ایران درحال حاضر گازی به میزان معادل ارزش ۴ میلیون بشکه نفت در روز تولید می کند که می سوزد و درآمدی از آن به دست نمی آید.شدت انرژی درایران تقریباً ۵ برابر شدت انرژی کشورهای اروپایی است. یعنی ما یک پنجم مصرفمان ارزشافزوده ایجاد میکنیم. دلیلش نیز بهینه مصرف نکردن است که دلیل آن هم به قیمت پایین گاز است.
به نقل ازصدانیوز، یکی از بزرگترین فرصت های از دست رفتها یران دراین دهه های تازه سپری شده فرصت از دست رفته درترانزیت و تولید گازطبیعی تبدیل آن به کالاهای باارز ش افزوده بالاتر مثل LNGاست.
دریک نشست برگزار شده درنهاد ریاست جمهوری که درآن نشست حامد نیک حالت، فارغالتحصیل اقتصاد نفت از دانشگاهِ امپریال کالج لندن ودکتر غلامرضا منوچهری معاون شرکت ملی نفتِ ایران با عنوانِ «بررسی بازارهای LNG در خاورمیانه» برگزارشد و عباس ملکی برگزارکننده آن بود گفته شد ایران درحال حاضر گازی به میزان معادل ارزش ۴ میلیون بشکه نفت در روز تولید می کند که می سوزد و درآمدی از آن به دست نمی آید.
این اتفاق وفرصت به این دلیل از دست می رود که تبدیل گاز مایع آن به کالایی مثل LNG نیاز به ۷میلیارددلار سرمایه گذاری دارد که به دلیل تحریم ها ایران نمی تواند آن را فراهم کند. خلاصه ی ازآنچه دراین نشست گفته شد را درزیر می خوانید: سالن نشستهای مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری برگزار شد. خلاصه ای از نکات طرح شده دراین نشست نشان می دهد ایران چگونه فرصت هایش دردنیای کسب و کار از دست رفته و درصورت تداوم فرصت ها بازهم از دست خواهد رفت.
قطر کوچک و LNG بزرگ
افزایش مصرف انرژی سالیانه حدود ۱ درصد، افزایش مصرف گاز (به دلایل عمدتاً زیستمحیطی) در جهان ۲ درصد و در آسیا ۳ درصد است. اما رشد سالیانه LNG حدود ۴ درصد است. . درحال حاضرا ۳۵ درصد تجارت جهانی گاز طبیعی از طریق LNG هست که برآورد میشود که به ۴۵ درصد هم برسد. ۵۵ درصد از این رشد مصرف درجهان رشد در آسیا (به ویژه شرق آسیا) اتفاق می افتد.. بزرگترین مصرف کنندهها ژاپن و کره بودند که چین امسال جای کره را گرفت. در یک کلام بازار دنیا در بحث انرژی دارد به سمت گاز میرود و سمت گاز هم دارد به سمت شرق آسیا میرود و شرق آسیا هم مهمترین راه تأمین سوختش LNG هست. در سمت تولیدکنندهها نیز الان نزدیک به ۳۰۰ میلیون تن در سال LNG تولید میشود که ۷۷ میلیون قطر، ۷۰-۸۰ میلیون کشورهای آفریقایی، ۲۵ میلیون مالزی و ۴۴ میلیون تن هم استرالیا تولید میکنند که تولید استرالیا به ۷۰ میلیون تن و تولید آمریکا هم به همین ۷۰ میلیون تن خواهد رسید که در آن صورت کل تولید نزدیک به ۴۰۰ میلیون خواهد شد. این ۴۰۰ میلیون تن حدوداً تا سال ۲۰۲۳-۲۰۲۴ نیاز را پاسخ میدهد. اما بازار دارد به شدت گسترش پیدا میکند. الان ۳۹ خریدار LNG دردنیا وجوددارد که بیشتر هم خواهد شد. قراردادهای اسپات ۳۰ درصد بازار است که در یکی دو دهه آینده به ۵۰ درصد خواهد رسید.
LNG درایران
در مورد شرایط ایران اما ریشه مشکلات این است که دراین کشورنزدیک به معادل چهار میلیون بشکه نفت خام داریم گاز تولید میشود ولی ازاین میزان تولید گاز درآمدی به دست نمی آید. دردوره ای تولید گاز درایران ایران کمتر از تقاضا بود اما حالا که تولید از تقاضا بیشتر شده و بیشتر هم خواهد شد بحث درآمدزایی از گازباید جدی شود. . ۵ راه برای درآمدزایی ایران از گاز وجود دارد که به ترتیب ارزش اقتصادی عبارتند از ۱- جایگزین کردن گاز طبیعی به جای سوخت مایع چه در مصارف خانگی چه در نیروگاهها. (البته در حال حاضر ارزش مصرف سوخت مایع به زیر ۴-۵ میلیارد دلار رسیده است و آن هم به دلیل نرسیدن خط لوله است. مثلاً اگر نیروگاه چابهار به جای گازوئیل گاز مصرف کند به یک معنا ۲۰ درصد قیمت نفت خام درآمدزایی خواهد داشت؛ درحالیکه LNG نهایتاً ۱۵ درصد نفت خام قیمت دارند.) ۲- صادرات با خط لوله زیر ۲ هزار کیلومتر. (ما الان ۱۰ میلیارد مترمکعب در سال به ترکیه صادرات داریم. قراردادی با عراق داریم که میتواند ۲۰ میلیارد در آن محقق شود. آذربایجان و ارمنستان اهمیت ندارند اما پاکستان ۱۰ میلیارد و عمان و کویت و دیگر کشورهای حاشیه خلیجفارس ۱۰ میلیارد دیگر؛ رویهمرفته واقعبینانه ۵۰ میلیارد مترمکعب در سال ظرفیت صادرات به کشورهای همسایهمان داریم. سود این راه با کسر هزینه ۴ سنتی از قیمتش متناسب با ۳۰، ۵۰ و ۸۰ دلار به ترتیب ۸، ۱۶ و ۲۸ سنت خواهد بود.) ۳- تولید LNG (هزینه LNG حدود ۱۴ سنت است. یعنی با ۱۴ سنت میتوانید LNG را به شرق آسیا برسانید. با کم کردن ۱۴ سنت سودی که میماند متناظر با سه قیمت دلار به ترتیب ۱، ۱۱ و ۲۶ سنت خواهد بود.) ۴- خط لوله با فاصله بیش از ۲ هزار کیلومتر یعنی متوسط ۶ هزار کیلومتر (۵ سنت هزینههای ترانزیت و حدود ۱۳ سنت هم هزینههای انتقال آن خواهد بود. قیمتهای بازارهای با فاصله ۶ هزار کیلومتر به ترتیب ۱۳، ۲۲ و ۳۴ و سودش به ترتیب ۰، ۴ و ۱۶ سنت خواهد بود.) ۵- فروش متانول (این بازار محدود است. کلش در دنیا ۷۰ میلیون تن در سال است که الان ما داریم به ۱۰ میلیون میرسیم.) اما نکته مهم آن است که ظرفیت فروش LNG بر عکس موارد دیگر نامحدود است و این مزیت ویژه آن است. البته اگر با خط لوله بالای ۲ هزار به اروپا یا هند و چین برسیم ظرفیت آن نیز نامحدود خواهد بود.
جالب است که آمریکا سالی حدود ۸٫۶ درصد روسیه ۱٫۸ درصد کویت ۱ درصد از ذخایرشان را تولید میکنند ولی ایران به عنوان کشوری که یکی از بزرگترین مخازن گاز دنیا به شمار میآید تنها ۰٫۶ درصد از ظرفیتش را تولید میکند. از طرف دیگر شدت انرژی درایران تقریباً ۵ برابر شدت انرژی کشورهای اروپایی است. یعنی ما یک پنجم مصرفمان ارزشافزوده ایجاد میکنیم. دلیلش نیز بهینه مصرف نکردن است که دلیل آن هم به قیمت پایین گاز است. در رابطه با توسعه LNG ایران از یک سو مشکل تکنولوژی و از سوی دیگر مشکل سرمایه دارد. تکنولوژیهای LNGهای بزرگ پنج یا سه میلیون تنی تنها در اختیار شرکتهای بزرگ مثل شل است و با توجه به تحریمها دسترسی به آن چندان ممکن به نظر نمیرسد. اما تکنولوژی متوسط و کوچک LNG را شرکتهای بسیاری از جمله شرکتهای روسی و چینی دارند. در مورد سرمایهگذاری نیز آماده کردن یک چرخه ۱۰ میلیون تنی تولید LNG نزدیک ۷ میلیارد دلار خرج میبرد که برای ایران عدد بزرگی است. بازار LNG نیز تا سال ۲۰۲۲-۲۰۲۳ اشباع است اما پس از آن امکان ورود ایران خواهد بود که البته باید توجه داشت که ساخت پلنت LNG نیز پنج سال وقت خواهد برد.