سهم دلار در گسست جامعه ایرانی

هشدار رییس اتاق بازرگانی تهران

ناتوانی دولت در صیانت از ارزش ریال در برابر ارزهای معتبر به معنای رها کردن دیو تورم در جامعه ایرانی است. به این ترتیب است که گسست بزرگ میان خواسته‌های شهروندان و خواسته‌های دولت شکل گرفته و به دیوار قطوری تبدیل شده است و بنیادهای قوام‌دهنده ایران را سست می‌کند.

به گزارش نباءخبر، زندگی ایران و ایرانیان در این روزها به زمین سفت رسیده و برخی نهادها در ایران انرژی، دانش، منابع مالی و نیز سطح قابل قبول از اعتماد سیاسی شهروندان را ندارند که چشم‌انداز روشنی برای آینده ترسیم و آنها را امیدوار کنند. به نظر می‌رسد عوامل گسست در جامعه ایرانی به شدت در حال اثرگذاری وتکه – تکه بیشتر در پیکره کشور هستند. ایرانیان در پاییز ۱۴۰۱ به چشم دیدند بازار ارز با توفان روبه‌رو شد و این توفان بازار ارز را از تعادل و توازن نیم ‌بند دور کرد و در میان ایرانیان زلزله افکنده است.

نرخ تبدیل دلار به ریال ایران درپاییز و چند رو سپری شده از زمستان میل به افزایش در اندازه‌هایی خارج از اندازه‌های معمولی ۱۰ تا ۱۵ درصدی را نشان ‌داد و اقتصاددانان و کارشناسان اقتصادی و حتی فعالان اقتصادی این را خوب می‌بینند. اقتصاددانان در همه این سال‌های تازه‌سپری‌شده به دولت‌ها یادآوری می‌کردند باید اجازه داد بازار دلار به سوی آزادی گام بردارد تا جوهر واقعی ریال ایران در یک میدان غیرگلخانه‌ای آشکار شود و باید اجازه داد واقعیت نیروی پول ایرانی در برابر نیرو و پشتوانه و آینده ارزهای معتبر صیقل بخورد. حالا ایرانیان به چشم می‌بینند قیمت هر دلار آمریکا از سال ۱۳۹۱ تا امروز دست‌کم ۴۰ برابر شده است و البته قیمت کالاها نیز در این دوره با افت‌وخیز، خود را با افزایش شگفت‌انگیز قیمت دلار سازگار کرده‌اند. سه پرش بزرگ نرخ تبدیل ارزهای معتبر در سه دولت با گرایش‌های سیاسی ویژه و وعده‌های محکم برای نشاندن دلار در موضع انفعالی به جایی نرسیده و اکنون تاروپود جامعه پر از سراسیمگی و آشفتگی شهروندان به مرزهای تازه‌ای از گسست ملی رسیده است. دلاری که قرار بود ارزان شود و یک نرخ واحد داشته باشد حال دارای ۴ نرخ به اسم‌های ارز نیمایی، ارز توافقی، ارز بازار متشکل و ارز سنایی است که با در نظر گرفتن ارز بازار آزاد در واقع شاهد ۵ نوع نرخ ارز در کشور هستیم که هر روز قیمت ‌می‌خورند و با هر تلاطم سیاسی داخلی و خارجی گروهی منتفع شده و نیز دولت از این آشفته‌بازار برای فروش ارز خود به قیمت‌های روز سود می‌برد اما فشار روانی و مادی این تلاطم‌ها بر دوش شهروندان می‌افتد و واگرایی‌ها بیشتر و بیشتر می‌شود. ناتوانی دولت در صیانت از ارزش ریال در برابر ارزهای معتبر به معنای رها کردن دیو تورم در جامعه ایرانی است. به این ترتیب است که گسست بزرگ میان خواسته‌های شهروندان و خواسته‌های دولت شکل گرفته و به دیوار قطوری تبدیل شده است و بنیادهای قوام‌دهنده ایران را سست می‌کند. یکی از پیامدهای این گسست در این سال‌ها افزایش شکاف طبقاتی در جامعه بوده و هست. گروهی توانستند به دلارهای ارزان دسترسی پیدا کنند و از مابه‌التفاوت ارز آزاد و ارز دولتی میلیاردها تومان رانت به دست آورند و یک‌شبه ثروتمند شوند و شمار قابل اعتنایی از مردم دست خالی مانده‌اند و قادر به کسب درآمدی نشده‌اند و تازه قدرت خریدشان نیز نصف شده است. یکی از پیامدهای جهش قیمت ارزهای معتبر در بازار ارز این بود که قیمت تمام‌شده تولید کالاها و خدمات را افزایش داده و منجر به بی‌اعتمادی شهروندان به بخش تولیدی شده است. در صورت ادامه وضعیت موجود بر شمار و اندازه گسست‌های ملی افزوده می‌شود و سنگ روی سنگ بند نخواهد شد.


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید