در شرایط جدید منطقه، برتری اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل و سکوت معنادار کشور های عربی در مقابل حملات اسرائیل به محور مقاومت، میزان اثر بخشی تلاش های دستگاه دیپلماسی محل سؤال است.
به گزارش نبأخبر، جنگ غزه در آستانه ورود به سال دوم، به جنگ اسرائیل و حزب الله تبدیل شد. حملات ترکیبی تل آویو به خاک لبنان نشان میداد که ارتش اسرائیل نه تنها حزب الله، بلکه اضلاع محور مقاومت را هدف قرار داده است. در شرایطی که یک سال تلاش دولتها برای میانجیگری و برقراری آتش بس به نتیجه مشخصی نرسیده و همچنان شعله های جنگ در حال زبان کشیدن است، وزیر امور خارجه ایران برای جلوگیری از گسترش درگیریها تور سفرهای دیپلماتیک خود به کشور های منطقه از جمله مقاصد جدیدی مثل مصر و اردن را آغاز کرده است. در شرایط جدید منطقه، برتری اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل و سکوت معنادار کشور های عربی در مقابل حملات اسرائیل به محور مقاومت، میزان اثر بخشی تلاش های دستگاه دیپلماسی محل سؤال است. در گفتوگو با حنیف غفاری، کارشناس مسائل بینالملل به بررسی این موضوع پرداخته که در ادامه میخوانید:
انتقال تنش از غزه به جنوب لبنان و مرزهای شمالی سرزمین های اشغالی را چگونه میتوان تحلیل کرد؟ جنگ منطقه در چه مرحله است؟ آیا میتوان از برتری اسرائیل در این مقطع صحبت کرد یا خیر؟
در فرا متنی که اسم اش را جنگ و منازعه میگذاریم شاهد کنشها و واکنشهایی از طرفین هستیم. یکی از ابعاد مهم جنگ در میدان، جنگ اطلاعاتی است. ما نمادهایی غافلگیر کننده از جمله نمادهای نفوذ اسرائیل را دیدیم که میتواند تغییری در محاسبات امنیتی و نظامی به وجود بیاورد.
اسرائیل در مواردی از جمله عملیاتی که در مورد پیجرها در لبنان انجام گرفت یا ترور فرماندهان جبهه مقاومت، به توان اطلاعاتی و عملیاتی خود استناد کرد. اما در مقابل ضرباتی نیز دریافت کرده که نشان دهنده شکاف در ساختار امنیتی اش بود. اما انعکاس این دو موضوع یکسان نیست. یکی از ابزار های مهم اسرائیل در جنگ، رسانه است. رسانه های قدرتمند جهانی انگاره ها، گزارهها و مؤلفه های ذهنی و محاسباتی اسرائیل را به عنوان واقعیت مطلق در جهان پمپاژ میکنند. اکثر رسانه های جهان زیر نفوذ لابی های یهود هستند به همین دلیل کمتر در رسانهها چیزی درباره شکست، نقاط ضعف یا اشتباهات اسرائیل میخوانیم یا میشنویم. در یک سال گذشته مصادیقی از آسیب پذیری نظامی و امنیتی اسرائیل دیده شده ولی سعی میشود این موارد بزرگنمایی نشود و در رسانهها بازتاب داده نشود. این جنگ ابعاد مختلفی دارد که من از آن با عنوان منازعه هیبریدی یا ترکیبی یاد میکنم. ابعاد نظامی و میدانی، ابعاد اطلاعاتی و حتی ابعاد جنگ روانی در این منازعه پر رنگ است.
با توجه به تشدید تهدید اسرائیل علیه ایران، امکان وقوع جنگی تمام عیار بین ایران و اسرائیل تا چه میزان محتمل تر است؟ چگونه و با چه ابزاری میتوان از وقوع جنگ پرهیز کرد؟
حمایت آمریکا و اروپا از اسرائیل مسئله کمی نیست این حمایت تنها در صدور بیانیه خلاصه نشده و یک حمایت همه جانبه و تمام قد است. بدون این حمایت نمیشد تصور کرد که اسرائیل بتواند جنگی را بیش از یک سال ادامه دهد. اسرائیل سرزمین کوچک با منابع محدود است. اگر صرفا با تکیه بر امکانات، تواناییها و ظرفیت های خود وارد درگیری شود، مقلوب میدان خواهد بود. به ویژه که نتانیاهو طی یک سال گذشته به اهداف سه گانه اش از جمله اشغال کامل نوار غزه، نابودی کامل حماس و آزادی اسرا دست پیدا نکرد.
از این رو در جنگ یک ساله غزه شاهد زد و خوردی متقابل بودیم که به صورت رفت و برگشت ادامه داشت و ارتش تا دندان مسلح اسرائیل در برابر ضرباتی که وارد میکرد، آسیب میدید. این عوارض مولد مناسباتی است. باید دید برآیند نهایی این معادله چه خواهد بود؟ اسرائیل طی یک سال تمام توانمندی هایش را بروز داده است. ولی در طرف مقابل هنوز برآوردی از ظرفیت اضلاع جبهه مقاومت وجود ندارد. از این رو تحرکات آینده برای منطقه سرنوشت ساز خواهد بود.
شاید در آینده نزدیک حوادثی رخ بدهد که تأثیر مهمی بر معادله میدان و فرامتن میدان بگذارد.
ارزیابی شما از برآیند سفر های وزیر امور خارجه به کشور های منطقه چیست؟ آیا در این برهه حساس سیگنالی از همراهی کشور های منطقه با ایده های صلح طلبانه ایران دریافت میشود یا خیر؟
یکی از عومل تعیین کننده نبرد سیاسی و دیپلمتیک است. این ظرفیت در قالب رایزنی های منطقهای ایران و برخی بازیگران واسطه در جریان است و تأثیر خود را نشان خواهد داد.
آنچه بعد از 7 اکتبر سال گذشته در منطقه رخ داد پازلی هزار تکه ساخت که قطعات آن یک به یک در کنار هم جمع میشوند ولی نقشی که ایجاد خواهد شد، شبیه تصویر قبل از طوفان الاقصی نخواهد بود. مبنا و ملاک قضاوت ما درباره تحرکات سیاسی، تصویر نهایی است. روند رایزنی های دیپلماتیک تا شکل گیری تصویر نهایی ادامه خواهد داشت.