کشورهای مختلف دارای سطوح مختلفی از توسعه اقتصادی، فناوری و قوانین هستند. این تفاوتها میتواند به رقابت ناعادلانه در بازارهای جهانی منجر شود، به ویژه برای کشورهای کمتر توسعه یافته که ممکن است توانایی رقابت با کشورهای پیشرفتهتر را نداشته باشند. این مهم علاوه بر سیادت سیاسی و فرهنگی آن کشورها به نوعی به نابرابری اقتصادی و همچنین امپریالیسم فرهنگی نیز میانجامد.
به گزارش نبأخبر،ظهور بازیگران بین المللی و شرکت های چند ملیتی در کنار دولتها فضای روابط بینالملل را متفاوتتر و پیچیدهتر از دوران کلاسیک کرده است. این پدیده همانند شمشیر دو لبه یا سکه دو رویی است که یک وجه آن فرصت و توسعه و وجه دیگر آن همانند تهدید و به مثابه گسترش امپریالیسم است. بنابراین این چالش تنها با سیاستگذاری و تدبیر و زیرکی سیاستمداران قابل مهار خواهد بود. در این مقاله فرصت ها و چالش های جهانی شدن در حوزه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی مورد بررسی قرار می گیرد.
امروزه جهانی شدن یکی از پدیدههای برجسته و بحث برانگیز در روابط بین الملل است که تاثیرات عمدهای بر سیاست، اقتصاد، فرهنگ و جامعه در سطح جهانی دارد. ظهور بازیگران بین المللی و شرکت های چند ملیتی در کنار دولتها فضای روابط بینالملل را متفاوتتر و پیچیدهتر از دوران کلاسیک کرده است. این پدیده همانند شمشیر دو لبه یا سکه دو رویی است که یک وجه آن فرصت و توسعه و وجه دیگر آن همانند تهدید و به مثابه گسترش امپریالیسم است. بنابراین این چالش تنها با سیاستگذاری و تدبیر و زیرکی سیاستمداران قابل مهار خواهد بود. در این مقاله فرصت ها و چالش های جهانی شدن در حوزه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی مورد بررسی قرار می گیرد. فرصت های جهانی شدن در حوزه فرهنگی و اقتصادی عبارتند از؛
بسترسازی جهت معرفی اسلام ناب محمدی: امروزه کشورهای مختلف به حکم مصلحت و منافع خود تصویری افراطی و خشونتآمیز از اسلام و مسلمین را نزد جهانیان منعکس کرده اند. در این راستا مناسبترین راه مقابله با این غرضورزی ها نقش آفرینی و گسترش تعاملات فرهنگی حتی با کشورهای غربی است. استفاده از ابزارهایی مانند دیپلماسی فرهنگی، تعاملات بین المللی و جذب توریسم میتواند به این مهم کمک کند.
دیپلماسی فرهنگی: یکی از نکات مهم پیامدهای جهانی شدن که به واسطه افزایش تعاملات با دیگر کشورها صورت می گیرد، تصویرسازی مثبت از خود و خنثی سازی توطئه کشورهایی است که همواره کوشش کرده اند تا چهره و وجهه جمهوری اسلامی ایران را مخدوش کنند. دیپلماسی فرهنگی مهمترین ابزاری است که میتواند از طریق تبادلات فرهنگی، برگزاری نمایشگاههای بینالمللی، استفاده از رسانههای بینالمللی و شبکههای اجتماعی، بستری را ایجاد کند تا از طریق آن ظرفیتهای فرهنگ غنی و اصیل ایرانی در تعاملات صورت گرفته، به جهانیان شناسانده شود.
آشنایی با فرهنگ های مختلف: یکی از فرصت های جهان شدن این است که علاوه بر ایجاد بازتابی از خود، بسترهایی جهت شناخت فرهنگ ها و اقوام دیگر را میسر می سازد. بستر گردشگری فرهنگی فرصتی را فراهم خواهد کرد تا ظرفیتهای فرهنگهای ملل دیگر که حاوی خرده فرهنگ هایی نیز هستند بتوانند فرهنگ اصیل ایرانی را ارتقا دهند.
بازسازی تصویر ایران در مسائل حقوق بشری: یکی از دسیسه هایی که عمدتا علیه جمهوری اسلامی ایران در حقوق بین الملل می شود، متهم کردن این کشور به نقض قواعد حقوق بشردوستانه است. اصل نسبی گرایی حقوق بشر به درستی می تواند پاسخ مناسبی برای رد این اتهامات باشد. به واسطه جهانی شدن و نزدیکی فرهنگ ایرانی با سایر فرهنگ ها به درستی شبهات وارد شده، رفع می شوند.
توسعه اقتصادی و خصوصیسازی: یکی از تاثیرات جهانیشدن تعمیق فرایندهای خصوصی سازی در اقتصادها به واسطه تغییرات ساختاری، فشارهای رقابتی و فرصتهای فراهم شده در عرصه بینالمللی است. مشارکت مردم و استفاده از سرمایههای مردمی در ایجاد بخش تولیدی مولد و ایجاد اشتغال همراه با جذب نیروهای متخصص مردمی میتواند علاوه بر توانمندسازی شرکتها بر رقابت بهتر در بازارهای بینالمللی و کاهش هزینه ها و افزایش بهره وری موجب رقابت جدیتری در سطح جهانی شود.
علاوه براین دو دلیل عمده تورم که یکی افزایش هزینههای تولید و کاهش عرضه کالا و خدمات و در نتیجه افزایش قیمتهاست و دیگری، کسری بودجه دولت یعنی عدم تعادل میان هزینهها و درآمد دولت است، از طریق توسعه بخش خصوصی و جذب سرمایهگذاری خارجی مدیریت خواهد شد.
افزایش جذب سرمایهگذاری خارجی: یکی از فرصتهای جهانی شدن تسهیل سرمایهگذاری و جذب سرمایه است. جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) می تواند به توسعه اقتصادی، ایجاد شغل و انتقال تکنولوژی و فناوریهای نوین کمک بسزایی کند. چالشهای اقتصادی در حوزه فرهنگی، اقتصادی و سیاسی عبارتند از؛
حذف خرده فرهنگ ها و خودباختگی فرهنگی: فرهنگ جمهوری اسلامی ایران متشکل از خردهفرهنگهای قومی و مذهبی متعددی است. این خردهفرهنگها ممکن است در تعامل با فرهنگهای کلان دچار خودباختگی و ضعف و در شدیدترین حالت دچار اضمحلال بشوند. ادامه این روند می تواند فرهنگ بومی را دچار آسیب جدی کند و این آسیب در صورت برتری سایر فرهنگهای کلان در عرصه اقتصاد و سیاست، جدیتر می شود.
نابرابری اقتصادی: جهانی شدن ممکن است باعث رشد اقتصادی در کشورهای توسعه یافته شود، اما کشورهای در حال توسعه و فقیرتر ممکن است از مزایای آن کمتر بهرهمند شوند و حتی دچار نابرابریهای بیشتری شوند.
استقلال اقتصادی کشورها: جهانی شدن منجر به وابستگی اقتصادی بیشتر بین کشورها میشود. این وابستگی میتواند در شرایط بحرانهای اقتصادی جهانی، کشورها را آسیب پذیرتر کند و استقلال اقتصادی آنها را تحت تاثیر قرار دهد.
فرار سرمایه: تحرک سرمایه در سطح جهانی، ممکن است موجب انتقال سرمایه شرکتها و سرمایهگذاران به کشورهایی شود که قوانین مالیاتی یا شرایط کار مطلوبتری دارند. این امر می تواند به کاهش سرمایهگذاری در کشورهایی با قوانین سختتر منجر شود و به اقتصاد آنها آسیب برساند.
کاهش قدرت چانه زنی دولت در عرصه اقتصاد: تمرکز سرمایه در بنگاهها و بخشهای خصوصی و فراملی، می تواند به کاهش نقشآفرینی دولت در عرصه اقتصاد، کاهش توان دولت در تامین خدمات رفاهی برای شهروندان و پررنگ شدن بخشهای خصوصی و تلاش جهت کسب سود بیشتر و تنزل خدمات منجر شود.
رقابت ناعادلانه: کشورهای مختلف دارای سطوح مختلفی از توسعه اقتصادی، فناوری و قوانین هستند. این تفاوتها میتواند به رقابت ناعادلانه در بازارهای جهانی منجر شود، به ویژه برای کشورهای کمتر توسعه یافته که ممکن است توانایی رقابت با کشورهای پیشرفتهتر را نداشته باشند. این مهم علاوه بر سیادت سیاسی و فرهنگی آن کشورها به نوعی به نابرابری اقتصادی و همچنین امپریالیسم فرهنگی نیز میانجامد.
تضعیف حاکمیت ملی: با افزایش وابستگی متقابل اقتصادی، فرهنگی و سیاسی کشورها ممکن است برخی از قدرتهای خود را به نهادهای بین المللی یا شرکت های چندملیتی واگذار کنند که این امر می تواند استقلال آنها را کاهش دهد.
چالش های امنیتی و تروریسم: جهانی شدن دسترسی به فناوری و اطلاعات را برای همه آسانتر کرده است و این امی می تواند به گروههای تروریستی کمک کند تا به راحتی سازماندهی شوند و فعالیتهای خود را در سطح جهانی گسترش دهند.