پارادایم جدید چین در عرصه داخلی و خارجی در چند سال آتی میتواند جهان در حال تغییر کنونی را با فرصتها و چالشهای جدیدی برای کشورهای مختلفی ازجمله جمهوری اسلامی ایران به ارمغان بیاورد که در صورت عدم آمادگی، عدم آینده نگری و عدم برنامهریزی برای آن، کشورمان را با چالشی مهم مواجه خواهد کرد.
به گزارش نباء خبر، وحید قربانی مدیر گروه سیاست خارجی پژوهشکده تحقیقات راهبردی در یک نشست تخصصی درباره کمربند ی که چین می خواهد دور دنیا بکشد و از آن برای توسعه نفوذ خود استفاده کند صحبت کرده و نتیجه گرفته است ایران تا همین امروز بیرون از راه چین است و اگر فرصت های باقی مانده را نیز از دست بدهد و بلاتکلیفی ادامه یابد به بازیگری دراین کمر بند تبدیل نمی شود.
این تحلیلگر مسائل چین تحلیل کرده است که ابتکار کمربند و راه چین برای ایران میتواند در بردارنده فرصتها و محدودیتهای مهمی باشد که در صورت تمرکز بر آنها میتوان از این فرصتها به خوبی استفاده کرد و منافع اقتصادی و راهبردی فراوانی بدست آورد. یکی از فرصتهای مهم برای ایران گذرگاه شرقی – غربی میباشد که به واسطه این کریدور چین میتواند به واسطه جمهوری اسلامی ایران، عراق و سوریه به مدیترانه متصل شود که فرصت بسیار مناسبی برای طرف چینی و ایران به حساب میآید. فرصت مهم دیگر دسترسی ایران به چین از طریق کشور افغانستان میباشد. البته در این بین متغیر تکمیل کریدورها و افزایش اتصالات راهبردی در مرزهای کشورمان با همسایگان باید سریعتر دنبال شود. مهمترین محدودیتهای این طرح هم برای ایران اولأ به زعم چینیها ایران با توجه به تحریمهای غرب، هنوز کشور داری ریسک مالی بالایی میباشد و ثانیأ رقابت بازیگران رقیب ایران در این طرح مانند پاکستان، ترکیه، ترکمنستان، قزاقستان و روسیه میباشد که منتظر تعلل کشورمان در این طرح میباشند. برای مثال ترکیه در ماههای گذشته از مسیری غیر از ایران (تفلیس – باکو –آکتائو- شیان) برای ارسال بار به چین استفاده کرد؛ لذا بایستی از فرصتهای به وجود آمده استفاده حداکثری داشت.
مدیر گروه سیاست خارجی پژوهشکده تحقیقات راهبردی در ادامه بر این نکته تأکید کرد: چین به عنوان یک قدرت نوظهور و اقتصاد اول جهانی در سالهای آتی، الگوی مشارکت را برای همکاری خود با کشورهای مختلف موثر در ابتکار کمربند راه در نظر گرفته است. الگوی مشارکت حجم وسیعی از کشورها و سازمانهای بین المللی و منطقهای را در گرفته است و طبق آخرین برآوردها چیزی حدود ۸۰ کشور دنیا و ۲۰ سازمان منطقهای و بین المللی در این قالب با چین همکاری دارند. برای مثال؛ چین با کشورهای مختلف آسیای غربی برنامه جامع همکاری و مشارکت به امضا رسانده است. برای نمونه مصر، رژیم صهیونیستی، عراق، عربستان، عمان، قطر و… همگی با پکن برنامههای جامع اقتصادی منعقد کردهاند که با برخی همکاری و با برخی دیگر تا سطح مشارکت پیش رفتهاند؛ ایران اگرچه در قالب برنامه ۲۵ ساله در حال رایزنی با چین است، اما هنوز به نظر میرسد تکلیف خود را در این مورد با چین و حتی غرب مشخص نکرده است. در کل الگوی رفتای چین در آسیای غربی، امنیت، ثبات و عدم مزاحمت هیچ کشوری در منطقه برای پکن میباشد.
قربانی در بخش دیگری از صحبتهای خود اشاره کرد که زیرساخت و احداث راه همواره در فرهنگ چینی از اهمیت بالایی برخوردار بوده است و چینیها معتقدند یکی از اصول اولیه توسعه احداث زیرساخت و بخصوص ایجاد کریدور و اتصالات راهبردی میان کشورهای پیرامونی چین میباشد. از همین رو پکن شروع به سرمایهگذاریهای عظیم در این حوزه در برخی از کشورها مانند پاکستان و قزاقستان کرده است.
پارادایم جدید در چین
به گفته وی چین در در دهههای بعد از جنگ جهانی دوم نگاه اقتصادی و بازسازی اقتصادی را در دستور کار خود قرار داده بود و این نگاه در سالهای متمادی در سیاست داخلی و خارجی پکن سایه افکنده بود، اما با روی کار آمدن شی جین پینگ رهبر مبتکر چینی، نگاهها و افقهای جدیدی در سیاست داخلی و خارجی حزب کمونیست به وجود آمده است. تا سالهای نه چندان دور، تنظیم رابطه با ایالات متحده امریکا به عنوان هژمون اقتصادی و سیاسی همواره مورد تاکید پکن قرار داشت، اما در کنار این تاکید، چین در پارادایم جدید تلاش گستردهای را آغاز کرده است تا سیاست داخلی و خارجی خود را سامانی نوین بخشد. به گونهای که در حوزه داخلی مبارزه با فقر و افزایش توان اقتصادی مردم چین در کنار توسعه متوازن در دستور کار حزب قرار گرفته است. در حوزه سیاست خارجی نیز بحثهای مهمی مانند سیاست ابتکار کمربند و راه، تداوم رشد و قدرت اقتصادی و در کنار آن آغاز قدرت گیری نظامی سیاست چرخه دوگانه، نگاه به کشورهای پیرامونی و عدم تمرکز صرف اقتصادی بر امریکا، پارادایم جدید چینی در حوزه روابط بین الملل محسوب میشود که تا قبل از این سابقه چندانی نداشته است. در نتیجه پارادایم جدید چین در عرصه داخلی و خارجی در چند سال آتی میتواند جهان در حال تغییر کنونی را با فرصتها و چالشهای جدیدی برای کشورهای مختلفی ازجمله جمهوری اسلامی ایران به ارمغان بیاورد که در صورت عدم آمادگی، عدم آینده نگری و عدم برنامهریزی برای آن، کشورمان را با چالشی مهم مواجه خواهد کرد.