با توجه به استراتژی حوثیها برای کشاندن ایالات متحده به یک نبرد بدون برد در دریای سرخ با هدف تحت فشار قرار دادن واشنگتن در مهار اسرائیل در جنگ غزه، بعید است تا زمانی که جنگ در غزه ادامه داشته باشد، عملیات حوثی ها متوقف شود.
به گزارش نبأخبر،به نقل از شهره پولاب تحلیلگر سیاسی ، به نظر میرسد غزه و دریای سرخ به طرز غیرقابل انکاری به هم مرتبط شده اند و واشنگتن همگام با اتخاذ یک استراتژی دفاعی محکم در دریای سرخ، بالاجبار می بایست اسرائیل را به سمت آتش بس در غزه سوق دهد.
روز 28 ژانویه 2024 در یک حمله هواپیمای بدون سرنشین به یک پایگاه پشتیبانی موسوم به برج 22 در شمال شرقی اردن در نزدیکی مرز سوریه سه نظامی آمریکایی کشته و حداقل 34 نفر دیگر زخمی شدند. این اولین حمله مرگبار به نیروهای آمریکایی در خاورمیانه از زمان آغاز جنگ غزه پس از حملات 7 اکتبر حماس به اسرائیل بوده که حدود 1200 کشته برجای گذاشته بود.
نیروهای فرماندهی مرکزی ایالات متحده (CENTCOM) نیز در دوم فوریه و در پاسخ به حملات به برج 22 در اردن، حملات هوایی را در عراق و سوریه علیه گروه های شبه نظامی انجام داده و این حملات را بخشی از تلاش مداوم برای محافظت از خطوط دریایی در دریای سرخ اعلام کرد.
از نوامبر 2023، گروه یمنی موسوم به جنبش حوثیها کشتیهای تجاری در حال عبور از دریای سرخ و کانال سوئز همچنین در آب های تنگه باب المندب-یکی از نقاط مهم کشتیرانی در انتهای جنوبی دریای سرخ-را مورد حمله قرار داده و ادعا داشته اند که این حملات در اعتراض به درگیری های غزه بوده است.
جنگ غزه و افزایش گسترده حملات حوثیها به منظور جلوگیری از انتقامجویی سخت اسرائیل در پاسخ به حملات حماس در 7 اکتبر، ایالات متحده را به طور نامطمئنی به یک جنگ بزرگ منطقه ای نزدیک کرده است. در ابتدا و از اواخر دسامبر2023 تنها پاسخ عمده ایالات متحده به حملات حوثی ها، عملیات نگهبان رفاه بوده” “Prosperity Guardian بوده که در یک ائتلاف دریایی عمدتاً اروپایی بتواند از کشتی های دریایی عبوری از دریای سرخ و خلیج عدن در برابر حملات حوثی ها محافظت کند. اما حملات بیشتر حوثیها به کشتیهای باری و افزایش تنش در منطقه دریای سرخ، موجب شد تا ائتلاف به رهبری ایالات متحده به منظور عدم اختلال در خطوط کشتیرانی، حملات هوایی و موشکی به یمن را آغاز نماید. چنانچه از اوایل ژانویه 2024، نیروهای آمریکایی بیش از 100 موشک به سوی یمن و علیه مواضع حوثیها شلیک کردهاند.
به نظر میرسد غزه و دریای سرخ به طرز غیرقابل انکاری به هم مرتبط شده اند و واشنگتن همگام با اتخاذ یک استراتژی دفاعی محکم در دریای سرخ، بالاجبار می بایست اسرائیل را به سمت آتش بس در غزه سوق دهد. با توجه به استراتژی حوثیها برای کشاندن ایالات متحده به یک نبرد بدون برد در دریای سرخ با هدف تحت فشار قرار دادن واشنگتن در مهار اسرائیل در جنگ غزه، بعید است تا زمانی که جنگ در غزه ادامه داشته باشد، عملیات حوثی ها متوقف شود.
شکی نیست که در شرایط پیش آمده، درگیر شدن ایالات متحده در منطقه خاورمیانه پس از مرحلهای که انتظار می رفت که در حال کنارهگیری از آن باشد، غیر قابل اجتناب می نماید. حملات زنجیره ای به حوثی ها و برخی گروه های نیابتی در عراق و سوریه نشان می دهد که چگونه ایالات متحده بار دیگر با رویکرد استراتژی نظامی به خاورمیانه برگشته است.
جو بایدن رئیس جمهور ایالات متحده که از زمان آغاز به کار خود در سال 2021 شعار “دیپلماسی در اولویت” را در دستور کار داشت، نتوانست در برابر تحولات خاورمیانه به وعده ها عمل نماید و مجبور شده تا درحل معضلات منطقه ای از بازیابی هژمونی نظامی خود بهره گیرد. اگرچه ترجیح بر آن شده تا مدیریت محیط امنیتی دریای سرخ چه در یمن و چه در منطقه وسیعتر مانند عراق و سوریه از طریق اقدامات بازدارندگی و برنامه ریزی سیاسی به جای گزینه های نظامی صورت گیرد. این نوع مدیریت به معنای تلاش برای حل یا لااقل کاهش و مهار درگیریهایی است که پتانسیل نظامی گری را افزایش می دهد تا اطمینان حاصل شود که بحران در خاورمیانه به یک فاجعه تمام عیار تبدیل نمی شود.
ایالات متحده با چالشهایی مواجه شذه که دولت بایدن را در سه گانه اتخاذ مواضع قوی و قاطع در قبال حملات گروه های نیابتی مانند حوثی ها و گروه های مقاومت اسلامی، پیشبرد تشکیل کشور فلسطین و پیشنهاد یک پیمان دفاعی به عربستان سعودی که به عادی سازی روابط ریاض با اسرائیل بستگی دارد، درگیر کرده است.
در چالش اول ایالات متحده تلاش دارد تا از رویارویی مستقیم نظامی با گروه های نیابتی جلوگیری نموده و بایدن با انتخاب استراتژی دفاعی که بر دفع حملات حوثیها در دریای سرخ متمرکز بوده، سیستم دفاعی چندلایه را به طور موثر با حداقل خسارت و بدون تلفات جانی به کار گرفته است. کاهش تنش مستلزم ممنوعیت تردد تمام کشتیهای تجاری با پرچم ایالات متحده از منطقه تا پایان بحران در دریای سرخ و همچنین کاهش تعداد اهداف ایالات متحده در عراق، سوریه و اردن و انتقال نیروهای آمریکایی به پایگاه های امن تر درمنطقه بوده است.
گروه مقاومت اسلامی در عراق که از آغاز جنگ غزه مسئولیت بیشتر حملات به ارتش آمریکا در عراق و سوریه را بر عهده گرفته، هدف از حمله به اهداف آمریکا را بیرون راندن نیروهای آمریکایی از عراق و سوریه و حمایت از گروه فلسطینی حماس در جنگ غزه اعلام کرده است. آمریکا در پاسخ به حملات مکرر به پایگاههای آمریکایی در سوریه و عراق، دو ناو هواپیمابر و گروههای حمله همراه آنها را به منطقه منتقل کرده است.
چالش دوم در ارتباط با حل مناقشات اسرائیل و فلسطین است که ایالات متحده در حال همکاری با اسراییل بر روی یک معامله بزرگ برای ثبات منطقه است و بر این باور است که غزه باید توسط “تشکیلات خودگردان فلسطینی اصلاح و احیا شده” اداره شود. حمله 7 اکتبر حماس راه را برای خواسته دوم بایدن نیز هموار کرد تا در فرصت باقی مانده از دوران ریاست جمهوری اش بتواند مساله اسراییل و فلسطین را از طریق تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی با تضمین امنیت واقعی برای اسراییل حل نماید. برای اسراییل نیز حملات 7 اکتبر عملکرد فوقالعادهای داشته تا یک بار و برای همیشه بتواند به مناقشه با فلسطین پایان دهد. در نتیجه اهداف استراتژیک واشنگتن در منطقه نیازمند تشکیل یک کشور فلسطینی در بلندمدت و اذعان اسرائیل دستیابی به این هدف در کوتاه مدت است از اینرو تلاشهای دیپلماتیک کشورهای عربی و غربی برای دستیابی به آتشبس در غزه که امید می رفت تا تقویت شده و حتی به نوعی مذاکرات صلح منجر شود، به نتیجه نرسیده و اسرائیل به حملات بی امان خود به غزه ادامه می دهد. یک ابتکار دیپلماتیک با تاکید بر ضرورت به رسمیت شناختن یک کشور غیرنظامی ولی بادوام فلسطینی در کرانه باختری و غزه راهکاری است که مشروط بر آن خواهد بود که هیچگاه اسرائیل مورد تهدید قرار نخواهد گرفت.
اسرائیل علاوه بر غزه با جبهه های داغ دیگری درکرانه باختری، لبنان، سوریه، عراق و یمن روبروست و پیروزی واقعی برای تل آویو تنها با از بین بردن حماس حاصل نمی شود. این درحالی است که بایدن تمایل دارد بحران غزه را تقریباً منحصر به حماس بداند.
کشورهای عربی بر امنیت و منافع خود متمرکز شده و تمایلی برای ایفای نقش بیشتر در شکلدهی به نتیجه غزه نداشته و همچنان در حال همکاری نزدیک با اسرائیل برای جلوگیری از گسترش جنگ و همکاری در برابر طرح های رادیکال برای تشدید نبرد در جبهه های دیگر هستند. از اینرو هماهنگی های سیاسی در مورد آینده غزه هنوز بسیار ضعیف است و نمی توان انتظار داشت که اسرائیل به زودی به مواضع پیش از 7 اکتبر برگردد. زیرا در بهترین شرایط، حماس و اسرائیل به شرایط یک “آتش بس موقت” برای توقف طولانی نبرد دست خواهند یافت که طی آن بسیاری از گروگان های باقی مانده آزاد خواهند شد.
چالش سوم راهبرد دولت بایدن برای غزه پس از جنگ است که عادی سازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی می تواند به ثبات محیط اطراف کمک کند و یک اتحاد رسمی و جدید میان دو کشور مسیر جدیدی را برای تشکیل کشور فلسطینی باز نماید.
قبل از حوادث 7 اکتبر در یک توافق سه جانبه میان عربستان-اسرائیل-آمریکا پیشرفت هایی در حال شکل گیری بود که مورد استقبال ریاض و تل آویو بوده که در شرایط کنونی سعودیها با بهره گیری از مزایای تنش زدایی حاصل از توافق مارس 2023 با جمهوری اسلامی ایران همراه با میانجیگری چین، تمایل چندانی برای رسیدن به این توافق نشان نداده اند. ریاض هرگونه توافق بالقوه عادی سازی با اسرائیل را مشروط به آتش بس در غزه و ایجاد یک مسیر “غیرقابل بازگشت” به سوی یک کشور فلسطینی دانسته است.
اسرائیل نیز خروج از انزوایی که در حال حاضر با آن مواجه است، بسیار خواهان عادی سازی روابط با عربستان است زیرا می تواند تضمین های امنیتی خاص با سایر کشورهای عربی را به همراه داشته باشد که اسرائیل برای محافظت از خود به شدت به آن نیاز دارد.
در درازمدت، هیچ یک از بحران های پیچیده سیاسی خاورمیانه را نمی توان تنها از طریق اقدام نظامی حل و فصل کرد و مدیریت محیط امنیتی دریای سرخ نیز نیازمند اقدامات احتیاطی و برنامه ریزی برای ایجاد گزینه های سیاسی و دیپلماتیک برای مهار درگیری های نظامی است.
بایدن در نگرانی از تبدیل شدن جنگ غزه به درگیری های منطقه ای، تلاش داشته تا از تشدید تنش های جانبی اجتناب نماید و در نهایت دکترین بایدن تضمین پایداری آزادی دریانوردی در دریای سرخ را با نیاز به توقف جنگ در غزه گره زده است.