راه ابریشم نوین چین و راهبرد استراتژیک ایران

به تحلیل دکتر آرش رئیسی‌نژاد، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه تهران

چین

ایران باید برای دستیابی به اهداف استراتژیک خود اهمیت ژئوپلتیک راه و جایگاه تاریخی خود به عنوان چهارراه منطقه را دریابد. به همین دلیل باید راه ابریشم نوین را به سه راه دیگر یعنی «مائوسام»، «کریدور اقتصادی شمال-جنوب» و «خلیج فارس-مدیترانه»، پیوند داد.

به گزارش صدانیوز، باید دانست که تنها با تکیه بر فهم ژئوپلتیک راه و نقش راه‌های چهارگانه یادشده به ویژه راه ابریشم نوین است که ایران می‌تواند نقش گرانیگاهی خود در راه شاهی و راه ابریشم را زنده کند. بدین منظور ایران نیازمند «سیاست خارجه زنجیره‌ای» نه واکنشی، در حوزه های سه‌گانه سیاسی-اقتصادی-فرهنگی است.

«راه ابریشم نوین» یا همان «ابتکار کمربند و جاده» مهمترین نمود و نماد «ژئوپلتیکِ راه» در جهان امروز است. اهمیت «راه شاهی» و «راه ابریشم» نمایانگر مرکزیت ژئوپلتیکِ راه در سامانه سیاسی-اقتصادی-فرهنگی-اداری ایران است.

راه ابریشم نوین طرح کلان سرمایه‌گذاری چین در زیربناهای اقتصادی ۶۰ کشور جهان بوده که مهم‌ترین سویه اعمال قدرت این کشور در ورای مرزھای خود برای دهه‌های آینده خواهد بود. گذشته از مسیر خشکی، «راه ابریشم دریایی» و «راه ابریشم یخی» بخشی از این اَبَرپروژه هستند. ایده پرداز اصلی راه ابریشم نوین، «شی جین‌پینگ»، رهبر چین است. راه افتادن این طرح با دگرگونی‌های ژرفی در ژئوپولتیک و چیدمان قدرت در «خاورمیانه بزرگ» همراه خواهد بود و بر جایگاه ایران در منطقه و جهان تاثیر خواهد گذاشت.

دلایل این تاثیرگذاری عبارت‌اند از:

اول؛ راه ابریشم نوین مهم‌ترین رقیب کلان استراتژی هند، مائوسام (Mausam) برای ایجاد جهان اقیانوس هند با محوریت هند است. حضور هند در چابهار برای تحقق مائوسام در دستیابی به افغانستان، مقابله با «زنجیر مروارید» (String of Pearls) چین و پیوند با کریدور اقتصادی شمال-جنوب (INSTC) است.

دوم؛ ایران کشوری استراتژیک در راه ابریشم نوین است که چین را از طریق آسیای میانه به منابع انرژی خلیج فارس، قلب خاورمیانه عربی و اروپا متصل می‌کند. ایران آسان‌ترین مسیر تجاری غیر روسی برای دستیابی کشورهای آسیای میانه به آب‌های آزاد از طریق کریدور اقتصادی شمال-جنوب است.

سوم؛ راه ابریشم نوین به اھمیت کنترل جریان انرژی از طریق خشکی از خلیج فارس، آسیای میانه و روسیه به چین اشاره دارد. چین همواره سودای کاھش خطر در «تنگه مالاگا» و «تنگه ھرمز» را داشته است. از این‌رو، ایران با برخورداری از منابع غنی انرژی و کنترل بر تنگه ھرمز نقش مهمی در این راه نوین انرژی دارد.

چهارم؛ راه ابریشم نوین کلان‌-استراتژی چین برای مقابله با راهبرد مهار آمریکا از طریق شراکت ترنس-پاسیفیک (TPP)، پیمان نظامی با کشورهای آسیای خاوری و اقیانوسیه و ابتکار عمل راه ابریشم آمریکا (NSRI) (طرحی برای پیوند آسیای میانه به هند از طریق افغانستان با ایده پردازی «فردریک استار») است

پنجم راه ابریشم نوین تلاش چین برای «چرخش به اروپا» برای مقابله با چرخش به آسیای آمریکا (Pivot to Asia) است. هدف پکن انتقال قدرت از کرانه شرقی به درون اوراسیا است تا دیواره دفاعی قاره‌ای را در اختیار داشته باشد و از برتری دریایی آمریکا بکاهد. خروج ترامپ از شراکت ترنس-پاسیفیک تحقق این امر را تسریع کرده است.

راه ابریشم نوین شامل ۲ دسته مسیر و در مجموع ۶ دهلیز است؛
مسیر اول؛ «آسیای میانه به آسیای شرقی» است که شامل ۴ دهلیز می‌شود؛
دهلیز کاسپین، دهلیز میانی، دهلیز تاریخی شمالی و دهلیز تاریخی جنوبی.

مسیر دوم؛ دالان اقتصادی چین-پاکستان (CPEC) است که دربردارنده دو دهلیز است: «دهلیز قراقروم-گوادر» و «دهلیز قراقروم-زاگرس».

معرفی دهلیزها:

دهلیز کاسپین: تحقق این دهلیز ریشه در ادامه تحریم آمریکا علیه ایران و سرمایه‌گذاری ترکیه در بنادر «ترکمن باشی»، «آلاجا»، «خزر» و «اکرام» در ترکمنستان و نوسازی بنادر «باکو» و «سومگاییت» و تثبیت رژیم حقوقی دریای خزر دارد که به کنار گذاشته شدن ایران از راه ابریشم نوین می انجامد.

دهلیز میانی: تشدید تحریم ها علیه ایران و سرمایه گذاری چین و ترکیه در بنادر «کوریک» و «آکتائو» در قزاقستان به تحقق این دهلیز و دور زدن قلمرو ایران می انجامد.

پیامد دهلیز میانی و دهلیز کاسپین کاسته شدن از نقش ایران در منطقه و افزایش نفوذ ترکیه در آسیای میانه و دریای خزر است.

دهلیز تاریخی شمالی: پشتوانه تاریخی مسیر، کوتاهی، ارزانی و امنیت آن پیوند چین با شبکه‌های انرژی در خلیج فارس و دسترسی به مدیترانه پیشران‌های این دهلیز هستند که به پذیرش ایران همچو چهارراه منطقه و هاب انرژی، ثبات اقتصادی کشور و گسترش همکاری با چین و کشورهای آسیای میانه می‌انجامد.

دهلیز تاریخی جنوبی: در کنار پیشران‌های مسیر دهلیز تاریخی شمالی، اشتراکات فرهنگی و هویتی ایران افغانستان و تاجیکستان می‌تواند به تحقق این دهلیز بینجامد. با این حال، عدم ثبات در افغانستان و حضور آمریکا در این کشور احتمال عینیت یافتن آن را کمرنگ کرده است.

دهلیز قراقروم-گوادر: همکاری استراتژیک چین و پاکستان و دشمنی آنان با هند به تحقق این دهلیز انجامیده اما بی‌ثباتی در بلوچستانِ پاکستان و پیوند جنبش اسلامی ترکستان شرقی (ETIM) و جهادی‌های پاکستانی می‌تواند آن را عقیم سازد.

افزایش جاه‌طلبی منطقه‌ای اسلام آباد پیامد این دهلیز است.

دهلیز قراقروم-زاگرس: با پیوستن ایران به دالان اقتصادی چین پاکستان می‌توان بدون گذر از آسیای میانه به خلیج فارس و مدیترانه رسید. برای تحقق این دهلیز نوسازی راه آهن تقتان-کویته امری است حیاتی که به ثبات در بلوچستان پاکستان و ایران و رونق بندر استراتژیک «جاسک» می انجامد.

توصیه‌های سیاستی:

ایران باید برای دستیابی به اهداف استراتژیک خود اهمیت ژئوپلتیک راه و جایگاه تاریخی خود به عنوان چهارراه منطقه را دریابد. به همین دلیل باید راه ابریشم نوین را به سه راه دیگر یعنی «مائوسام»، «کریدور اقتصادی شمال-جنوب» و «خلیج فارس-مدیترانه»، پیوند داد.

همچنین رعایت اصول زیر ضروی است:

۱٫ گذر راه ابریشم نوین از «هارتلند» ایران؛

۲٫ توانایی تبدیل نفوذ سیاسی-نظامی و فرهنگی-هنجاری به اقتصادی-مالی از طریق راه ابریشم نوین؛

۳٫ به کارگیری عناصر متکثر تمدن ایرانی ورای مرزهای امروزی کشور در تغییر روندهای راه ابریشم نوین به سود منافع ملی.

۴٫ ایجاد تعادل میان مرکز با پیرامون در ایران از طریق راه ابریشم نوین برای محرومیت‌زدایی مناطق کمتر توسعه یافته

۵٫ نگاه به راه ابریشم نوین همچو بستری برای برآمدن نهادهای امنیتی-سیاسی مثل «ناتو اوراسیایی».

کاربرد این اصول به تولید قدرت ایران از طریق ژئوپلتیک راه می انجامد.

در نهایت باید دانست که تنها با تکیه بر فهم ژئوپلتیک راه و نقش راه‌های چهارگانه یادشده به ویژه راه ابریشم نوین است که ایران می‌تواند نقش گرانیگاهی خود در راه شاهی و راه ابریشم را زنده کند. بدین منظور ایران نیازمند «سیاست خارجه زنجیره‌ای» نه واکنشی، در حوزه های سه‌گانه سیاسی-اقتصادی-فرهنگی است.


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید