبل، تسنيم در گزارشي مفصل از افزايش قيمت کاغذ در آستانه شروع به کار نمايشگاه کتاب تهران خبر داد؛ قيمت هر بند کاغذ70 در 100، با »گرماژ« 70 گرم که چند هفته قبل، يک ميليون و 300 هزارتومان معامله ميشد، به ناگاه افزايش يافت و از مرز يک ميليون و 500 هزارتومان گذشت تا مصائب توليد کتاب را افزون کند. وزارت ارشاد، البته راهکارهايي براي برونرفت از اين مشکل انديشيده است؛ افزايش توليد داخلي و تسريع در اختصاص ارز 28 هزار و 500توماني براي خريد کتاب. اما مگر مشکل صنعت نشر، فقط با وفور کاغذ و تثبيت نسبي آن، حلشدني است؟
قابلتوجه است افزون بر حمايتهاي مادي دولت از ناشران، از طريق وزارت صمت و ارشاد، بايد برنامههاي ويژهاي براي کاهش هرچه بيشتر قيمت مصرفکننده کتاب انديشيده شود. در سالهاي قبل، طرحهاي خريد کتاب، از قبيل »بهاره«، »تابستانه« و مانند آن، شوک خوبي به بازار کتاب وارد ميکرد و باعث رونق داد و ستد در اين بازار فرهنگي ميشد، اما اکنون، چنين حمايتهايي چندان به چشم نميآيد و به ظاهر روي بازار کتاب تاثيرگذار نيست. شايد بد نباشد که نگاهي دوباره به راهاندازي و توسعه چنين طرحهايي داشته باشيم و با اهتمام به اهميت و جايگاه کتاب در فرهنگ عمومي و لزوم توجه به آن، ذيل عنوان يک راهبرد کارآمد، بهدنبال طرحهايي مانند خريد تضميني کتاب از ناشران و عرضه آنها به جامعه هدف برويم. يادمان باشد که تلاش صنعت نشر براي ادامه حيات و عبور از اين بحران، تاثيرات سوئي بر فضاي کتابخواني کشور ميگذارد؛ نمونهاش کاهش صفحات کتاب براي اقتصاديکردن آن و پايينآوردن کيفيت چاپ و کاغذ است که البته، در کمکردن رغبت خريداران کتاب، بيتاثير نيست. ازسوي ديگر، ناشران براي ادامه مسير و خدمت به فضاي کتاب و کتابخواني، نيازمند حمايتهاي ديگري نيز هستند؛ مبارزه با قاچاق کتاب، تسهيل امور نشر و تقويت و افزايش نمايشگاهها در سراسر کشور، ميتواند راهکاري در اين راستا باشد. سخن آخر اينکه، مسوولان عزيز، دردشناسان حوزه فرهنگ، حال و روز کتاب و کتابخواني در کشور ما چندان روبهراه نيست؛ لطفا به داد کتاب و کتابخواني برسيد.
با اينحال بايد ارزش و جايگاه کتاب در محيط خانواده به کودکان تبيين شود و آنان را با کتاب مانوس نماييم تا کتاب و کتابخواني جزئي از زندگي کودکان محسوب شود. بعد از خانواده مکاتب و مدارس نقش مهمي در اين خصوص دارند. کودکان و نوجوان ذهن خلاق و گيرايي دارند که بايد از آن استفاده درست گردد تا آنان در مسير فراگيري دانش و مطالعه قرار گيرند اما اگر اين برنامهريزي به خوبي شکل نگيرد ممکن است کودکان و نوجوانان با دلسردي و بيانگيزگي مواجه شوند که جبران آن سخت و زمانبر خواهد بود.
حکومتها و مسوولين فرهنگي و علمي، بايد فرهنگ کتابخواني را در جامعه گسترش داده و زمينه را براي مطالعه و علمآموزي مهيا سازند تا در آينده جوانان فهيم، متخصص و مفيد به جامعه تحويل داده شود.
بايد دانست که توجه به فرهنگ نسبت مستقيم با ساير ابعاد زندگي افراد جامعه دارد و تربيت فکري و فرهنگي جامعه کاري جامع و وسيع است. اينکه بهمحض گرانشدن کالايي، خانواده آن را از سبد خريد خود حذف ميکند، صرفا جنبه اقتصادي ندارد. فرد کتابخوان و کتابدوست حتي باوجود گراني کتاب بهنوعي نياز مطالعاتي خود را تامين ميکند و درواقع اين نهادينهشدن فرهنگ مطالعه است که ميزان مطالعه را رقم ميزند.
مسالهي مهم ديگري كه بايد به آن پرداخت اين است كه برخي از كتابها كه نام نميبريم با تيراژ 10 هزارنسخه به چاپ چندم ميرسند اما برخي ديگر نميتوانند فراتر از 200 نسخه بروند. دلايل آن نه محتواي كتاب بلكه مقبوليت برخي از اين كتابهاست كه ارگانهاي مختلفي ناچار به خريد آن ميشوند اما برخي ديگر از چنين اقبالي برخوردار نيستند و باعث سرخوردگي پديدآورندهي اثر و ناشر ميشوند. اگر نگاهي يكسان به كتابها داشته باشند حتما اوضاع كتاب تغيير خواهد كرد.