ایالات متحده و چین در مسیر تقابل یا همکاری؟

آینده روابط ایالات متحده و چین تحت تأثیر اقدامات سایر کشورها شکل خواهد گرفت. بازیگران منطقه‌ای مانند ژاپن، هند و کشورهای آسیای جنوب شرقی در متعادل‌کردن نفوذ ایالات متحده و چین نقشی اساسی خواهند داشت. علاوه بر این، رویکرد اتحادیه اروپا به چین عاملی مهم خواهد بود. قاطعیت بیشتر اتحادیه اروپا می‌تواند به ایجاد نظم جهانی چندقطبی‌تر کمک کرده و به طور بالقوه برخی از نقاط پرتنش روابط ایالات متحده و چین را مدیریت کند.

به گزارش  نبأخبر، روابط ایالات متحده و چین پیچیده‌ترین و پرمخاطره‌ترین رابطه در جهان امروز است. تنش‌های فزاینده در عرصه‌های اقتصادی، تکنولوژیکی و ژئوپلیتیکی آینده این رابطه را در هاله‌ای از ابهام فرو برده است.

روابط ایالات متحده و چین در نقطه عطف قرار دارد. سال‌ها تنش‌های عمیق تجاری، رقابت‌های تکنولوژیکی و اختلافات ژئوپلیتیکی مهم‌ترین رابطه دوجانبه جهان را تحت‌الشعاع قرار داده است. در حالی که اجلاس نوامبر سال گذشته فرصتی موقتی برای تنفس ارائه کرد، مسائل اساسی همچنان باقی است. درک نیروهای پیچیده‌ای که این پویایی را شکل می‌دهند برای پیمایش در عدم قطعیت‌هایی پیش روی، ضروری است.

میراث بی‌اعتمادی
مسیر روابط ایالات متحده و چین با ترکیبی از همکاری و رقابت شکل گرفته است. سال‌های پس از جنگ سرد شاهد دوره‌ای از ادغام اقتصادی بود که از اصلاحات اقتصادی چین و تمایل آمریکا به آسیایی باثبات و مرفه نشئت می‌گرفت. با این حال، این دوره همچنین بذر بی‌اعتمادی را کاشت. ایالات متحده قدرت اقتصادی و نظامی روبه‌رشد چین را زیر سؤال برد، در حالی که چین از سلطه آمریکا و انتقاد از سوابق حقوق بشر خود آزرده‌خاطر شد.

رقابت در جبهه‌های متعدد
عرصه اقتصادی همچنان میدان نبردی کلیدی است. تنش‌های تجاری با اتهامات سرقت مالکیت معنوی و رویه‌های تجاری ناعادلانه ادامه دارد. هر دو کشور به شدت در نوآوری تکنولوژیکی سرمایه‌گذاری می‌کنند و برای رهبری در هوش مصنوعی، محاسبات کوانتومی و سایر زمینه‌های حیای به رقابت می‌پردازند. این رقابت تکنولوژیکی پیامدهای امنیت ملی دارد، زیرا هر کشور به دنبال توسعه تسلیحات پیشرفته و تضمین زیرساخت‌های تکنولوژیکی خود است.

رقابت ژئوپلیتیکی تصویر را پیچیده‌تر می‌کند. ادعاهای سرزمینی چین در دریای چین جنوبی و تهدیدهای فزاینده آن بر تایوان، منافع آمریکا در منطقه آزاد و باز هند و اقیانوسیه را به چالش می‌کشد. جنگ اخیر اوکراین، با موضع‌گیری‌های متضاد پکن در مورد احترام به حق حاکمیت اوکراین از یک سو و دوستی نزدیک با روسیه از سوی دیگر، لایه جدیدی از پیچیدگی را اضافه کرده است.

فشارهای داخلی
سیاست داخلی در هر دو کشور نیز نقش مهمی ایفا می‌کند. در ایالات متحده، اجماع دو حزبی در مورد لزوم سخت‌گیری بر چین وجود دارد. نظرسنجی‌های افکار عمومی به طور مداوم نشان‌دهنده سخت‌ترشدن نگرش آمریکایی‌ها نسبت به چین است. به طور مشابه، ملی‌گرایی چینی همچنان با رشد اقتصادی و روایت جوان‌سازی ملی در حال افزایش است. این احساسات ملی‌گرایانه فضای سازش را برای رهبری چین محدود می‌سازد.

رقص خطرناک؛ همکاری در میان رقابت
با وجود این تنش‌های عمیق، ایالات متحده و چین از نظر اقتصادی به هم وابسته باقی می‌مانند. بروز اختلال در روابط تجاری آن‌ها پیامدهای شدیدی برای هر دو اقتصاد و به طور بالقوه، اقتصاد جهانی خواهد داشت. علاوه بر این، هر دو کشور با چالش‌های مشترکی مانند تغییرات اقلیمی روبه‌رو هستند که نیاز به همکاری بین‌المللی دارد. پس این سؤال باقی می‌ماند که آیا ایالات متحده و چین می‌توانند بدون درگیرشدن، رقابت را مدیریت کنند؟

چین آمریکا

عوامل متعددی می‌توانند رابطه‌ای پایدارتر را تقویت کنند. ایجاد حفاظ‌های روشن برای رقابت از طریق گفتگو و توافق می‌تواند به جلوگیری از اتفاقات ناگوار ناشی از خطا یا اشتباهات محاسباتی کمک کند. زمینه‌های مورد علاقه مشترک، مانند تغییرات اقلیمی و عدم اشاعه تسلیحات اتمی نیز می‌توانند بستری برای همکاری و ایجاد اعتماد فراهم سازند. با این حال، موانع قابل‌توجهی باقی مانده است.

نقطه بحرانی تایوان
وضعیت تایوان مهم‌ترین نقطه بحرانی روابط ایالات متحده و چین است. تعهد ایالات متحده به دفاع از تایوان که در قانون «روابط تایوان» آمریکا منعکس شده، مستقیماً با دیدگاه چین به تایوان به عنوان یک استان جدایی‌طلب مغایرت دارد. هر حرکتی توسط تایوان به سمت استقلال رسمی یا تلاش قاطعانه‌تر چین برای اعمال کنترل بر این جزیره می‌تواند یک رویارویی نظامی را به دنبال داشته باشد.

شکاف تکنولوژیکی
رقابت تکنولوژیکی فزاینده چالش دیگری در روابط دو کشور به شمار می‌رود. ایالات متحده به طور فزاینده‌ای از پیشرفت‌های تکنولوژیکی چین و کاربردهای نظامی بالقوه آن نگران است. از سوی دیگر، چین تلاش‌های ایالات متحده برای محدودکردن توسعه تکنولوژیکی خود را تلاشی عمدی برای خفه‌کردن خود می‌داند. یافتن راهی برای مدیریت این رقابت بدون توسل به جداسازی کامل تکنولوژیکی، حیاتی خواهد بود.

چین آمریکا

نقش بازیگران دیگر
آینده روابط ایالات متحده و چین تحت تأثیر اقدامات سایر کشورها شکل خواهد گرفت. بازیگران منطقه‌ای مانند ژاپن، هند و کشورهای آسیای جنوب شرقی در متعادل‌کردن نفوذ ایالات متحده و چین نقشی اساسی خواهند داشت. علاوه بر این، رویکرد اتحادیه اروپا به چین عاملی مهم خواهد بود. قاطعیت بیشتر اتحادیه اروپا می‌تواند به ایجاد نظم جهانی چندقطبی‌تر کمک کرده و به طور بالقوه برخی از نقاط پرتنش روابط ایالات متحده و چین را مدیریت کند.

آینده‌ای مبهم
آینده روابط ایالات متحده و چین همچنان سؤالی بی‌پاسخ است. مسیر پیش روی مملو از چالش‌ها، اما همچنین فرصت‌های بالقوه برای همکاری است. توانایی هر دو کشور در پیمایش این رابطه پیچیده، مدیریت مؤثر رقابت و یافتن زمینه‌های مشترک تأثیر عمیقی بر نظم جهانی دهه‌های آینده خواهد داشت.

سناریوهای احتمالی
در حالی که پیش‌بینی آینده کاری مخاطره‌آمیز است، چندین سناریوی احتمالی می‌توانند مسیر روابط ایالات متحده و چین را شکل دهند:

سناریوی ۱: حفظ وضع موجود

این سناریو نشان‌دهنده ادامه وضعیت فعلی، یعنی رابطه‌ای پرتنش اما پایدار است. ایالات متحده و چین رقابت را از طریق مجموعه‌ای از اقدامات موقتی مدیریت می‌کنند، ناآرامی‌های گاه‌به‌گاه مهار شده و زمینه‌های همکاری محدود باقی خواهند ماند. این مسیر ثبات را حفظ می‌کند، اما ممکن است پیشرفت در چالش‌های جهانی مانند تغییرات اقلیمی را مختل سازد.

سناریوی ۲: رقابت ابرقدرت‌ها

در این سناریو، ایالات متحده و چین به عنوان قدرت‌های مسلط در نظم جهانی دوقطبی ظهور می‌کنند. رقابت در همه زمینه‌ها، از اقتصادی گرفته تا تکنولوژیکی و نظامی تشدید می‌گردد. در حالی که آن‌ها از درگیری آشکار اجتناب می‌کنند، خط‌کشی‌ها و اتحادها محکم‌تر شده و جهان به طور فزاینده‌ای بر اساس خطوط ایدئولوژیکی تقسیم می‌شود. این سناریو نگرانی‌هایی را در مورد یک «جنگ سرد» برمی‌انگیزد.

چین آمریکا

سناریوی ۳: جداسازی محدود

این سناریو جداسازی جزئی اقتصادهای ایالات متحده و چین را پیش‌بینی می‌کند که توسط نگرانی‌های امنیتی و احساسات ملی‌گرایانه هدایت می‌شود. موانع تجاری افزایش می‌یابد، محدودیت‌های تکنولوژیکی سخت‌تر شده و زنجیره‌های تأمین بیشتر چندپاره می‌شوند. این جداسازی پیامدهای اقتصادی قابل توجهی خواهد داشت و به طور بالقوه می‌تواند یک رکود جهانی را به دنبال داشته باشد.

سناریوی ۴: درگیری تصادفی

خطرناک‌ترین سناریو تشدید ناخواسته منجر به درگیری نظامی است. اشتباه محاسباتی، سوءتفاهم یا یک بحران منطقه‌ای در دریای چین جنوبی یا اطراف تایوان می‌تواند از کنترل خارج شده که پیامدهای ویرانگری برای هر دو کشور و جهان خواهد داشت.

چالش رهبری
نهایتا آینده روابط ایالات متحده و چین به انتخاب‌های رهبری هر دو پایتخت بستگی دارد. رهبرانی که اولویت را به برنامه‌های ملی‌گرایانه می‌دهند و از طرف مقابل شیطان می‌سازند، به احتمال زیاد به سوی یک رابطه تقابلی‌تر سوق پیش خواهند رفت. برعکس، رهبرانی که اولویت را به ایجاد اعتماد، ایجاد کانال‌های ارتباطی شفاف و یافتن زمینه‌هایی برای همکاری می‌دهند، می‌توانند رابطه‌ای پایدارتر و سازنده‌تر را پرورش دهند.

نقش افکار عمومی
افکار عمومی در هر دو کشور نیز نقش مهمی ایفا خواهد کرد. افزایش احساسات ضدچینی در ایالات متحده می‌تواند شاهین‌های آمریکایی را جسورتر ساخته و فضای دیپلماسی را محدود کند. به طور مشابه، افزایش ملی‌گرایی در چین نیز می‌تواند هزینه سیاسی امتیازدهی به ایالات را غیرقابل‌قبول کند. آموزش و تعامل با مردم در مورد پیچیدگی‌های این رابطه برای شکل‌دهی به آینده‌ای سازنده‌تر حیاتی خواهد بود.

بازی طولانی
روابط ایالات متحده و چین یک بازی طولانی است، نه یک دوی ماراتن. مدیریت این پویایی پیچیده به تلاش مداوم، صبر استراتژیک و تمایل به سازگاری با یک چشم‌انداز جهانی در حال تحول نیاز دارد. هر دو کشور باید اذعان کنند که همکاری و نه درگیری، به نفع بلندمدت آن‌هاست. ایجاد آینده‌ای پایدارتر و مرفه مستلزم پیمایش در چالش‌های رقابت در عین تقویت زمینه‌هایی برای همکاری به نفع هر دو کشور و جامعه بین‌المللی است.


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید