روسیه و غرب؛ نه سرد نه گرم

به نقل از صدانیوز ،  روس‌ها از یک طرف تلاش خواهند کرد رایزنی‌های دوجانبه و چندجانبه با متحدین خودشان و کشورهای غربی را افزایش دهند و هم در شورای امنیت، اقدام سه کشور غربی را به عنوان یک عمل تجاوزکارانه مطرح کنند و به لحاظ سیاسی این موضوع را در نهادهای بین‌المللی به ویژه شورای […]

به نقل از صدانیوز ،  روس‌ها از یک طرف تلاش خواهند کرد رایزنی‌های دوجانبه و چندجانبه با متحدین خودشان و کشورهای غربی را افزایش دهند و هم در شورای امنیت، اقدام سه کشور غربی را به عنوان یک عمل تجاوزکارانه مطرح کنند و به لحاظ سیاسی این موضوع را در نهادهای بین‌المللی به ویژه شورای امنیت مفتوح نگه دارند.

بنابراین شاهد واکنش نظامی متقابل از سوی روسیه نخواهیم بود ولی اقدامات دیپلماتیک ادامه پیدا خواهد کرد، ضمن اینکه به هر حال این احتمال وجود دارد که روس‌ها به صورت غیرمتقارن به این حملات پاسخ دهند و با روش‌های دیگری به صورت غیرمستقیم پاسخ‌هایی را برای چنین حملاتی در نظر گرفته باشند.

در نهایت چنین اقدامی نمی‌تواند تاثیر جدی بر روند تحولات در سوریه بر جای بگذارد و توازن قوا را بر هم بزند. اساسا حمله بامداد شنبه یک حمله هوایی بود که در جغرافیای کاملا محدودی صورت گرفت و خسارات نسبتا کمی برجای گذاشت. آنچه در معادلات سوریه موثر است، حضور در عرصه تحولات میدانی است، در حال حاضر طرف‌های غربی چنین حضوری ندارند، اما روسیه چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ نظامی مستقیما در میدان سوریه درگیر است. نباید فراموش کنیم که در آغاز بحران سوریه، کشورهای غربی در کنار برخی متحدان عرب‌شان، نقش بسزایی در تحولات میدانی سوریه داشتند و حتی تا میانه بحران هم این جایگاه را حفظ کرده‌بودند، اما امروز هیچ یک از آنها جایگاه سابق خود را ندارند. در نشست‌های سال‌های گذشته ژنو در مورد سوریه، زمانی امریکایی‌ها و سعودی‌ها میدان‌دار اصلی بودند، اما در حال حاضر این روسیه، ایران و ترکیه هستند که هدایت مذاکرات را بر عهده دارند.

بخش عمده‌ای از انگیزه حملات اخیر امریکا، بریتانیا و فرانسه به سوریه نیز به همین نکته بر می‌گردد که این کشورها احساس می‌کنند نقش‌شان نادیده گرفته می‌شود و به سرعت، نفوذشان در روند تحولات سوریه در حال کمرنگ شدن است. چنین حملات و اقداماتی، بخشی به این دلیل که غرب ثابت کند هنوز در عرصه تحولات سوریه حضور دارد و انتظار دارند که در روند حل و فصل سیاسی موضوع هم مشارکت داده‌شوند.

طی هفته‌ها و ماه‌های گذشته، تنش‌ها میان روسیه و غرب در حال افزایش است، تا جایی که گروهی از ناظران احتمال بازگشت شرایط جنگ سرد را مطرح می‌کنند. اما شرایط تنش میان روسیه و غرب، مختص روزهای اخیر نیست هر چند مباحثی مانند سوءقصد به جان جاسوس روس در بریتانیا مزید بر علت شده‌اند و بر دامنه تنش‌ها افزوده‌اند. در واقع ریشه منازعه کنونی، به بحران اوکراین در سال ٢٠١۴ و بلافاصله پس از آن دخالت نظامی روسیه در سوریه باز می‌گردد. اقدام نظامی امریکا علیه سوریه عملا می‌تواند باعث افزایش تنش‌های موجود شود.

در تحلیل این شرایط باید چند نکته را مورد توجه قرار داد. نکته نخست اینکه جنگ سرد دارای مختصات و ویژگی‌های خاص خودش بود. جنگ سرد بین دو ابرقدرتی شکل گرفته‌ بود که بعد از جنگ جهانی دوم تا زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، دو قدرت مسلط در نظام جهانی وقت بودند. در حال حاضر نه روسیه و نه امریکا دارای چنین قدرت برتر و بلامنازع و هژمونیک در جهان نیست. در شرایط کنونی جهان درگیر قطب‌بندی در بین دو ابرقدرت نخواهد شد. نکته دوم اینکه در دوران جنگ سرد بخش مهمی از نزاع‌ها و اختلافات ژئوپولتیک بین دو ابرقدرت مسلط در نظام جهانی به واسطه اختلافات ایدئولوژیک آنها بود. در شرایط کنونی جهان، آن اختلاف ایدئولوژیک که بتواند به قطب‌بندی و بلوک‌بندی جهان قوام بدهد، دیگر وجود ندارد. نه بلوک کاپیتالیسم به آن معنا که در زمان جنگ سرد به عنوان رقیب سوسیالیسم و مارکسیسم مطرح می‌شد، وجود دارد و نه عملا روسیه سردمدار مارکسیسم و سوسیالیسم محسوب می‌شود. نکته آخر اینکه در بین سایر کشورها، به جز امریکا و روسیه نیز، علاقه چندانی دیده نمی‌شود که وارد بلوک‌بندی‌های دوقطبی در نظام جهانی شوند. همین امروز هم کاملا قابل مشاهده است که چینی‌ها با وجود تمام اختلاف‌نظرها و رقابت‌هایی که با ایالات متحده امریکا دارند، تمایل ندارند که به نفع روسیه وارد یک نزاع با ایالات متحده امریکا شوند و در یک بلوک در برابر امریکایی‌ها قرار بگیرند. قدرت‌های نوظهور دیگر مانند هند هم علاقه‌مند هستند که روابط‌‌شان را با دوطرف، هم امریکا و هم روسیه حفظ کنند. در بین کشورهای متحد امریکا هم وضعیت همین‌گونه است، کشورهای عضو اتحادیه اروپا با وجود تمام همکاری‌ها و روابط صمیمانه‌ای که با ایالات متحده امریکا دارند، همچنان شاهد چندصدایی در آنها هستیم و خواهان احیای شرایط جنگ سرد نیستند.

با اقدامات و تحولات اخیر، اینکه جهان دوباره وارد فضای جنگ سرد با همان شرایط و ویژگی‌هایی که در نیمه دوم قرن بیستم وجود داشت، شود تا حد زیادی دور از ذهن است. اما درباره اینکه قطعا وارد فضایی شدیم که تنش‌های میان روسیه و غرب افزایش یافته و این تنش‌ها می‌تواند نمود خودش را در اختلافات جدی‌تر در حوزه‌های ژئوپولتیک نشان بدهد و در آینده باعث افزایش مخاصمات در حوزه دیپلماتیک شود، تردیدی وجود ندارد. پیش‌بینی من از آینده روابط روسیه و غرب این است که اختلافات در حوزه ژئوپولتیک افزایش پیدا خواهد کرد، اما این به معنای از سرگیری جنگ سرد جدید نیست، بلکه طرفین در بسیاری از مسائل جهانی نیازمند همکاری با یکدیگر هستند. برای مثال روس‌ها و امریکایی‌ها هر دو دیدگاه نسبتا مشترکی در مورد جلوگیری از گسترش تسلیحات هسته‌ای و غیرمتعارف دارند. در نتیجه در بعضی از حوزه‌ها روسیه و امریکا ناگزیر از همکاری با یکدیگر هستند و همزمان اختلاف‌های ژئوپولتیک و احتلاف بر سر حوزه نفوذ و گسترش حوزه نفوذ، قطعا حفظ می‌شود و با توجه به تحولات اخیر بدون تردید این اختلاف‌ها افزایش پیدا خواهد کرد.


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید