بن سلمان و صدام؛ از ظهور تا افول

به نقل ازصدانیوز،با مرور تحولات و حوادثی که پس از روی کار آمدن ملک سلمان در سال ۲۰۱۵ و پس از آن انتخاب محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد در سال ۲۰۱۷ تا به امروز در میابیم که آنچه از سال ۲۰۱۵ تا به امروز رخ داده است تکراری است از آنچه که در عراق و در زمان حکومت صدام حسین رخ داد.

صدام نردبان حاکمیت عراق را با صلاحیت های خود بالا نرفت، در واقع صدام هیچ استعدادی نداشت جز استعداد قتل و کشتار هر شخصی که کوچکترین مخالفتی با وی داشت و از همان ابتدا نیز در جریان کودتا علیه احمد حسن البکر رئیس جمهوری وقت عراق، دست ب همه پسرانش را به قتل رسانید.

بن سلمان نیز که از صدقه سر پدرش در ابتدا به عنوان جانشین ولیعهد منسوب شده و پس از آن ولیعهد شد و امروز نیز با هدف تکیه زدن بر تخت پادشاهی عربستان در حال سرکوب و قلع و قمع همه خویشاوندان و عموهای خود است، تختی که هم اکنون پدر مریضش ملک سلمان بر آن تکیه زده است و منابعی نزدیک به خاندان آل سعود تاکید دارند که وی درصدد آن است که پیش از برگزاری نشست بیست در ماه نوامبر سال میلادی جاری در عربستان خود را پادشاه این کشور اعلام کند.

آغاز حکومت طاغوتی صدام حسین با جنگ تحمیلی و ظالمانه علیه جمهوری اسلامی ایران و به دستور آمریکا و در راستای منافع رژیم صهیونیستی آغاز شد و هشت سال به طول انجامید، بن سلمان نیز به محض اینکه توسط پدرش به عنوان وزیر دفاع سعودیگمارده شد جنگ ظالمانه ای را علیه یمن آغاز کرد که آن هم در تبعیت از آمریکا و در راستای خدمت به رژیم صهیونیستی بود و پنج سال از آغاز این جنگ می گذرد و همچنان نیز ادامه دارد.

صدام از جنگ علیه ایران استفاده می کرد تا با ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه عراق، صدای همه معترضین به حکومت غیر قانونی اش را در گلو خفه کند و در اقدامی ضربتی بیش از ۹۰ درصد از کادر فرماندهی حزب بعث عراق و همچنین بستگانش از جمله پسر عموهایش، پسر خاله هایش، فرزندان عشیره اش و همچنین دامادهایش را دستگیر کرده و یا به قتل رسانید.

بن سلمان نیز دقیقا بر همین اسلوب با استفاده از جنگ یمن در حال خاموش کردن آتش خشم معترضین در عرصه سیاست داخلی است و همچنین بسیاری از خویشاوندانش و شخصیتهای مهم سیاسی و نظامی عربستان را دستگیر، زندانی و شکنجه می کند و این روند همچنین ادامه دارد.

صدام با معرفی جمهوری اسلامی ایران به عنوان دشمن سعی داشت که قطب نمای عراقی ها که پیوسته متوجه فلسطین و مبارزه با رژیم صهیونیستی بود تغییر دهد و ایران را به عنوان هدف اصلی و دشمن اصلی عراق معرفی کند و کینه و خشم عراقی ها را نسبت به ایران برانگیزد، چنانکه جنگ تحمیلی با ایران را “جنگ قادسیه نامید” و این در حالی است که صدام و حزب بعث از مسئله فلسطین تنها در شعار های خود استفاده می کردند.

بن سلمان نیز در همین راستا در تلاش است تا توجه افکار عمومی جامعه سعودی را از تمرکز بر مسئله فلسطین وآزادسازی قدس منحرف و جمهوری اسلامی ایران را به عنوان هدف اصلی سعودی ها و جهان عرب برای دشمنی معرفی کند و با استفاده از عقاید فرقه گرایی و تفرقه آمیز در سایه امپراطوری پروپاگاندایی که با استفاده از دلارهای نفتی ایجاد کرده است سعی در تمرکز جامعه بر روی دشمنی با ایران به عنوان کفار! دارد.

از لحاظ ویژگی های شخصیتی نیز بن سلمان شباهت زیادی به صدام دارد، لجاجت، خیره سری، زورگویی و رفتارهای قلدرمنشانه از ویژگی های بارز این دو است.

صدام، محمد باقر صدر فیلسوف بزرگ اسلامی را به شهادت رساند و محمد بن سلمان نیز آیت الله شیخ نمر النمر را.

کشتار وحشیانه مخالفان به طرز فجیع و با غیر انسانی ترین روش ها که به دستور صدام انجام می گرفت، توسط بن سلمان نیز صورت می گیرد چنانکه شاهد قتل قجیع جمال خاشقچی روزنامه نگار معترض سعودی در کنسولگری عرسبتان در ترکیه بودیم که انتخاب این روش برای قتل خاشقچی تنها با هدف ایجاد رعب و وحشت در میان دیگر مخالفینش صورت گرفت.

زمانی که بن سلمان، سعدالحریری نخست وزیر لبنانی را در عربستان بازداشت و گروگان گرفت و وی را مجبور کرد که استعفای خود را از عربستان اعلام کند، زمانی که بن سلمان میلیاردها دلار از پول عربستان را به ترامپ تقدیم کرد تا از وی حمایت کند و از جنایاتش چشم پوشی کند، زمانی که با جنگ به یمن موجب کشتار هزاران غیر نظامی، کودک و زن یمنی شده و موجب شیوع قحطی و بیماری های واگیردار در این کشور شد، و زمانی که همه امکاناتی که عربستان در اختیار دارد را در اختیار منافع رژیم صهیونیستی و حدف نام فلسطین از نقشه جهانی گذاشت و هزاران مورد دیگر از این قبیل، آیا سرنوشت دیگری غیر از سرنوشت صدام برای بن سلمان می توان متصور بود؟