عصرِیک جمعه ی تلخ دونفر بر اثر حادثه ای جان دادند همزمان مجلس ختمی بود و من و جمعی غمِ آن حادثه را می خوردیم از قضا فاتحه خوان ها همگی پایه ی غیبت بودند من ک این فاجعه را میدیدم روی یک کاغذ آ۴وصیت کردم بعدِ مرگم نه کسی فاتحه ای بِفْرِسْتَد نه کسی […]
عصرِیک جمعه ی تلخ
دونفر بر اثر حادثه ای جان دادند
همزمان مجلس ختمی بود و
من و جمعی غمِ آن حادثه را می خوردیم
از قضا
فاتحه خوان ها همگی پایه ی غیبت بودند
من ک این فاجعه را میدیدم
روی یک کاغذ آ۴وصیت کردم
بعدِ مرگم نه کسی فاتحه ای بِفْرِسْتَد
نه کسی پشت سرم زر بزند
سامان جابری