ناصرالدین قاجار اولین ایرانی بود که کلید برق را زد و لامپ روشن شد. بعد از آن چقدر طول کشید تا همه ایرانیها بتوانند کلید برق را بزنند و لامپ را روشن کنند؟ خیلی زیاد؛ ۱۳۰ سال!
فاطمه یعقوبی|به گزارش نبأخبر، ناصرالدین شاه آخرینباری که رفت فرنگ در کاخهای سلطنتی روسیه چراغ روشنایی برقی را دید و حیرت کرد و همانجا دستور داد یک مولد برق کوچک بخرند که خریدند و در خیابان بابهمایون مستقر کردند و چراغهای روشنایی را هم در همان خیابان علم کردند و ناصرالدین هم رفت و کلید را زد و اولین چراغ برق ایران روشن شد.
بعدها در سال ۱۲۸۴ شمسی و در عهد مظفری، «محمدحسین امینالضرب» یک کارخانه برق ۴۰۰ کیلوواتی به طهران آورد و حوالی میدان توپخانه در خیابان امیرکبیر فعلی مستقر کرد تا نام آن خیابان بشود «چراغبرق». وی با همان مولد برق وارداتی روزی ۶ ساعت برق تولید میکرد و به برخی ثروتمندان میفروخت که برای خانهشان لامپ خریده بودند و برخی تجار که در مغازهشان سیمکشی برق انجام داده بودند.
محمدحسین امینالضرب (۱۲۵۱ تهران – ۲۵ آذر ۱۳۱۱ تهران)، سرمایهدار ایرانی در دورهٔ قاجار و پهلوی، بانی صنعت برق در ایران و نماینده مجلس شورای ملی بود. امینالضرب در دورهٔ زمامداری مظفرالدینشاه اولین دستگاه تولید برق را از روسیه خرید و به این شکل، برق وارد ایران شد و جای گاز را گرفت. به همین دلیل به او «پدر برق ایران» لقب دادهاند.
وضعیت مردم عادی هم اینطوری شده بود: «کارخانه امینالضرب از عجایبی بود که تا سالها موجب حیرت و تماشای مردم شهر شده بود. هر غروب به تماشایش میرفتند و مدتها به شگفتیاش لب به دندان میگزیدند». حالا بماند که اغلب ایرانیها در آن روزگاران طرف چراغهای برق خیابانها نیز نمیرفتند و با ترس و لرز از خیابانهای نورانی میگذشتند چون شنیده بودند که نیروی الکتریسیته خطرناک است و کشنده است و اینحرفها.
وقتی برق، رؤیا بود
نیروی برق در ایران تا پایان دوره قاجار بیشتر مصارف صنعتی داشت و برخی کارخانههای بزرگ هم برای خودشان مولد برق داشتند. با این حال بنا به اسناد تاریخی در برخی شهرها ازجمله تبریز و مشهد و رشت مولدهای برق فعال بودند و برای مردم عادی برق تأمین میکردند. بعد هم گذشت و گذشت تا چرخ زمانه رسید به ابتدای قرن حاضر که دیگر ایرانیها از برق نمیترسیدند و اصلا برق می خواستند تا راحت شوند از زحمت چراغهای روغنی و نفتی و بتوانند شبها خانهشان را مثل روز، روشن کنند. اما مگر به این آسانیها بود؟!
از سال ۱۳۱۳ قرار شد برای تهران برق سراسری تأمین شود که البته چنین طرحی تا چند دهه بعد در حد یک رؤیا باقی ماند. فقط در سال ۱۳۱۶ شرکت اشکودای چکسلواکی سابق یک نیروگاه برق ۶۴۰۰ کیلوواتی در حوالی میدان شهدا فعلی راهاندازی کرد و تا سال ۱۳۲۰ نیز بخشهایی از چند شهر ایران چند ساعت در شب برق داشتند. تا سال ۱۳۲۵ تقاضا برای برق بالا رفته بود و تولید برق کم بود و بهجایش قیمت انشعاب برق زیاد شد و به چند هزار تومان رسید. از دهه ۲۰ رادیو و از دهه ۳۰ تلویزیون هم به ایران رسیدند ولی این تجهیزات برای خیلیها فایدهای نداشتند چون اصلا در خانه برق نداشتند. تا اواخر دهه ۳۰ شمسی چند بار دیگر از شرکتهای خارجی مولدهای برق جدید خریداری شد و تعداد شرکتهای خصوصی تولید برق شهری نیز به بیشاز ۳۰ شرکت رسید.
بالاخره در دهه ۴۰ شمسی برقرسانی بخشی از برنامههای توسعه ایران شد. با شرکتهای خارجی نیز قراردادهایی برای توسعه شبکه برق سراسری و ساخت نیروگاههای جدید بسته شد. برقرسانی به شهرهای کوچکتر نیز از همان دوره آغاز شد و تا اواخر دهه ۵۰ بالاخره حدود ۴ هزار روستای ایران به شبکه برق متصل شدند.
چرا قدیمها اینقدر برق میرفت؟
در دهه ۶۰ بهدلیل شرایط ناشی از جنگ تحمیلی و مشکلات اقتصادی پیشروی توسعه شبکه سراسری برق و البته تحریمهای صنعتی و تجاری، صنعت برق ایران به زحمت افتاد. بمباران و انهدام تجهیزات تولید و شبکه انتقال برق در سراسر کشور نیز کار را به جایی رساند که قطعی برق برای دههشصتیها امری عادی باشد و به بخشی از سبک زندگی آن دهه تبدیل شود.
تا چند سال پس از جنگ نیز برقرسانی در ایران با خاموشی همراه بود ولی بعد اتفاق مهم رخ دارد و برقرسانی شد بخشی از برنامه محرومیتزدایی و روشی برای تحقق عدالت انقلابی در ایران. اینگونه بود که از دهه ۷۰ شبکه برق ایران بهتدریج توانمند شد و این بار کار دست خود ایرانیها بود و خوب هم پیش رفت؛ تا پایان این دهه در شهرهای بزرگ ایران انواع چراغ روشنایی گازی و نفتی و آن گردسوزهای خاطرهانگیز بدون استفاده شده بودند.
در دهه ۸۰ شبکه برق کشور قوی تر شد و کار برقرسانی به روستاها رسید. در دهه ۹۰ نیز کار تکمیل شد و حالا میزان دسترسی ایرانیان به برق ۱۰۰ درصد شده است؛ تمامی شهرها و تمامی روستاهای بالای ۱۰ خانوار در ایران برق دارند. حالا مأموریت اصلی صنعت برق ایران تأمین نیاز رو به افزایش مشترکان از طریق صدها نیروگاهها برق از انواع حرارتی، گازی، سیکل ترکیبی، برقآبی و انرژیهای تجدیدپذیر است. خوبیاش این است که پس از انقلاب و با تجربه تحریمهای فنی و صنعتی در دوره جنگ تحمیلی، در صنعت برق به سمت خودکفایی رفتیم و نتیجه اینکه حالا ترانسفورماتور و انواع دکل و کابل انتقال برق که در ایران تولید میشوند در بازارهای جهانی مشتری دارند و به کشورهای مختلف صادر میشوند.
آنها هم که از ایران تجهیزات صنعت برق میخرند، حق دارند و فقط یکنمونهاش اینکه ایران در تولید انواع ترانسفورماتور برق جزو ۱۰ کشور برتر دنیاست. آخرسر هم یکبار دیگر لذت برق ۱۰۰درصدی ایران را ببریم در حالی که در دنیا میانگین میزان برقرسانی در شهرها ۹۶ درصد و در روستاها ۷۹ درصد است!