نباید دیپلماسی را به میدان تقدیم کرده و ادبیات‌مان را نظامی کنیم

دکتر ظریف وزیر امور خارجه سابق کشورمان

نفوذ ما در منطقه برای ما مهم است اما به این شرط که نفوذ را با حضور اشتباه نگیریم. هیچ کشوری دوست ندارد که نیروی خارجی در خاک کشورش حضور داشته باشد. این مسئله را آمریکا متوجه شده و از سال 2004 به این سو از حضور فراری است. حضور هزینه‌آفرین است اما ما چون حضور را با نفوذ اشتباه گرفتیم، نفوذ را هم نفی می‌کنیم. نباید از آن سوی بام افتاد.

به گزارش نبأخبر،دکتر ظریف وزیر امور خارجه سابق کشورمان در سی‌امین مجمع عمومی جامعه پزشکی با بیان اینکه نباید دیپلماسی را به میدان تقدیم کرده و ادبیات‌مان را نظامی کنیم، گفت: نگوییم قرارگاه دیپلماسی، نگوییم سردار دیپلماسی، ما واژگان‌مان را از دست داده‌ایم. خیال می‌کنند که اگر بگویند که در سنگر هستند، قدرت دارند در حالی که قدرت، مردم هستند.

مهمترین بخش اظهارات محمد جواد ظریف به شرح زیر است:
* انقلاب ما، مبتنی بر مردم بود. اگر به نوشته‌هایی که در آغاز انقلاب توسط تحلیلگران خارجی و اساتید علوم سیاسی منتشر شد، توجه کنید، انقلاب ایران را به دلیل اینکه توسط مردم انجام شد، یک انقلاب متفاوت در جهان می‌دانستند.
ریچارد فالک از اساتید برجسته حقوق بین‌الملل می‌گفت که این انقلاب، آغازگر یک نظم نوین است. این، آرزوی ما بود و امیدواریم این آرزو با واقعیت منطبق باشد.
* در جهان در حال تکوین کنونی، انسان نقش برجسته‌ای دارد. امروز در حال ورود به دنیایی هستیم که انسان‌های در آن صاحب نقش هستند. بزرگترین قدرت نظامی جهان که از مردم بیگانه شده بود، سقوط کرد. این به خاطر یک فهم بود. قدرت وابسته در ایران که از حمایت بین‌المللی برخوردار بود به واسطه مردم سقوط کرد. جنگ به رغم برتری تسلیحاتی صدام، توسط مردم مورد مقاومت قرار گرفت.

* پس از سخنرانی محور شرارت بوش در هفتم فوریه 2002 شارون به آمریکا رفت و آمریکایی‌ها بنا داشتند که هژمونی این کشور را نهادینه کنند. در آن برهه این بحث بود که با پیروزی در جنگ افغانستان بر یک گروه غارنشین، نمی‌توان این هژمونی را نهادینه کرد و صحبت از این بود که باید به یک کشور جدی حمله کرد. در سفر شارون، واشنگتن پست نوشت که بغداد آدرس غلط و آدرس درست، تهران است!
*دو دلیل مطرح بود که چرا نباید به ایران حمله کرد. دلیل اول، دوازده سال قطعنامه‌های مکرر شورای امنیت سازمان ملل علیه عراق، جنگ با این کشور را موجه و کم‌هزینه می‌کرد. دومین دلیل هم این بود ه جغرافیای وسیع ایران، همراه با مردمی که با حکومت هستند، باعث خواهد شد که ما نتوانیم به صورت برق‌آسا موفق شویم. لذا، مردم بودند که سلاح ما را نجات دادند، نه سلاح ما که مردم را نجات دهد.
* تحریم‌ها کمر کشور را شکسته اما مردم از باعث دوام آوردن ایران شده‌اند. کشورهایی با تحریم‌های به مراتب کمتر با چالش‌های به مراتب جدی‌تری مواجه هستند. این، مردم و بخش خصوصی هستند که از شکست کشور در دوره تحریم‌ها جلوگیری کرده‌اند.
* بازدارندگی ایران، ستون استوار آن، مردم ایران هستند. اگر جنگ عراق و سایر قضایا را نگاه کنید، باز هم خواهید دید که ستون، مردم هستند. در دنیا هم، یک دختربچه پاکستانی می‌تواند، دنیا را برای آموزش دختران و کودکان و نگرش‌های افراط‌گرایانه بسیج کند.
* آمریکا امروز از پس حوثی‌ها برنمی‌آید. آیا اسرائیل توانست با این همه توان نظامی و حتی داشتن بمب اتم از پس حماس بربیاید؟ آیا توانست از پس دو میلیون آدم در غزه به رغم همه جنایات، آدم کشی‌ها و خون ریختن‌ها بربیاید؟ امروز محبوبیت حماس در غزه، نسبت به قبل از هفتم اکتبر قابل قیاس نیست. جهان تغییر کرده و امروز می‌بینیم که کشوری به مانند آمریکا از پس یک گروه به مانند حوثی‌ها برنمی‌آید.

ظریف: نباید دیپلماسی را به میدان تقدیم کرده و ادبیات‌مان را نظامی کنیم
* ما پاسخ هر چیز را با پهپاد و موشک تصور کردیم اما در نظر نداشتیم که نفوذ با حضور متفاوت است. در جهان کنونی، دولت‌ها مهم هستند. البته نمی‌گوییم که آمریکا افول کرده! آمریکا تا 30، 40 سال آینده قدرت بزرگ در دنیا خواهد بود اما قدرت هژمونیک نخواهیم داشت، نه آمریکا و نه هیچ کشور دیگر. در زمان حمله به کنگره آمریکا، یک آقایی با من تماس گرفت و گفت که بنویس؛ آمریکا نابود می‌شود، با من! گفتم؛ من وزیرخارجه هستم، یعنی چه که اینطور بنویس، با من!
* ما دنیا را هنوز قطبی می‌بینیم و تصور داریم که عربستان چون نوکر آمریکاست، نمی‌تواند با رقبای آن ارتباط بگیرد. تصور می‌کنیم که روسیه و چین حاضرند تا منافع خود را خاطر ما به خطر بیاندازند. توقعات بیجا درست می‌کنیم. الان عربستان، امارات و دیگر کشورها هم با آمریکا و اروپا ارتباط دارند و هم با روسیه و چین ارتباط خوبی برقرار کرده‌اند. بر همین اساس هم قیاس کنید، رابطه ما با روسیه و چین و عربستان و امارات با این کشورها.
* ما در روابط بین‌المللی، مردی و نامردی نداریم. ما دیگر وفاداری در روابط دنیا نداریم. نه قرار است ما به کسی وفادار باشیم و نه کسی به ما وفادار باشند. به همین دلیل هم می‌گوییم که ما گروه‌های نیابتی نداریم. مگر حماس با ما در خصوص بشار همراه بودند؟ مگر دوستان ما در عراق در ماجرایی با ما همراه بودند؟ به همین دلیل هم می‌گویم که نیروی نیابتی معنا دارد.
* چین تصمیم گرفته که در حوزه امنیت با آمریکا رقابت نکند. اروپا، تصمیم گرفته در حوزه هنجاری با آمریکا رقابت کند و در حوزه امنیتی چنین تصمیمی ندارد. هر کسی تصمیم گرفته که ببیند کجا مزیت نسبی دارد و این، خاصیت دوران پساجنگ سرد است.
* نفوذ ما در منطقه برای ما مهم است اما به این شرط که نفوذ را با حضور اشتباه نگیریم. هیچ کشوری دوست ندارد که نیروی خارجی در خاک کشورش حضور داشته باشد. این مسئله را آمریکا متوجه شده و از سال 2004 به این سو از حضور فراری است. حضور هزینه‌آفرین است اما ما چون حضور را با نفوذ اشتباه گرفتیم، نفوذ را هم نفی می‌کنیم. نباید از آن سوی بام افتاد.
* نباید دیپلماسی را به میدان تقدیم کرده و ادبیات‌مان را نظامی کنیم. نگوییم قرارگاه دیپلماسی، نگوییم سردار دیپلماسی، ما واژگان‌مان را از دست داده‌ایم. خیال می‌کنند که اگر بگویند که در سنگر هستند، قدرت دارند در حالی که قدرت، مردم هستند. قدرت بخش پزشکی ما هستند. بخش خصوصی و مردم هستند که این کشور را حفظ کرده‌اند.
* مردم را با مشت آهنین نمی‌توان حفظ کرد. خدا به رسول خدا می‌فرماید که رحمت بر تو که با این مردم، نرم و اگر با آن‌ها برخورد تندی داشته، از دور تو پراکنده می‌شدند.


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید