تا در کنارِ نامِ تو معنا شود دلم باید دوباره تارکِ دنیا شود دلم باید دوباره سر بگذارد به کوه و دشت تا ردپایِ فصلِ تماشا شود دلم در سینهای که یخ زده از روزهایِ پیش سر گرمِ با تو جاریِ فردا شود دلم… تا شک نبرده راهِ مرا میتوان رسید اما چگونه بی تو […]
تا در کنارِ نامِ تو معنا شود دلم
باید دوباره تارکِ دنیا شود دلم
باید دوباره سر بگذارد به کوه و دشت
تا ردپایِ فصلِ تماشا شود دلم
در سینهای که یخ زده از روزهایِ پیش
سر گرمِ با تو جاریِ فردا شود دلم…
تا شک نبرده راهِ مرا میتوان رسید
اما چگونه بی تو مهیا شود دلم؟…
.
قدری شبیه من به تنی گُر گرفته باش
باش آنقدر که با تبِ تو تا شود دلم…
علی قربان نژاد