به نقل از صدا نیوز مرتضی عزتی دبیر همایش دوسالانه اقتصاد اسلامی و رئیس انجمن اقتصاد اسلامی ایران گفت: یکی از موانع رشد و توسعه برخی کشورهایی که بر پایه ایدیولوژی یا جهانبینی افراطی اداره میشوند و موجب شکست آنها شده است، جهانبینی نادرست و قرار دادن آنها در مسیر اشتباه است. کشورهای کمونیستی، جهانبینی […]
به نقل از صدا نیوز مرتضی عزتی دبیر همایش دوسالانه اقتصاد اسلامی و رئیس انجمن اقتصاد اسلامی ایران گفت: یکی از موانع رشد و توسعه برخی کشورهایی که بر پایه ایدیولوژی یا جهانبینی افراطی اداره میشوند و موجب شکست آنها شده است، جهانبینی نادرست و قرار دادن آنها در مسیر اشتباه است. کشورهای کمونیستی، جهانبینی را بر پایه اعتقادهای برگرفته از نظر شخصی رهبران خود قرار دادند و آن را از واقعیتها تهی کردند.
وی افزود: جهانبینی غیر واقعگرا، دیدگاه گمراهکنندهای به آنها داد که جهان را غیر واقعی دیدند. بر این پایه بیشتر تصمیمسازیها و سیاستگذاریهای آنها غیر واقعگرایانه شد و نتوانست به موفقیت برسد. همچنین در اینگونه جهانبینی، علم از جایگاه بایسته و به عنوان تنها دانش پایه درست و ابزار درست سیاستگذاری به کنار نهاده شد و نظرات شخصی رهبران جای علم را گرفت. این موجب شد سیاستها و برنامهها غیر واقعگرایانه باشد و نتواند موجب پیشرفت و تحقق هدفها و آرمانهای آنها شود.به گفته عزتی، در طول تاریخ، بشر با تجربههای گوناگون اینچنینی روبهرو بوده است و دوران حکومت امویان، که سنت عرب را به جای علم نهادند و موجب نابودی علم و اقتصاد شدند و دوران سدههای میانه (قرون وسطی) که نظر کلیسا را به جای علم نهادند و در دورههای جدید طالبان، داعش و مانند اینها نیز نمونه تند دینی در این گونه خطاهای ویرانگر است.
وی افزود: هر کشور مبتنی بر ایدئولوژی جزمگرایانه که به علم ارزش و جایگاه بایسته را نمیدهد و نظرات رهبران یا اعتقادها را به جای علم یا برتر از آن قرار میدهد، با همین مشکل روبهرو است. کشور ما نیز میتواند دچار این معضل باشد. برای برون رفت از آن باید جایگاه بایسته اعتقادها و علم را در برنامهریزی و سیاستگذاری بدانیم و آنها را در جایگاه درست و بایسته به کار ببریم.
بیشک در بسیاری از کشورها ایدئولوژی محور انتخاب هدفهای توسعه است. یکی از پایههای ایدئولوژیها چگونگی نگاه به جهان است. در برخی کشورها افزون بر هدفگذاری، شناخت و تحلیل وضع موجود و یا سیاستگذاری هم بر پایه ایدئولوژی بوده است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: کشورهای غربی، مبتنی بر ایدئولوژی خاصی اداره میشوند؛ ولی همزمان اعتقادها، جهانبینی و علم را در جایگاه بایسته خود قرار دادهاند و از جزمگرایی دوری جستهاند. علم را تنها ابزار درست سیاستگذاری دانستهاند و به این علت توانستهاند با تعدیل و بروز کردن پیوسته علم و نیز سیاستهای واقعگرایانه، به پیشرفت پیوسته علم، اقتصاد و جامعه خود دست یابند.
وی افزود: چین نیز در پایان دهه ۱۹۷۰ با یک چرخش قهرمانانه، توانست علم اقتصاد را به جایگاه سیاستگذاری بازگرداند و به شکست سنگین ۴۰ ساله حکومت کمونیستی خاتمه دهد و پس از ۴۰ سال قراردادن سیاستگذاریها بر پایه علم اقتصاد، بخش عمدهای از ویرانگری ابتنای نادرست سیاستها بر پایه نظر مائو را جبران کند.
جهانبینی باید مبتنی بر ۳ نیروی خدادادی عقل، تجربه و دین باشد.
به گفته وی، نگاهی به اندیشههای رایج در بخشی از سیاستگذاریهای اقتصادی در ایران و مقایسه وضعیت ایران با کشورهای رقیب نشان میدهد که ما نیز در معرض همان خطرهای بزرگ انحراف از مسیر درست سیاستگذاری عالمانه هستیم. برای انتخاب مسیر درست باید جایگاه بایسته علم و ایدئولوژی را در سیاستگذاری و برنامهریزی توسعه، بدانیم.
این کارشناس اقتصادی تشریح کرد: بیشک در بسیاری از کشورها ایدئولوژی محور انتخاب هدفهای توسعه است. یکی از پایههای ایدئولوژیها چگونگی نگاه به جهان است. در برخی کشورها افزون بر هدفگذاری، شناخت و تحلیل وضع موجود و یا سیاستگذاری هم بر پایه ایدئولوژی بوده است.
وی ادامه داد: کشورهای اندکی ایدئولوژی خود را تنها مبتنی بر جهانبینی تکبعدی اعتقادی قرار دادهاند و شناخت و تحلیل وضع موجود را بر پایه آن انجام دادهاند و میتوان گفت امروزه بر همگان روشن است که این، شیوه نادرستی برای شناخت و تحلیل وضع موجود اقتصاد است. هر چند هنوز برخی تلاش دارند شناخت و تحلیل واقعیتها بر اعتقاد پایهریزی کنند، ولی سیاستگذاری و برنامهریزی در کشورهای موفق در دست چنین افرادی نیست.
وی گفت: درست این است که جهانبینی باید مبتنی بر ۳ نیروی خدادادی عقل، تجربه و دین باشد. این ۳ ابزار، دانستنیهای درستی را به انسان میدهند که میتواند همه زندگی او را پوشش دهد. کنار گذاشتن هر یک از اینها در جهانبینی اشتباه بزرگی است که در دوره امویان (پس از خلفای راشدین) در صدر، در دوره قرون وسطی، در دوره شوروی و چین کمونیستی رخ داد و به اضمحلال اقتصادی و سیاسی حکومتها منجر شد.
عزتی یادآوری کرد: همچنان که جهانبینی مبتنی بر عقل تنها، یا تجربه تنها، یا علم تنها، ناقص است، جهانبینی مبتنی بر دین تنها نیز ناقص است و انسان و جامعه را از امکانات خدادادی عقل و تجربه در جایگاه بایسته خود محروم میکند. همان گونه که آنهایی که علم تنها را مبنای جهانبینی قرار میدهند راه اشتباهی میروند، آنهایی که دین تنها را به عنوان پایه جهانبینی انتخاب میکنند، نیز به بیراهه میروند.
واقعیتهای مسلم فرهنگی و اجتماعی هرکشور مسئولین عالی هرکشور بر روی اهداف و روش توسعه متمرکز میشوند و در طول زمان و بطور متناسب بخشهایی از آن یا کل جهتگیری آن را عوض میکنند که نمونههای این اقدام شامل کشور کره جنوبی، چین، ژاپن و غیره میشود.
وی گفت: تجربه شکست کشورهای کمونیستی و شکست روشن چین و شوروی کمونیستی (تجربه های بسیار دیگر در کشورهای گوناگون و در طول تاریخ) که کوشیدند علم اقتصاد را از تبیین روابط پدیدهها و انتخاب سیاستهای اقتصادی و همچنین هدفگذاری و سیاستگذاری کنار بگذارند و تنها بر پایه اعتقادها، جامعه را اداره کنند، نشان دهنده شکست و نادرستی این شیوه است. پس داشتن جهانبینی تک بعدی، رفتن به بیراهه است. برنامهریزی توسعه با جهانبینی تک بعدی نادرست است. جایگاه درست دین و علم در جهانبینی اقتصادی، ترکیب و همراهی است. جایگاه علم، تبیین روابط میان پدیدهها و دادن ابزار سیاستی و جایگاه اعتقادها همراهی با علم در انتخاب هدف و نظارت بر سیاستهای انتخابی است.
در ادامه محمدرضا یوسفی، رئیس مرکر مطالعات اقتصادی دانشگاه مفید سخنان خود را در زمینه جایگاه نهادهای دینی در توسعه و وضعیت انحراف امروز از جایگاه بایستی ارائه کرد؛ همچنین فاطمه سادات جعفریه عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی نیز جایگاه آموزههای دینی در نقشه راه برای تدوین برنامه توسعه را تشریح کرد.
از دیگر سخنرانان این همایش فرهاد دژپسند، معاون سازمان برنامه و بودجه و رئیس مرکز آموزش و پژوهش توسعه و آینده نگری بود که درباره الزامات توسعه در ایران سخنرانی کرد. وی گفت: جهانبینی و ایدئولوژی هر کشور آرمانها و اهداف کشور، واقعیتهای مسلم اقتصادی هرکشور است. برای مثال یک کشور با قابلیت وسیع کشاورزی، فقر صنعتی و فقر گسترده، با احتمال بالا مکتب انقلاب سبز را انتخاب میکند.
وی ادامه داد: در ارتباط با واقعیتهای سیاسی هرکشور نیز میتوان برای مثال کشوری که قشر صاحبان صنعت بخش عمده ساختار سیاسی را در اختیار داشته باشند، با احتمال بالا استراتژی توسعه صنعتی انتخاب خواهد شد. مثال دیگر آنکه با توجه به دیدگاههای سیاسی مسئولین جمهوری اسلامی ایران، اتخاذ الگوهایی که نسبت به فقر و توزیع درآمد حتی در مراحل اولیه بکارگیری الگو، حساس نباشند، غیر محتمل است.
دژپسند یادآوری کرد: مسئولین عالی هرکشور بر روی اهداف و روش توسعه متمرکز میشوند و در طول زمان و بطور متناسب بخشهایی از آن یا کل جهتگیری آن را عوض میکنند که نمونههای این اقدام شامل کشور کره جنوبی، چین، ژاپن و غیره میشود. اینکه روش توسعه یک کشور به یک استراتژی مشخص تعیین شود، اقدامی است که از سوی اقتصاددانان در قالب تقسیمبندی متعارف یا خاص انجام میشود.