اردوغان با کشورگشایی ترکیه را نابود می‌کند

ترکیه

آمریکا از اینکه ترک‌ها وعرب‌ها با هم درگیر شوند و وقت و انرژی یکدیگر را از بین ببرند استقبال می‌کند. درگیری بین این کشورها اقتصاد آنها را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. این همان هدفی است که آمریکا به‌دنبال آن است. آمریکا دوست ندارد کشورهایی مانند ترکیه و ایران در آینده به رقبای اقتصادی این کشور در عرصه جهانی و منطقه تبدیل شوند.

به نقل ازصدانیوز،حمله ارتش ترکیه به شمال سوریه با واکنش‌های بین‌المللی گسترده‌ای همراه بوده است. از یک‌طرف کشورهایی مانند روسیه و ایران که از کشورهای نزدیک به ترکیه به‌شمار می‌روند با این اقدام اردوغان موافق نیستند و از سوی دیگر آمریکا نیز موضع فعالانه‌ای در این زمینه نگرفته و خود را در یک وضعیت بی‌طرف قرار داده است.

تاکنون شمار زیادی از کُردهای ساکن شمال سوریه آواره شده‌اند و تعدادی نیز کشته شده‌اند. کُردها به شکل‌های مختلف اعتراض خود را به این اقدام نشان داده‌اند. به نظر می‌رسد اردوغان محبوبیت خود را در درون ترکیه در حالتی متزلزل می‌بیند و با توجه به شکست در انتخابات استانبول با جهت‌دهی افکار عمومی مردم ترکیه به‌سمت یک جنگ برون‌مرزی به‌دنبال بازگرداندن محبوبیت خود در بین مردم ترکیه و رهایی از بحران‌های داخلی ترکیه است. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع و همچنین حمله به نفتکش ایرانی در دریای سرخ «آرمان ملی» با فریدون مجلسی دیپلمات سابق کشورمان و تحلیلگر روابط بین‌الملل گفت‌وگو کرده است. فریدون مجلسی معتقد است: «اردوغان از این مساله می‌ترسد که کُردهای سوریه که موفق شدند داعش را شکست بدهند در شمال سوریه اقلیم خودمختاری تشکیل بدهند که سبب ترغیب کُردهای ترکیه شود که این وضعیت را برای خود در ترکیه تکرار کنند و اقلیم خودمختار کُردها در ترکیه تشکیل بدهند. نگرانی از این موضوع و همچنین عشق به توسعه‌طلبی و جهان‌گشایی سبب شده اردوغان در حالی که سوریه مدت‌هاست درگیر جنگ شده و ضعیف شده به این فکر بیندازد که می‌تواند بخش‌هایی از خاک سوریه را به خاک ترکیه ضمیمه کند. در چنین شرایطی عرب‌های داخلی سوری که در جنگ داخلی به ترکیه پناه برده‌اند به این منطقه منتقل کند و چینش نژادی سوریه را به شکلی به‌هم بزند که کُردها دیگر در کنار هم قرار نداشته باشند.» در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.

اردوغان در پشت پرده حمله به شمال سوریه چه اهدافی را دنبال می‌کند؟

اردوغان در حمله به شمال سوریه جاه‌طلبی را به اوج رسانده است. اردوغان نیز دچار توهم خودبزرگ‌بینی شده است. ترامپ از زمانی که به قدرت رسیده اغلب کشورهای جهان را تهدید کرده است. حتی به‌تازگی ترکیه را نیز تهدید کرده که قادر است اقتصاد این کشور را نابود کند. ترامپ سخنانی را به زبان می‌آورد که هرگز از سوی یک سیاستمدار عاقل و دوراندیش مطرح نمی‌شود. در شرایط کنونی اردوغان نیز سخنانی مطرح می‌کند که یک سیاستمدار جامع چنین اظهارنظرهایی را مطرح نمی‌کند. در روزهای اخیر یکی از مفتی‌های کشور ترکیه به‌صراحت علیه کُردها مطالبی بیان داشته است. در هفتصدسال گذشته ترک‌ها در کشور ترکیه سکونت کردند که در چهارصدسال آن حکومت عثمانی تشکیل دادند و به مرور زمان قلمرو خود را افزایش دادند. در طول این سال‌ها بر یونانی‌ها، ارمنی‌ها آسوری‌ها و کُردها غلبه کردند و امروز نیز برخی از آنها مدعی شده‌اند که کُردها زرتشتی هستند. این سخنان تنها در راستای توسعه‌طلبی و کشورگشایی مطرح می‌شود. واقعیت این است که یک‌سوم جمعیت کشور ترکیه را کُردها تشکیل می‌دهند که سال‌ها نتوانسته‌اند به زبان کُردی صحبت کنند. این رویکرد بسیار ناپسند است. در حال حاضر ترکیه جنگ وسیعی را آغاز کرده اما در نهایت به اهداف خود نخواهد رسید. در گذشته نیز این نوع جنگ‌ها وجود داشته است. فرانسه در الجزایر چنین رویکردی را دنبال می‌کرد که با مقاومت مردم الجزایر در نهایت به هدف خود نرسید و مجبور شد خاک الجزایر را ترک کند. این اتفاق برای آمریکا در ویتنام نیز رخ داد و آمریکا پس از جنگی بی‌ثمر مجبور شد خاک ویتنام را ترک کند. روسیه در افغانستان نیز با چنین وضعیتی مواجه شد و در نهایت مجبور شد خاک افغانستان را ترک کند. شاید در جنگ‌طلبی کنونی کُردها کشته شوند اما این اقدام اردوغان بزرگترین لطمه را به اقتصاد ترکیه که در حال پیشرفت بود خواهد زد.

آیا کُردها در شمال سوریه در واقع برای ترکیه یک تهدید تروریستی به‌شمار می‌روند؟

به هیچ‌عنوان چنین چیزی نیست و کُردها در شمال سوریه هیچ تهدیدی برای ترکیه ندارند. در خود ترکیه نیز کُردها تهدید به‌شمار نمی‌روند. از زمانی که عبدا… اوجالان در زندان ترکیه فرمان آتش‌بس اعلام و عنوان کرد که مبارزه ما تنها یک مبارزه مدنی و انتخاباتی خواهد بود، بسیاری از تنش‌ها کاهش پیدا کرد. پس از این کُردها در انتخابات‌های مختلف پیروز شدند و اردوغان را شکست دادند. امروز نیز اردوغان از هراس از دست دادن قدرت دست به چنین اقداماتی می‌زند. اردوغان از این مساله می‌ترسد که کُردهای سوریه که موفق شدند داعش را شکست دهند، در شمال سوریه اقلیم خودمختاری تشکیل دهند که سبب ترغیب کُردهای ترکیه شود که این وضعیت را برای خود در ترکیه تکرار کنند و اقلیم خودمختار کُردها در ترکیه تشکیل دهند. نگرانی از این موضوع و همچنین عشق به توسعه‌طلبی و جهان‌گشایی سبب شده که اردوغان در حالی که سوریه مدت‌هاست درگیر جنگ شده و ضعیف شده به این فکر بیندازد که می‌تواند بخش‌هایی از خاک سوریه را به خاک ترکیه ضمیمه کند. در چنین شرایطی عرب‌های داخلی سوری که در جنگ داخلی به ترکیه پناه برده‌اند به این منطقه منتقل کند و چینش نژادی سوریه را به شکلی به‌هم بزند که کُردها دیگر در کنار هم قرار نداشته باشند. اردوغان به‌خوبی به این نکته آگاهی دارد که اگر کُردها در کنار هم باشند همواره برای حکومت وی یک تهدید بالقوه خواهند بود. اگر اردوغان می‌خواست به کُردها احترام بگذارد باید به کُردهای درون ترکیه احترام می‌گذاشت و اجازه می‌داد آنها به زبان خود سخن بگویند. امروز دیگر شرایط جهانی به شکلی نیست که یک گروه قدرت‌طلب خودکامه بتواند برای شیوه سخن‌گفتن یک قوم و ملت تصمیم بگیرد. خودخواهی‌های یک گروه حاکم دیگران را به‌عنوان شهروند درجه دو تلقی می‌کند و آنها را به مقاومت و پایداری وادار می‌کند.

کُردها در ایران، عراق، سوریه و ترکیه هستند که در کنار هم یک اکثریت بزرگ را تشکیل می‌دهند. وضعیت آنها را در این چهار کشور چگونه ارزیابی می‌کنید؟

کُردها در ایران در کشور خود زندگی می‌کنند. این وضعیت در عراق نیز وجود دارد و کُردهای عراق نیز در وطن خود زندگی می‌کنند. با این وجود در ترکیه داستان متفاوت است. این مساله مهمترین تفاوت زندگی کُردها در ایران، عراق و ترکیه است. از سوی دیگر درست است که کُردها در چهار کشور متفاوت متفرق هستند، با این وجود طول زمان جدایی و زبان‌های مختلف کُردی که صحبت می‌کنند و تغییر خط در ترکیه موجب شده که کُردها ارتباط ملی با هم نداشته باشند. این در حالی است که ارتباطات قومی همچنان در بین کُردها وجود دارد و کُردهای موجود در هر چهار کشور به شکل‌های مختلف از نظر فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی با هم در ارتباط هستند. به همین دلیل نیز مردم ما در برخی مناطق نسبت به حمله ارتش ترکیه به سوریه واکنش نشان دادند. در داخل خاک ترکیه نیز اقدام اخیر اردوغان با واکنش‌هایی همراه بوده است. اردوغان پس از شکست در انتخابات استانبول محبوبیت خود را از دست داده است. این شکست با توجه به پیشرفت تمدنی که افکار اردوغانی را نقض خواهد کرد سبب شده که اردوغان به فکر بازیابی محبوبیت خود در بین مردم ترکیه باشد. به همین دلیل نیز او با جنگ‌طلبی در بیرون از مرزها تلاش می‌کند مشکلات داخلی ترکیه را به حاشیه ببرد و توجه افکار عمومی را به سمت جنگ ارتش ترکیه با کُردها در شمال معطوف کند.

در حالی که ایران، روسیه و ترکیه در یک اتحاد استراتژیک درباره سوریه قرار داشتند، آیا اقدام اخیر اردوغان در این اتحاد خدشه ایجاد نمی‌کند و زمینه کاهش روابط بین ایران و ترکیه را فراهم نخواهد کرد؟

بنده معتقدم ایران، روسیه و ترکیه هیچ‌گاه در یک اتحاد استراتژیک قرار نداشتند. ممکن است توافق‌های تاکتیکی در برخی موارد بین این سه کشور وجود داشته باشد اما نمی‌توان نام آن را اتحاد استراتژیک گذاشت. روسیه نسبت به ایران و ترکیه نوعی رابطه خاص برای خود قائل است و رقابت بین ترکیه و ایران نیز در زمینه‌های مختلف بیشتر از اتحاد این دو کشور بوده است. با این وجود باید با هم کنار بیایند و در یک فضای آرام و بدون تنش به توسعه اقتصادی خود ادامه دهند. بدون‌شک اگر چنین اتفاقی رخ ندهد اقتصاد این دو کشور مورد فشار اقتصادهای بزرگتر قرار خواهد گرفت که برای هیچ‌کدام از این دو کشور خوشایند نخواهد بود. به همین دلیل نیز ایران و ترکیه ترجیح می‌دهند به‌جای اینکه اقتصاد خود را در جنگ و ماجراجویی تضعیف کنند به‌دنبال تقویت اقتصاد و پیشرفت در این زمینه باشند. در چنین شرایطی است که زمینه تحت‌تاثیر قرارگرفتن اقتصاد خود توسط کشورهای غربی را از بین می‌برند.

دیدگاه شما درباره موضع آمریکا درباره حمله ترکیه به شمال سوریه چیست؟ چرا آمریکا موضع فعالانه‌ای در این زمینه اتخاذ نکرد؟

آمریکا از اینکه ترک‌ها وعرب‌ها با هم درگیر شوند و وقت و انرژی یکدیگر را از بین ببرند استقبال می‌کند. درگیری بین این کشورها اقتصاد آنها را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. این همان هدفی است که آمریکا به‌دنبال آن است. آمریکا دوست ندارد کشورهایی مانند ترکیه و ایران در آینده به رقبای اقتصادی این کشور در عرصه جهانی و منطقه تبدیل شوند. به همین دلیل نیز ترامپ نه‌تنها از درگیری بین کشورهای مهم منطقه خاورمیانه استقبال می‌کند، بلکه زمینه‌های این جنگ را نیز فراهم می‌کند. این وضعیت درباره یمن نیز وجود دارد. ترامپ به‌تازگی مدعی شده همه هزینه‌های آمریکا در منطقه خاورمیانه برای دفع خطر ایران توسط عربستان پرداخت می‌شود. به همین دلیل هنگامی که احساس می‌کند این رویکرد به سود اقتصاد آمریکا است با عربستان برخورد منفی نمی‌کند و به‌دنبال جدایی با آنها نیست. آمریکا از کُردها نیز استفاده ابزاری کرد و امروز که کارکرد خود را برای منافع آمریکا از دست داده‌اند مورد حمایت آمریکا قرار نمی‌گیرد. ترامپ می‌داند که کُردها آنچنان قدرت بزرگی در منطقه خاورمیانه به‌شمار نمی‌روند و ثروت هنگفتی نیز ندارند که برای آینده حضور آمریکا در منطقه خاورمیانه مفید باشد. به همین دلیل نیز آمریکا اتحاد با ترکیه را به حمایت از کُردها ترجیح می‌دهد. ترامپ مدعی است کُردها در جنگ جهانی به کمک آمریکا نیامدند، این در حالی است که کُردها در جنگ جهانی در قالب کشورهایی در کنار متفقین قرار داشتند و با متحدین می‌جنگیدند. در جنگ جهانی کُردها دارای کشوری واحد نبودند که بخواهند به شکل کشور در کنار متفقین قرار داشته باشند. به نظر می‌رسد این‌گونه اظهارات نوعی بهانه‌جویی‌های سیاسی است که امروز در بین برخی رهبران سیاسی وجود دارد. متاسفانه در شرایط کنونی جای اخلاق در دنیای سیاست به شدت احساس می‌شود و بسیاری از رهبران سیاسی برای رسیدن به منافع خود اخلاق را نادیده می‌گیرند.

آیا حمله به نفتکش ایرانی در دریای سرخ در پاسخ به فضا‌سازی‌های عربستان درباره حمله به آرامکو بوده است؟ تحلیل شما از سفر عمران‌خان نخست‌وزیر پاکستان برای حضور در ایران و میانجیگری بین ایران و عربستان چیست؟

بله؛ این احتمال وجود دارد که حمله موشکی به نفتکش ایرانی در دریای سرخ باحادثه آرامکو مرتبط باشد، این در حالی است که در گذشته نیز مزاحمت‌هایی برای نفتکش‌ها و کشتی‌های ایرانی در دریای سرخ ایجاد شده بود. اگر قرار است بین ایران و عربستان، آرامش و صلح پایدار ایجاد شود باید هر دوطرف دست از ماجراجویی و اقدامات تنش‌آفرین بردارند. با این وجود همزمانی این اتفاق با سفر عمران‌خان به ایران که قطعا برای میانجیگری به تهران آمده حائز اهمیت است. بدون‌شک میانجیگری پاکستان بین ایران و عربستان در نهایت به سود پاکستان خواهد بود. پاکستان به‌دنبال این است که بین و ایران و عربستان در منطقه درگیری صورت نگیرد که این کشور ناچار نشود از یک‌طرف حمایت کند، این در حالی است که اگر این اتفاق رخ دهد احتمال اینکه پاکستان از عربستان حمایت کند بیشتر از حمایت از ایران خواهد بود. هرچند این جانبداری در نهایت به سود پاکستان تمام نخواهد شد. البته از این نکته نیز نباید غافل شد که این احتمال وجود دارد که حمله به نفتکش ایرانی کار آمریکا یا اسرائیل باشد که تلاش می‌کنند هیچ رابطه اصولی بین ایران و عربستان شکل نگیرد و این دو کشور همچنان در حالت تخاصم با یکدیگر قرار داشته باشند. به همین دلیل نیز آنها نفتکش ایرانی را هدف قرار داده‌اند تا به‌نوعی عربستان را مقصر نشان دهند تا مانع از میانجیگری پاکستان بین ایران و عربستان و صلح بین این دو کشور شوند. از سوی دیگر این احتمال وجود دارد که آمریکا به این وسیله خواسته انتقام سرنگونی پهپاد خود را توسط ایران و خرابکاری در کشتی‌های بنده فجیره را بگیرد. به هر حال کشورهای منطقه باید بتوانند مسائل خود را با مذاکره حل کنند و از کشمکش‌هایی که عاقبتش به خون‌ریزی و جنگ منتهی می‌شود پرهیز کنند. با وجود اتفاق اخیر برای نفتکش ایرانی، به نظر می‌رسد می‌توان به حضور عمران‌خان در تهران امیدوار بود که در آینده‌ای نه‌چندان دور گشایش‌هایی در ارتباطات دیپلماتیک میان دو کشور ایران و عربستان صورت بگیرد.


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید