آمریکا و چین رقبای پایدار یکدیگر باقی خواهند ماند

به نقل از آسیا تایمز

اخیرا “جو بایدن” تنها چند ساعت پس از گفتگو‌های چهره به چهره با شی به همین موضوع اشاره داشت و تایید کرد که شی جین پینگ همتای چینی خود را یک “دیکتاتور” می‌داند. چین به این اظهارات واکنش نشان داد و “مائو نینگ” سخنگوی وزارت خارجه آن کشور به خبرنگاران گفت که اظهارات بایدن “به شدت اشتباه” و “غیر مسئولانه” بود.

به گزارش نبأخبر،چین و ایالات متحده رقبای پایدار یکدیگر و نه شرکای متعهد هم هستند و این وضعیت به زودی تغییر نخواهد کرد. با این وجود، نشست‌هایی مانند نشست سانفرانسیسکو نشان می‌دهند که آمریکا و چین به طور مشترک متعهد هستند حداقل به گفتگو ادامه دهند و این اطمینان را کسب کنند که رابطه دشوار میان دو کشور به وضعیت خصمانه تری دچار نخواهد نشد حتی اگر این امر باعث دوستانه‌تر شدن آن رابطه نشود.
مایکل بکلی، پژوهشگر موسسه امریکن اینترپرایز در حوزه روابط چین و امریکا است. مطالعات اصلی این دانشیار دانشگاه تافتس عمدتا معطوف به سیاست در شرق آسیا بوده است. دکتر بکلی در وزارت دفاع امریکا، موسسه رند و بنیاد کارنگی فعالیت داشته است. او نویسنده کتاب «بی رقیب: چرا امریکا تنها ابر قدرت جهان باقی خواهد ماند» در سال ۲۰۱۸ میلادی بوده که توسط انتشارات دانشگاه کرنل منتشر شد. مقالات او در نشریاتی، چون «فایننشال تایمز» و «واشنگتن پست» منتشر شده اند. تازه‌ترین کتاب او تحت عنوان «منطقه خطر: بحران آتی در روابط امریکا و چین» در ماه آگوست سال جاری میلادی منتشر خواهد شد.

به نقل از آسیا تایمز، لبخند مقابل دوربین، دست دادن، گپ زدن‌های گرم و صمیمانه تصاویری بودند که از جو بایدن رئیس جمهور امریکا و شی جین پینگ همتای چینی اش دیده ایم. با این وجود، فراتر از تصاویر منتشر شده از رهبران دو اقتصاد بزرگ جهان، از اولین نشستشان در بیش از یک سال گذشته تاکنون، چیز زیادی تغییر نکرده است. هیچ گونه علائمی وجود ندارند که نشان دهنده رفع بدگمانی و رقابت ریشه‌دار شده میان امریکا و چین در سالیان اخیر باشند.
اخیرا “جو بایدن” تنها چند ساعت پس از گفتگو‌های چهره به چهره با شی به همین موضوع اشاره داشت و تایید کرد که شی جین پینگ همتای چینی خود را یک “دیکتاتور” می‌داند. چین به این اظهارات واکنش نشان داد و “مائو نینگ” سخنگوی وزارت خارجه آن کشور به خبرنگاران گفت که اظهارات بایدن “به شدت اشتباه” و “غیر مسئولانه” بود.

من به عنوان یک محقق روابط ایالات متحده و چین معتقدم که روابط میان دو کشور را می‌توان به عنوان “رقابت پایدار” توصیف کرد اصطلاحی که توسط دانشمندان علوم سیاسی برای اشاره به دو قدرتی که یکدیگر را برای رقابت شدید امنیتی متمایز ساخته اند مورد استفاده قرار می‌گیرد. نمونه‌هایی از این مورد را در تاریخ معاصر می‌توان یافت از جمله در رابطه میان هند و پاکستان، میان فرانسه وبریتانیا و میان غرب و اتحاد جماهیر شوروی.

در طول دو قرن گذشته چنین رقبایی تنها یک درصد از روابط بین المللی جهان، اما بیش از ۸۰ درصد از جنگ‌های آن را به خود اختصاص داده اند. تاریخ نشان می‌دهد که این رقابت‌ها حدود چهار دهه به طول می‌انجامد و تنها زمانی پایان خواهد یافت که یک طرف توانایی رقابت را از دست بدهد یا زمانی که دو طرف علیه یک دشمن مشترک متحد شوند. هیچ یک از این سناریو‌ها در رابطه با چین و ایالات متحده قریب الوقوع و محتمل به نظر نمی‌رسند.

رقابت‌های پایدار چگونه پایان می‌یابند
بایدن پس از دیدار با شی گفت: چین “یک کشور کمونیستی است… بر اساس شکلی از حکومت کاملا متفاوت از حکومت ما”. این اظهار نظر به این موضوع اشاره می‌کند که چرا دیپلماسی به تنهایی نمی‌تواند روابط آمریکا و چین را بازتنظیم کند. دو رقیب به خوبی یکدیگر را درک می‌کنند و به این نتیجه رسیده‌اند که جهان بینی‌شان مخالف یکدیگر می‌باشد و آشتی پذیر نیست. همین امر در مورد بسیاری از مسائلی که دو کشور را از یکدیگر جدا می‌سازد صدق می‌کند و به مثابه سناریو‌های برد – باخت قلمداد می‌شوند.

برای مثال، تایوان را می‌توان از تایپه یا از پکن اداره کرد، اما امکان اداره آن از هر دو جا وجود ندارد. به طور مشابه دریای چین شرقی و دریای چین جنوبی می‌توانند یا جزو آب‌های بین المللی باشند و یا جزو قلمروی چین محسوب شوند. روسیه را یا می‌توان فلج کرد و یا مورد حمایت قرار داد.

برای ایالات متحده اتحاد آن کشور با کشور‌های آسیایی، نیرویی برای ثبات بخشی قلمداد می‌شود. از دید چین، اما اتحاد‌های آسیایی امریکا محاصره سرزمین اصلی چین قلمداد شده و خصمانه محسوب می‌شوند. هر دو کشور در ارزیابی‌های خود حق دارند. دیپلماسی به تنهایی برای حل یک رقابت کافی نیست و در بهترین حالت می‌تواند به مدیریت آن کمک کند.

زمانی که ایالات متحده تماس می‌گیرد چه کسی گوشی را بر می‌دارد؟
بخشی از این مدیریت رقابت آمریکا و چین شامل یافتن زمینه‌های توافقی است که بتوان به آن متعهد شد. بایدن و شی در تاریخ ۱۵ نوامبر(۲۴ آبان) توافقاتی را در مورد محدود کردن تولید داروی مرگبار فنتانیل (که به عنوان ماده مخدر استفاده می‌شود) در چین و احیای گفت‌گو‌های سطح بالا و در سطوح نظامی بین دو کشور اعلام کردند. با این وجود، توافق شی در مورد فنتانیل بسیار شبیه آن وعده‌ای بود که او در سال ۲۰۱۹ میلادی به “دونالد ترامپ” رئیس جمهور وقت امریکا داد.

دولت ایالات متحده بعدا چین را به نقض توافق متهم کرد. به همین ترتیب، تعهد نسبت به از سرگیری گفتگو‌های در سطح بالا یک موضوع است و پیگیری آن موضوع دیگری می‌باشد. تاریخ مملو از برهه‌های زمانی‌ای است که داشتن یک خط باز بین پکن و واشنگتن در مواقع بحران معنای زیادی ندارد. در سال ۲۰۰۱ میلادی هنگامی که یک هواپیمای جاسوسی ایالات متحده با یک جنگنده چینی بر فراز جزیره هاینان رو در رو شد پکن تماس تلفنی را پاسخ نداد. به همین ترتیب، در جریان کشتار میدان تیان آ‌نمن “جورج دابلیو بوش” رئیس جمهور وقت فورا سعی کرد با همتای خود “دنگ شیائوپینگ” تماس بگیرد، اما کسی پاسخگو نبود.

علاوه بر آن، برای مثال، چین از آمریکا می‌خواهد فروش تسلیحات به تایوان را متوقف کند، اما واشنگتن قصد انجام این کار را ندارد، زیرا می‌داند که در صورت پذیرش خواسته چین آن جزیره مورد مناقشه را در برابر پکن آسیب پذیرتر می‌سازد.

واشنگتن مایل است چین به نمایش قدرت نظامی خود بر سر تنگه تایوان پایان دهد پکن، اما می‌داند که پذیرش خواسته امریکا خطر حرکت تایوان به سمت استقلال را در پی خواهد داشت. سیاستگذاران آمریکایی مدت هاست که گفته اند آن چه که می‌خواهند این است که چین دچار “تغییر” شود که به معنای آزادسازی فضا از طرف نظام حکومتی و بازتر شدن آن نظام است. با این وجود، حزب کمونیست چین آگاه است که انجام این کار برایش معنایی جز خود انحلالی نخواهد داشت چرا که هر رژیم کمونیستی‌ای که فضا را برای فعالیت احزاب سیاسی بدیل باز کرده از هم فروپاشیده است.

به همین دلیل است که تلاش‌های آمریکا برای تعامل با چین اغلب در پکن با سوء ظن و تردید مواجه می‌شود. همان طور که “جیانگ زمین” رهبر اسبق چین اظهار داشت سیاست‌های تعامل و مهار یک هدف دارند: پایان دادن به نظام سوسیالیستی چین.

رهبر چین نمی‌خواهد سرنوشتی که شوروی دچار آن شد در مورد چین تکرار شود زمانی که “میخائیل گورباچف” رهبر شوروی در اواخر دهه ۱۹۸۰ تلاش کرد اتحاد جماهیر شوروی را در نظم غربی ادغام کند صرفا نابودی موجودیت نظام سوسیالیستی را سرعت بخشید. در عوض، او خواستار افزایش توان نظامی چین، تاکید مجدد بر کنترل حزب کمونیست چین و سیاست اقتصادی مبتنی بر اتکا به خود از سوی آن کشور است.

اعمال صدای بلندتری دارند
سخنان دلگرم کننده و توافق‌های محدودی که در تازه‌ترین دیدار میان شی و بایدن رد و بدل و حاصل شد نباید باعث شود توجه از اقداماتی که ایالات متحده و چین را بیش از یکدیگر دور می‌سازد منحرف شود.

نمایش قدرت چین در تنگه تایوان سه سال است که ادامه دارد و هیچ نشانه‌ای از کاهش آن دیده نمی‌شود.

به طور مشابه بایدن مسیر ایالات متحده را به سمت اتحاد‌های نظامی با هدف مقابله با تهدید چین ادامه داده است. آن کشور اخیرا وارد یک توافق سه جانبه متشکل از ایالات متحده، ژاپن و کره جنوبی شده است. این اتفاق دو سال پس از تاسیس اوکوس رخ داد یک مشارکت امنیتی بین ایالات متحده، استرالیا و بریتانیا که اهداف مشابهی با اهداف توافق سه جانبه امریکا، ژاپن و کره جنوبی دارد.

در همین حال، دولت ایالات متحده به سخت گیری و تشدید فشار بر اقتصاد چین از طریق اعمال محدودیت‌های مرتبط با سرمایه گذاری در آن کشور ادامه خواهد داد. بایدن به خوبی آگاه است که جریان آسان انتقال پول نقد از وال استریت به چین کمک خواهد کرد تا پکن فشار اقتصادی نابسامان اخیر را تحمل کند. در نتیجه، برای جلوگیری از ایجاد چنین وضعیتی بایدن می‌خواهد مسیر انتقال پول نقد به چین را مسدود نماید.

امتیاز دیپلماسی
این بدان معنا نیست که دیپلماسی و گفتگو‌های رو در رو بیهوده هستند. آن اقدامات برخی از منافع را تامین می‌کنند. برای هر دو رهبر نمایش تعامل با یکدیگر مزایایی را به همراه خواهد داشت. برای بایدن بازی خوب با چین از او تصویر یک دولتمرد را به نمایش می‌گذارد به ویژه در زمانی که به دلیل مواضع ایالات متحده در مورد اوکراین و خاورمیانه او از سوی چپگرایان امریکایی به “جنگ افروز” بودن متهم شده است. هم چنین، تشویق پکن به اتخاذ موضع نرم در سال باقی مانده به برگزاری انتخابات ایالات متحده ممکن است خط حمله احتمالی جمهوری خواهان مبنی بر این که سیاست دولت بایدن در مورد چین کارساز نیست را تضعیف کند.

در همین حال، شی می‌تواند از طریق نمایش تعامل و دیپلماسی با بایدن مهارت‌های دیپلماتیک اش را نشان دهد و چین را به عنوان یک ابرقدرت جایگزین برای ایالات متحده معرفی کند و به طور بالقوه جامعه تجاری غربی و شاید حتی کشور‌های بزرگ اروپایی را از آن چه به عنوان ائتلاف ضد چینی ایالات متحده می‌بیند جدا سازد. علاوه بر این، نشست‌هایی مانند نشست سانفرانسیسکو نشان می‌دهند که آمریکا و چین به طور مشترک متعهد هستند حداقل به گفتگو ادامه دهند و این اطمینان را کسب کنند که رابطه دشوار میان دو کشور به وضعیت خصمانه تری دچار نخواهد نشد حتی اگر این امر باعث دوستانه‌تر شدن آن رابطه نشود.

 


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید