۱۱۸ روز نوفل لوشاتو؛ از سانسور رها می‌شود؟

دستور سیدحسن خمینی به موسسه نشر آثار امام برای توافق با ناشر جلد سوم خاطرات ابراهیم یزدی می‌تواند امکان مواجهه با روایت متفاوتی با تبلیغات رسمی درباره ۱۱۸ روز نوفل لوشاتو را فراهم کند.   این خبر را محمدجواد مظفر اواخر هفته قبل در اختیار روزنامه «شرق» قرار داد و هر چند نمی‌دانیم این نشست […]

دستور سیدحسن خمینی به موسسه نشر آثار امام برای توافق با ناشر جلد سوم خاطرات ابراهیم یزدی می‌تواند امکان مواجهه با روایت متفاوتی با تبلیغات رسمی درباره ۱۱۸ روز نوفل لوشاتو را فراهم کند.

 

این خبر را محمدجواد مظفر اواخر هفته قبل در اختیار روزنامه «شرق» قرار داد و هر چند نمی‌دانیم این نشست برگزار شده یا نه اما از اصل موضوع به دلایلی که خواهد آمد باید استقبال کرد و می‌توان چشم انتظار انتشار جلد سوم خاطرات سیاستمدار کهنه‌کار بود که به تازگی چشم از جهان فروبسته است.

این در حالی است که در یادداشتی از محمدجواد مظفر در شماره جدید «اندیشه پویا» که طبعا تحریر آن قبل از توافق اخیر بوده، آمده است:

«دریغ و صد دریغ که جلد سوم این اثر با عنوان ۱۱۸ روز در نوفل لوشاتو بیش از یک سال است که در بند سانسور غیر منطقی دفتر نشر آثار امام گرفتار است و او آرزوی دیدن این جلد سوم و مجلدات بعدی را با خود بُرد.»

در مراسم نکوداشت دبیر کل فقید نهضت آزادی ایران نیز البته محمد توسلی اظهار امیدواری کرد وزارت ارشاد با انتشار جلد سوم موافقت کند و اشاره ای به مانع اصلی نکرد.

به گفته معاون پژوهشی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی آنان ۱۵ ایراد به این کتاب گرفته‌اند و مهم‌ترین آنها هم این است که دکتر یزدی خود را به عنوان پیشنهاد دهنده سفر رهبر فقید انقلاب به فرانسه پس از نپذیرفتن در کویت معرفی کرده است؛ در حالی که موضوع عجیبی نیست و دیگران هم بر این امر صحه گذاشته‌اند.

هر چند حق و وظیفه موسسه تنظیم و نشر آثار امام است که به انتساب مطالب به رهبر فقید انقلاب حساس باشد اما در این مورد خاص می‌توان ۱۰ نکته را یادآور شد:

۱- این شایبه یا ابهام درباره هر خاطره گوینده‌ای وجود دارد و وقتی فرد سومی حاضر نبوده همواره می‌توان این گونه تشکیک‌ها و تردیدها را وارد دانست اما هر کسی هم به خود جرأت نقل خاطره از مشاهیر را نمی‌دهد چون با نوع مناسبات و روابط او محک زده می‌شود.

مثلا اگر آقای مصباح مدعی خاطره‌گویی و انتساب جمله‌ای به امام شود، در پاسخ گفته خواهد شد که وقتی در تمام صحیفه نور تنها دو بار نام ایشان آمده و حکمی هم دریافت نکرده و آن دو بار هم در حاشیه بوده، طبیعی است که خاطره احتمالی پذیرفته نخواهد شد و البته آقای مصباح هم چنین نکرده است.

از هاشمی رفسنجانی اما پذیرفتنی بود و با این حال برخی از خاطرات او را نیز چهره‌ای در اندازه و آوازه موسوی خویینی‌ها قبول ندارد و حتی پس از درگذشت ایشان در یادداشتی مواردی را مطرح کرد.

بنابر این نمی‌توان صحت و سقم خاطرات را به طور دقیق محک زد و به اعتبار گوینده و میزان ارتباط او با فرد مورد نظر باید استناد کرد. در عین این که می‌توان با خاطرات دیگران مقایسه کرد. ضمن این که امکان تکذیب هم برای دیگران فراهم است و آنان هم می‌توانند نظر دهند.

۲- اگر بحث بر سر سفر به پاریس است، می‌توانند از ناشر بخواهند روایت خود امام را هم جداگانه بیاورد. روایت خود امام درباره سفر به پاریس از این قرار است:

«ما می‌خواستیم به سوریه برویم که آنجا اقامت کنیم. لیکن اول بنا گذاشتیم به کویت برویم و دو سه روز که ماندیم برویم به سوریه و هیچ هم در ذهن من این نبود که به فرانسه برویم. بنابراین بین‌الطلوعینِ یک روزی قرار گذاشتیم و تحت مراقبت مأمورین آنجا بیرون آمدیم. من از در که آمدم بیرون آقای دکتر یزدی را در آنجا دیدم که همراه ما بوده تا حالا… ما هیچ بنا نداشتیم که پاریس برویم.

مسایلی بود که هیچ اراده ما در آن دخالت نداشت. هر چه بود و تا حالا هر چه هست و از اول هر چه بود با اراده خدا بود. من هیچ برای خودم یک چیزی عملی که خود کرده باشم قایل نیستم. هر چه هست از اوست. کارهایی می شد که ما اصلا در ذهن مان نمی‌آمد که این کار مثلا باید بشود. می‌شد و می‌دیدیم که نتیجه دارد.»

این روایت خود امام است در دیدار با نخست‌وزیر و اعضای دولت موقت در دهم مهر ۱۳۵۸ و در اولین سالگرد مهاجرت به فرانسه و در حضور خود دکتر یزدی که در جلد نهم صحیفه نور (صفحه ۲۳۹) هم آمده است و می‌توان خاطرات ابراهیم یزدی را با آن مقایسه کرد.

۳- ماجراهای ۱۱۸ روز اقامت امام در نوفل‌ لوشاتو از مهم‌ترین رخدادهای تاریخ معاصر و بلکه تاریخ ایران است و از این رو انتشار خاطرات مربوط به این ۱۱۸ روز بسیار اهمیت دارد. ضمن این که در تمام ۳۸ سال گذشته دیگران هم فرصت انتشار خاطرات خود را داشتند و دارند و همین که هیچ یک از نزدیکان امام در این حجم و مستند چنین کاری انجام نداده یا محدود به روزهای اقامت خودشان بوده نشان می‌دهد تفاوت از کجا تا به کجاست. در تصاویر می‌بینیم که رییس‌جمهوری کنونی و رییس‌جمهوری اسبق هم پشت سر امام در باغچه مشهور نوفل لوشاتو حضور دارند ولی باز ابراهیم یزدی نزدیک‌تر است. ممکن است گفته شود به عنوان مترجم بوده نه مشاور اما مگر مترجم‌ها هم خاطره منتشر نمی‌کنند؟

۴- در مواردی که از قدم‌زنی‌های صبحگاهی و پیشنهاد و مشورت گفته شده طبعا دیگران نبوده‌اند و تنها می‌توان به اعتبار گوینده و میزان اشتهار او به صداقت استناد کرد اما در فقرات دیگر راه اظهار نظر برای دیگران بسته نیست. موسسه بودجه و امکانات کافی دارد و می‌تواند در نقد و درباره همین ۱۵ مورد ۱۵ جلد کتاب منتشر کند. واقعیت اما این است که غالب مدیران و تصمیم‌گیران موسسه یا در آن زمان پاریس نبوده‌اند یا اساسا بعد از انقلاب به دنیا آمده‌اند و دکتر یزدی نمی‌توانسته از آنان تأییدیه بگیرد.

۵- در تمام سال‌های پس از انقلاب بیش از هر چهره سیاسی دیگر حجت‌الاسلام علی‌اکبر محتشمی‌پور بوده که اصرار دارد نقش دکتر یزدی را فروکاهد و مشورت‌دهی او را انکار کند و بعضا اتهاماتی را وارد می‌سازد که اعتباری برای او به ارمغان نیاورده است. اما کافی است جایگاه این دو را در سال ۵۷ مقایسه کنیم. یکی روحانی جوانی در نجف و دیگری چهره‌ای دانشگاهی و فعال سیاسی شناخته شده‌ای در آمریکا که در همان کویت به امام می‌پیوندد و با ایشان به فرانسه می‌رود. این که پیشنهاد سفر به پاریس را با توجه به این که در زمان شاه از ایرانیان ویزا نمی‌خواستند ابراهیم یزدی ارایه کرده باشد، پذیرفتنی‌تر است یا موضوع را به روحانیونی که همراه امام از نجف به کویت رفته بودند، نسبت دهیم؟

در اظهارات رهبر فقید انقلاب نیز دیدیم که حتی برای خود نیز نقشی قایل نبودند چه رسد به این که بحث را به این سو ببرند که پیشنهاد یزدی بوده یا محتشمی‌پور. جمله مشهور امام در سه سال بعد (خرمشهر را خدا آزاد کرد) نیز نگاه ایشان را نشان می‌دهد که به اختلاف بر سر نقش بیشتر سپاه یا ارتش در بازپس‌گیری بندر خرمشهر پایان داد.

۶- اگر یادگار امام در این قضیه دخالت نمی‌کرد ممکن بود این احساس درگیرد که به خاطر ماجرای انتساب نامه‌ای از امام به حاج‌سید‌احمد فرزند ایشان کدورت خاطر دارد. در آن پرونده دکتر یزدی مدعی بود نامه مربوط به نهضت آزادی دستخط امام نیست و دستخط مرحوم حاج‌سیداحمد است و ماجراهایی پدید آمد که خارج از این بحث است. یادگار امام اما اکنون فراتر از آن قضیه وارد این داستان شده است.

۷- حتی اگر موسسه کوتاه نیاید و وزارت ارشاد مجوز ندهد باز این کتاب از دسترس دور نمی‌ماند. خاطرات رجال دیگر مگر همه در ایران منتشر شده است؟ بیشتر کتاب خاطرات در ایران در دسترس‌اند و نهایت این است که در فضای مجازی به اشتراک گذاشته می‌شود. در این حالت اما گفته می‌شد این همان کتاب خاطراتی است که موسسه اجازه انتشار نداد و همه  با ولع می‌خواندند تا ببینند دقیقا کدام بخش مد نظر بوده است. با دستور اخیر سیدحسن خمینی اما این شایعه درنمی‌گیرد و کتاب روال خود را طی می‌کند و ناشر هم متضرر نمی‌شود. چون جلوگیری از انتشار قا‌نونی و در داخل تنها به زیان ناشر است. خاصه این که دو جلد منتشر شده به چاپ سوم هم رسیده‌اند و جلد سوم قطعا با استقبال فراوان رو‌به‌رو می‌شود.

۸- مدیر نشر کویر کمتر از موسسه آثار امام مسلمان و انقلابی نیست. او در سال ۵۸ عضو جمعی بوده که به جوانان دبیرخانه شورای انقلاب شهرت داشتند و در گذار این ۴ دهه به یک چهره معتبر فرهنگی و حتی سیاسی بدل شده است. این گونه نیست که او نداند چه چاپ می‌کند و خودش هم  قطعا در این زمینه صاحب‌نظر است. به نظر می‌رسد در تصمیم یادگار امام این نکته هم لحاظ شده است. محمدجواد مظفر و نشر کویر اکنون یک برند معتبر در حوزه فرهنگ و نشر به حساب می‌آیند.

‌۹- در سال‌های اخیر با دو نوع روایت تاریخی روبه‌رو بوده‌ایم. یک روایت در صداوسیما و رسانه‌های رسمی و عکس وارونه آن در شبکه های ماهواره‌ای همچون من و تو.

تلویزیون ایران «معمای شاه» ۲۰ میلیارد تومانی می‌سازد تا شاه را یک‌سره مفسد و جاسوس و بهایی‌پرور و انگلیسی بدانیم ولاغیر و تلویزیون من و تو هم درباره رضاشاه فیلم می‌سازد و عکس آن را روایت می‌کند. خاطرات چهره‌هایی مانند ابراهیم یزدی از این نظر اهمیت دارد که هم با روایت رسمی متفاوت است و هم سویه انقلابی دارد. از یک طرف با حاکمیت فاصله داشته و از سوی دیگر با ضد انقلاب. ضمن این که صداوسیما به امام سال ۶۰ علاقه دارد و چندان و شاید هرگز از نوفل لوشاتو نمی‌شنویم. این کتاب اما این امکان را به دست می‌دهد.

۱۰- دستور سیدحسن خمینی را از منظری دیگر نیز می‌توان نگریست. اگر او امروز بخواهد از انتشار خاطرات دکتر یزدی ممانعت کند فردا روز شاید دیگری به بهانه‌ای با خود او چنین کنند. در این مُلک چرخ بازیگر بازی‌های بسیاری دارد و خود سیدحسن از این بازی‌ها کم ندیده و آخرین تحول مربوط به دانشگاه آزاد است.

بر پایه نکات ۱۰ گانه بالا می‌توان گفت شأن موسسه تنظیم و نشر آثار امام بالاتر از این است که متهم به سانسور شود. در کشوری که سال‌ها قبل کتاب شاه (پاسخ به تاریخ) – ولو با توضیحات تاریخ‌نگار مشهور و البته با نام مستعار – منتشر شده هیچ بهانه‌ای برای جلوگیری از خاطرات دکتر یزدی موجه نیست. چون مسئول خاطره، گوینده آن است و دیگری که حاضر نبوده نمی‌تواند بگوید درست نیست. درست نیست؟ شما درست آن را بنویس!

این کتاب‌ها فراتر از خاطرات عادی است. روایت تاریخ است و برای کسانی که در میانه خاطره‌گویی و تاریخ‌خوانی رسمی و روایت‌های خارج از مرزها دچار تناقض شده‌اند فرصتی که شاید با هیچ کتاب دیگری دست ندهد.»


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید