محمد معین: نخستین دکتر ادبیات فارسی

به نقل از منابع فرهنگی

نیما یوشیج، پدر شعر نو ایران، نیز در آذر ماه 1338 در وصیت‌نامه‌اش، محمد معین را ،بی‌آنکه او را دیده باشد، به عنوان وصی خود انتخاب کرد تا اشعارش را بررسی کرده و طبق طبع و سلیقه خودش اشعار نیما را انتخاب و منتشر کند.محمد معین در یکی از اتاق‌های دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در سال 1345 بیهوش شد و به حال اغماء فرو رفت. او پس از چهار سال و هفت ماه که در حالت اغماء بود، سرانجام در 13 تیرماه 1350 در سن 57 سالگی چشم از دنیا فروبست و در شهر آستانه اشرفیه، استان گیلان به خاک سپرده شد.

 

به گزارش نبأخبر،محمد معین؛ نامی که با شنیدن آن به یاد «فرهنگ معین» می‌افتیم. فرهنگ لغت 6 جلدی که بسیاری از ما بارها و بارها از آن استفاده کرده‌ایم.

محمد معین در 9 اردیبهشت سال 1297، در شهر رشت، چشم به جهان گشود. او فرزند اول خانواده بود. در سن شش سالگی مادرش را به دلیل ابتلا به بیماری حصبه از دست داد و پنج روز پس از درگذشت مادر، پدرش را نیز از دست داد.

معین تحت سرپرستی پدربزرگش که از عالمان روحانی رشت بود، دوره شش ساله ابتدایی را ظرف دو سال به پایان رساند. پس از سپری کردن دوره اول متوسطه در رشت، دوره دوم متوسطه را در رشته ادبی در دبیرستان دارالفنون تهران به اتمام رساند.

سال 1321 شمسی، سال ماندگار عرصه ادبیات
سال ۱۳۲۱ شمسی، سالی است که ادبیات ایران، اتفاقات بزرگ و ماندگاری را به خودش دیده است. از انتشار کتاب سه جلدی «شرح زندگانی من» نوشته عبدالله مستوفی که تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه را روایت می‌کند، گرفته تا انتشار نخستین رمان اجتماعی محمدعلی جمالزاده، «دارالمجانین» و رمان سیاسی «53 نفر» بزرگ علوی تا چاپ دو اثر مهم از ملک‌الشعرای بهار، «سبک‌شناسی یا تاریخ تطور نثر فارسی» و ذبیح‌الله صفا، «حماسه‌سرایی در ایران» در حوزه تحقیق و پژوهش ادبی.

به جز موارد فوق یک رویداد مهم ادبی دیگر که در این سال رخ داده، دریافت نخستین دکتری رشته زبان و ادبیات فارسی توسط محمد معین است؛ به بیان دیگر، او نخستین دکتر ادبیات فارسی است.

سالنامه پارس این‌گونه این جلسه را شرح داده است: «روز هفدهم شهریور، در ساعت هشت و نیم صبح برای نخستین بار جلسه دفاع رساله دکتری محمد معین، با حضور جناب آقای دکتر سیاسی، وزیر فرهنگ؛ و هیات نظارت (با لباس رسمی) و استادان دانشگاه و گروهی از معاریف، در سالن دانشکده ادبیات تشکیل شد. آقای محمد معین که در خرداد سال ۱۳۱۳ در رشته فلسفه، ادبیات و علوم تربیتی به اخذ درجه لیسانس نائل شده، سپس به‌وسیله مکاتبه از آموزشگاه Psychology Foundation بروکسل که تحت نظر روان‌شناس نامی، المرنولز، اداره می‌شود، روان‌شناسی علمی و شعب مختلف آن (خط‌شناسی، قیافه‌شناسی و مغزشناسی) را فراگرفته و در خرداد سال ۱۳۲۱ دوره دکتری ادبیات پارسی را به پایان رسانیده، طبق آیین‌نامه رساله دکتری به نگارش رساله‌ای تحت عنوان «مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی» به راهنمایی استاد ابراهیم پورداوود مشغول گردید.

هیئت نظارت دوره دکتری که در این جلسه به منزله‌ هیئت حاکمه محسوب می‌شد، به ریاست تدیّن و عضویت پورداوود (استاد راهنما) و آقای ملک‌الشعرای بهار تشکیل شد.»

photo_2024-04-28_08-57-51

جلسه دفاع دکترای ادبیات محمد معین| 17 شهریور ۱۳۲۲| دانشگاه تهران

هیئت داوری: ملک‌الشعرای بهار، ابراهیم پورداوود و سیدمحمد تدین

محمد معین که با قید «بسیار خوب» دفاع جلسه دکترای خود را به پایان رساند؛ به سمت دانشیار و پس از آن به سمت استاد کرسی «تحقیق در متون ادبی» در دانشکده ادبیات برگزیده شد.

معین همچنین از طرف دولت فرانسه در سال 1340، نشان عالی «هنر و ادب» را کسب کرد.

دکتر معین از آغاز سال ۱۳۲۵ شمسی، با شروع چاپ لغت نامه دهخدا، در مجلس شورای ملی به همکاری با علی اکبر دهخدا برگزیده شد. با موافقت علی اکبر دهخدا سازمان لغتنامه از منزل شخصی وی در دی ماه 1336 به مجلس شورای ملی منتقل شد و دکتر معین طبق وصیت نامه دهخدا، به ریاست امور علمی آن سازمان منصوب شد.

دو ماه بعد، در اسفند ۱۳۳۶ سازمان مذکور به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران انتقال یافت و ریاست سازمان لغت‌نامه طبق اساسنامه مصوب شورای دانشگاه، به عهده محمد معین گذاشته شد. او تا آخرین روزی که دچار سکته شد، عهده‌دار این سمت بود.

وصی نیما یوشیج
نیما یوشیج، پدر شعر نو ایران، نیز در آذر ماه 1338 در وصیت‌نامه‌اش، محمد معین را ،بی‌آنکه او را دیده باشد، به عنوان وصی خود انتخاب کرد تا اشعارش را بررسی کرده و طبق طبع و سلیقه خودش اشعار نیما را انتخاب و منتشر کند.

محمد معین در یکی از اتاق‌های دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در سال 1345 بیهوش شد و به حال اغماء فرو رفت. او پس از چهار سال و هفت ماه که در حالت اغماء بود، سرانجام در 13 تیرماه 1350 در سن 57 سالگی چشم از دنیا فروبست و در شهر آستانه اشرفیه، استان گیلان به خاک سپرده شد.

روزنامه کیهان در 14 تیر 1350، درگذشت معین را این گونه روایت کرده بود: « استاد معین ۳۹ هزار و ۲۴۰ ساعت در این مرز «بود» و «نبود» بسر برد و بی‌سابقه‌ترین رکورد را به جای گذاشت. حاصل ۵۷ سال زندگی بیش از ۷۰ جلد رساله و کتاب ادبی و تحقیقی بود. آغاز ماجرا حادثه به طرز عجیبی اتفاق افتاد. آن روز استاد در دانشکده ادبیات مشغول تدریس بود. بحثی بود درباره شعر فارسی، در میانه یک بیت شعر ناگهان استاد لرزید و به زانو درآمد. هنوز شاگردان از بهت و بیم بیرون نیامده بودند که استاد در حالی که تشنجی شدید سراپایش را فرا گرفته بود نقش زمین شد. دانشجویان با وحشت و نگرانی استادشان را احاطه کردند. دستپاچه بودند و تا چند دقیقه هیچکس تکلیف خودش را نمی‌دانست.خواب بلند و عجیب به این ترتیب آغاز شد. تلاش پزشکان جهان تلاش پزشکان ایرانی برای بهبود استاد به جایی نرسید. دو تن از اطبای معروف شوروی و دو پزشک حاذق انگلیسی برای درمان دکتر معین به ایران آمدند اما نه اطبای شوروی و نه پزشکان انگلیسی نتوانستند سلامتی استاد را به او بازگردانند.این بار بیمار را به کانادا بردند… دکتر «هاروی» پزشک متخصص کانادایی پس از مدتی معالجه و مداوا اظهار داشت که این بیهوشی طولانی شش ماه تا یکسال دیگر ادامه خواهد یافت و آنگاه بیداری و هوشیاری بیمار باز می‌گردند.دکتر معین در همان حال بیهوشی به ایران بازگردانده شد و سرانجام روز ۱۳ تیرماه ۱۳۵۰ از دنیا رفت و در آستانه اشرفیه گیلان دفن شد. »


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید