برچسب: شعر نو

پنجره

آفتاب را با عینک دودیت باران را با چتر چند رنگت برف را با بوت های همیشگی کنار زدی برای کنار زدنم زیاد تلاش نکن بانو باد که باشی دیگر...

جنگ اثری از شاعر تازه کار حسام برزگران

جنگ،بچه ای ست بازیگوش.بدون دوستبدون همبازیاین را از نگاه پسر بچه ای خواندمکه با سنگ هایش،تانک ها را به بازی می گرفت..

چقدر

چقدر دوست داشتم به جای اذان در گوشم " فروغ " خوانده بودند !چقدر دلم می خواست به مادرم بفهمانم دریاها بیش ازآنکه عمیق باشند عقیم اندو هر تکه...

شب یلدا

شب یلدا شب عشق است و مستی سراسر مُلک ایران می پرستی در این ساعات سرد و سوز پاییز تو همچون تیر بر قلبم نشستیشب یلدا شب...

تانک

هم سفره‌ی من تانکی با مسیر اشتباهی سر در آورده از اتاق جوانی خانه مبل های قرمز دست نخورده و جوانی من لای لباسهای قدیمیشاید تانک به بوی گل حساسیت...

نامه ها

نامه هایی را برده بود که از آسمان گقته بودند پر از باران نامه هایی از جنگ و طوفان ...از عشق قدیمی پیرمردی که امید همسایگی دختر...

من

باد بهانه کرده برگ ها را تا برایت دست تکان دهد ومن انتظارم و من انتقام در فصل دست تکانی درختان آن روز با صدای خش خشی زیر پایت به باد خواهم رفت و...

مصدق

برای پیر محمد احمد آبادی )مصدقابرهای سپید احمد آباد میدانستن چگونه باتو مهربان باشند تا تو هیچ وقت سایه عصایت رابرتن قبایت نبینی تو اما بیشتر ازهمه نگران میوه...

(تقدیم به زنان کورد سرزمینم)

کبریتطلوع میکند در آشپز خانه طلوع میکند در زن گر میگیردابرهای غلیظ را به آشپز خانه دعوت کن و هزار داغ را هزار زخم سر بسته را گیسوان سوخته...

مرگ

‍ تکه تکه پاره پاره متلاشیاز دست داده از دست رفته متلاشیخاک گرفته با خاک یکی شده متلاشیمرگ چشیده از مرگ برنگشته متلاشیاین شعر اما با صدای "تمام شدِ" تو تمام نمی شودبرگرد و کار...

گلپونه ها

گلپونه های وحشی دشتِ امیدم، وقتِ سحر شد خاموشی شب رفت و فردایی دگر شد من مانده ام تنهای تنها من مانده ام تنها، میان سِیل غمها … می...

مرگ از مدام چگونه شکل گرفت؟

-امشب در خدمت شاعر عزیز و بزرگوار جناب آقای احسان هاشمی هستیم. احسان جان سلام. ممنون که دعوت مارو قبول کردی. لطفا یک معرفی...

سجده

سبحان ربی و تواصوا بالصبرییا سجده ای که می صبرد در صبر سجده ای داغی که دل به سجده و پیشانی مولای سجده های پریشانی زین العبادشرح صدر احسان هاشمی

بلوط ها جوانه زدند

بلوط ها جوانه زدند دایه سبزه ات را در سفره گذاشت وسر بندت را در هفت سین سهم بلوطت را،همراه خودش به خاک سپرد تا به استقبالت بیایند برگرد تا...

منیره حسینی”شعرنو”هربار باران بارید به من فکر کن

هربار باران بارید به من فکر کن به زنی که در یک هوای دونفره تنهاست دارد آسمان بر سرم می ریزدومی ترسم دست های تو چتربازآغوش دیگری شده باشدمنیره...

آخرین اخبار

پیشنهاد سردبیر