حقوق بشر آمریکایی در پرواز ۶۵۵

به گزارش صدانیوز ،‌فاجعه حمله به یک هواپیمای مسافربری و قتل عام صدها انسان بی‌گناه آنقدر سنگین بود که کاخ سفید سریعاً آن را اشتباه گرفتن این هواپیمای مسافربری با یک جنگنده شکاری F14 قلمداد کرد اما آیا می‌توان باور کرد پیشرفته‌ترین ناو روز جهان یک جنگنده کوچک F14 را با هواپیمایی غول‌پیکر اشتباه بگیرد؟ […]

به گزارش صدانیوز ،‌فاجعه حمله به یک هواپیمای مسافربری و قتل عام صدها انسان بی‌گناه آنقدر سنگین بود که کاخ سفید سریعاً آن را اشتباه گرفتن این هواپیمای مسافربری با یک جنگنده شکاری F14 قلمداد کرد اما آیا می‌توان باور کرد پیشرفته‌ترین ناو روز جهان یک جنگنده کوچک F14 را با هواپیمایی غول‌پیکر اشتباه بگیرد؟ در ثانی اگر این عملیات اشتباهاً رخ داده چگونه پس از چند صباحی ریگان، رئیس‌جمهور وقت امریکا در جلوی چشم همگان به سینه ویل راجرز مدال شجاعت چسباند. مدال شجاعت برای یک اقدام اشتباه یا انجام موفق عملیات پنتاگون در آب‌های ایران.
فردای ۱۲ تیر رسانه‌ها از زبان دیل راجرز نوشتند که: «من سنگینی این‌بار را تا پایان عمر به دوش خواهم کشید» تا اینگونه به عمق جنایتی که سیاستمداران امریکا دستور آن را صادر کرده بودند را بر زبان آورد و به همگان این پیغام را برساند که ناخدای وینسنس با ارتکاب این جنایت از این پس آرامش نخواهد داشت.

حدود یک سال پس از آغاز جنگ تحمیلی و پس از آنکه صدام در جنگ زمینی برخلاف تصور خود و اربابان امریکایی‌اش زمین‌گیر شد، کاخ سفید سناریوی باز کردن جبهه جدیدی در جنگ (جنگ دریایی) را آغاز کرد تا از این طریق به ایران فشار آورده و این انقلاب نو تأسیس را وادار به تسلیم کند. در سال ۶۰ حمله به کشتی‌های تجاری ایران در آب‌های نیلگون خلیج فارس و تنگه هرمز آغاز شد و با استمرار این حملات به دو کشتی تجاری در ۳۱ دی‌ماه ۶۰ امنیت خلیج فارس دچار خدشه شد و با واگذاری هواپیماهای سوپر اتاندارد و موشک‌های اگزوسه از سوی فرانسه به دولت صدام این مناقشه وارد فاز جدیدی شد. در طی تمام این حملات نامتعارف جنگی شورای امنیت سازمان ملل از کوچک‌ترین عکس‌العملی خودداری کرد. اما پس از آنکه چند پاسخ به این جنایات به ایران نسبت داده شد این شورا سریعاً در ۱۱ خردادماه سال ۶۳ خواستار قطع این حملات شد و قطعنامه ۵۳۳ را از تصویب گذراند تا نشان دهد تصمیمات شورای به اصطلاح امنیت تا چه حد هماهنگ با خواست امریکا و دول غربی است.
تا خردادماه سال ۶۳ مجموعاً ۱۱۳ کشتی ایرانی مورد حمله موشکی قرار گرفتند با اینکه ایران به دبیرکل سازمان ملل نامه نوشت و از هرگونه اقدامی برای تأمین آزادی و امنیت کشتی‌رانی در خلیج فارس استقبال کرد اما این حمله‌ها ادامه یافت تا اینکه در تیرماه سال ۶۶ مجموعاً ۵/۸ میلیون تن از محموله‌های کشتی‌ها به زیر آب رفت. ۳۰۰ ملوان به قتل رسیدند و ۴۱ کشتی کاملاً نابود شد.
متعاقب این حملات، حمله به سکوهای نفتی ایران در دستور کار امریکا قرار گرفت و پس از آن فاجعه حمله به ۲۹۰ غیرنظامی مستقر در هواپیمای ایرباس به تاریخ ۱۲ تیرماه سال ۶۷٫
۱۴ تیر ایران طی نامه‌ای خواستار تشکیل فوری جلسه شورای امنیت برای بررسی این جنایت شد و اکبر ولایتی از جانب ایران و جرج بوش از جانب امریکا در این جلسه شرکت کردند اما این شورا به جای محکومیت این اقدام نادر و ضد انسانی تنها به ابراز تأسف عمیق از این حادثه بسنده کرد و تنها خواستار تبیین حقایق سانحه توسط بازرسی بی‌طرفانه در منطقه شد.
ایران همچنین شکایت به دیوان بین‌المللی لاهه را نیز در دستور کار قرار داد اما این دیوان که قرار است به جنایات جنگی رسیدگی کند و همچنین ایکائو(سازمان هواپیمایی کشوری بین‌المللی) تنها به ابراز تأسف و تسلیت به بازماندگان بسنده کردند.
در حقیقت با حمله ۱۲ تیر ، امریکا به جای پشتیبانی همه‌جانبه از دولت صدام در جنگ تحمیلی، این‌بار خود شخصاً وارد جنگ با ایران شد تا صحنه را به نفع عراق به پایان برساند.

افشای جزئیات و ماهیت جنایت ۱۲ تیر سال ۶۷ ارتش امریکا که برای اثبات قدرت خود حتی حاضر است صدها زن و کودک غیرنظامی و بی‌گناه را قربانی سازد تا حدودی راز حقوق بشر نظام لیبرال دموکراسی امریکایی را هویدا کرد. حقوق بشری که در آن ده‌ها هزار نفر از مردم هیروشیما و ناکازاکی، مردم ویتنام و غیر نظامیان ایران به خاطر خواست دولتمردان امریکا در آن واحد زیر آتش کینه امریکا می‌سوزند و کسی در قبال آن پاسخگو نیست اما چنانچه واقعه مشکوک ۱۱ سپتامبر رخ می‌دهد، جهان باید آماده جنگ صلیبی جدیدی شود تا تاوان چند امریکایی کشته شده در این حادثه راز آلود را بدهد.
مناسب است شورای فرهنگ عمومی کشور که مسئولیت ثبت مناسبت‌ها در تقویم را به عهده دارد روز ۱۲ تیرماه هرسال را به عنوان روز دموکراسی امریکایی در تقویم ثبت کند و پس از آن رایزنی با سایر کشورها و ملت‌ها و حتی سازمان‌های بین‌المللی برای ثبت این روز در تقویم جهانی آغاز شود.

ساکنان هواپیمای سوم ژوئیه ۱۹۸۸ نه نظامی بودند و نه عناصر فعال انقلاب، جرم آنان یک چیز بود و آن اینکه ایرانی بودند و به همین جرم در یک لحظه در آسمان خلیج فارس آتش گرفتند.
سالها از این ماجرای تأثر بار می‌گذرد و این واقعه صحنه‌ای بی‌نقاب از دموکراسی مدنظر دولتمردان امریکایی از ریگان گرفته تا اوباماست. افرادی که با کوچکترین تغییر لحن سیاستمداران کاخ سفید و سر دادن شعارهای بی‌محتوایی همچون «تغییر» عنان از کف داده و بی‌صبرانه خواهان شکستن مرزها با این دولت خودکامه‌اند ، بد نیست کارنامه سیاه این حکومت در ایران طی ۵۰ سال گذشته را یک مرور کوتاه داشته باشند و آنگاه در اظهارنظرها و مواضع خود، مصالح ملی را فدای لبخند دشمنان نکنند.


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید