زنی که صدای رسای زیست‌محیط‌گرایان بود

به نقل از منابع فرهنگی

زیست‌محیط گرایان با مرگ ریچل کارسون، یک چهره‌ی الهام‌بخش را از دست دادند؛ زنی دانشمند، که با قلم شیوایش، صدای رسای دوستداران محیط زیست در سراسر تمدن صنعتی جهان غرب بود؛ تمدنی که البته در همان زمان حیات کارسون نیز در حال دامن‌گستردن روزافزون در سراسر کره زمین بود.

به گزارش نبأخبر ،زیست‌محیط گرایان با مرگ ریچل کارسون، یک چهره‌ی الهام‌بخش را از دست دادند؛ زنی دانشمند، که با قلم شیوایش، صدای رسای دوستداران محیط زیست در سراسر تمدن صنعتی جهان غرب بود

ریچل لوئیز کارسون، زیست‌شناس آمریکایی، در سال ۱۹۰۷ به دنیا آمد و به سال ۱۹۶۴ درگذشت. او با اینکه عمر بلندی نداشت، ولی آوازه‌ی بلندی داشت. دلیل شهرت او، نوشته‌های درخشانش درباره آلودگی زیست‌محیطی و تاریخ طبیعی دریا بود.

کارسون ابتدا می‌خواست نویسنده شود و به همین دلیل در دانشگاه ادبیات انگلیسی می‌خواند ولی دلبستگی عمیقش به طبیعت موجب شد ادبیات را رها کند و زیست‌شناسی بخواند.

او در ۱۹۲۹ دانشنامه کارشناسی‌اش را در رشته زیست‌شناسی گرفت و در ۱۹۳۲ دانشنامه کارشناسی ارشد را. سپس به مدت پنج سال در دانشگاه مریلند تدریس کرد.

او مطالعات تحصیلات تکمیلی‌اش را در یک آزمایشگاه زیست‌شناسی دریایی در ایالت ماساچوست انجام داد و در ۱۹۳۶ به عنوان زیست‌شناس دریایی در مرکز شیلات ایالات متحده مشغول به کار شد.

کارسون تا سال ۱۹۵۲ در این سازمان فعالیت داشت. کار عملی، یکی از منابع دانش گسترده او در مقولات آلودگی زیست‌محیطی و تاریخ طبیعی دریا بود. در واقع کارسون نخواست که صرفا در دانشگاه به عنوان یک زیست‌شناس حضور داشته باشد و دریا و محیط زیست را عمدتا در کتابخانه دانشگاه بشناسد.

او در سال ۱۹۴۱ نخستین کتابش را با عنوان “ورای بادهای دریایی” منتشر کرد. از این کتاب او، مانند آثار بعدی‌اش، بابت دقت و صحت محتوای کتاب، به علاوه نثر شاعرانه‌اش، به طور گسترده‌ای تجلیل شد.

کتاب بعدی او، با عنوان “دریای پیرامون آمریکا” در سال ۱۹۵۱ منتشر و تبدیل به کتاب پرفروش ملی شد. این کتاب به ۳۰ زبان ترجمه شد و “جایزه کتاب ملی” را کسب کرد.

سومین کتاب او با عنوان “حاشیه دریا” در سال ۱۹۵۵ منتشر شد. او کتاب دیگری هم دارد که ابتدا در هفته‌نامه نیویورکر به صورت پاورقی منتشر می‌شد ولی بعدا، در سال ۱۹۶۲، با عنوان “بهار خاموش” منتشر شد.

این کتاب را اثر پیشگویانه‌ی ریچل کارسون می‌دانند چراکه درباره خطرات ناشی از آلودگی‌های زیست‌محیطی، به دانشمندان و دولتمردان و عامه مردم هشدار می‌داد.

در دهه‌ ۱۹۵۰ میلادی، دغدغه‌های زیست‌محیطی اهمیت چندانی نداشتند. آمریکا پیروز جنگ جهانی شده بود و شوروی هم با سرعت و قدرت در حال حرکت به سمت هر چه صنعتی‌تر شدن بود.

کارسون در کتاب آخرش (“بهار خاموش”) نقش مهمی در شکل‌گیری نگاه بدبینانه‌ی زیست‌محیط‌گرایان داشت؛ نگاهی که تا به امروز نیز در جنبش‌های زیست‌محیطی مشهود است.

چنین نگاه و نگرشی، مروج حس فراگیر “ناخوشی و بدحالی تمدن” است و عمیقا باور دارد که آینده کره زمین در بلندمدت تیره و تار است.‌ ریچل کارسون با کتاب پرفروش “خاموشی بهار”، تاثیر چشمگیری در تزریق این نگرش به جنبش‌های زیست‌محیطی داشت.

لیبرال‌های دست راستی، که به محافظه‌کاری نزدیک‌ترند تا به سوسیالیسم، به شدت منتقد این نگرش بنیادین جنبش‌های زیست‌محیطی‌اند. امروزه نیز گرتا تونبرگ را مظهر و پرچمدار این بدبینی زیست‌محیط‌گرایانه می‌دانند.

کارشون در کتاب “بهار خاموش” با نثر شاعرانه و زبان بلیغش اعلام کرد که سامانه زیست‌بومی سیاره‌ای، در قبال آنچه می‌تواند حفظ کند، در حال رسیدن به محدودیت است.

پس از انتشار این کتاب، شرکت‌های مرتبط با صنایع شیمیایی، دعاوی حقوقی متعددی علیه کارسون مطرح و او را متهم کردند به “تحریف آشکار” و “عاطفه‌گرایی و احساساتی بودن”.

برچسب عاطفه‌گرایی، در واقع اعلام نارضایتی از نثر و نوشتار شاعرانه و موثر کارسون بود؛ نوشتاری که خوانندگان کتابش را نسبت به اقدامات شرکت‌های صنعتی بدبین می‌کرد.

اما اتهام “تحریف آشکار”، دلالت داشت بر اینکه کارسون در حال سیاه‌نمایی عملکرد شرکت‌ها و صنایعی است که در خدمت رفاه و بهروزی بشر قرار دارند و می‌خواهد چنین القا کند که تمدن صنعتی نهایتا در راستای سیه‌روزی بشر عمل می‌کند.

به صورت جزئی‌تر، دعوا دقیقا بر سر استفاده از آفت‌کش‌هایی بود که شرکت‌های صنایع شیمایی تولید می‌کردند. کارشون از هشدارهایش درباره پیامدهای زیانبار استفاده نسنجیده و بی‌رویه از آفت‌کش‌ها دفاع کرد.

برخی از منتقدان کارسون ادعا کردند که او کمونیست است. با اینکه عصر مک‌کارتیسم در آمریکا تازه به پایان رسیده بود، ولی برچسب کمونیست بودن، همچنان تاثیر قابل توجهی در مخدوش ساختن چهره دانشمندان و هنرمندان و سیاستمداران داشت.

با این حال دعوای کارسون و منتقدان و شاکیانش آن‌قدرها ادامه پیدا نکرد چراکه ریچل کارسون دو سال پس از انتشار کتابش درگذشت.

او نتوانست نتایج کار علمی و زیست‌محیط‌گرایانه‌اش را چنانکه باید ببیند. مرگ او در ۵۷ سالگی، زودهنگام و به زبان جنبش‌های زیست‌محیطی در سراسر دنیا بود.

در واقع زیست‌محیط گرایان با مرگ ریچل کارسون، یک چهره‌ی الهام‌بخش را از دست دادند؛ زنی دانشمند، که با قلم شیوایش، صدای رسای دوستداران محیط زیست در سراسر تمدن صنعتی جهان غرب بود؛ تمدنی که البته در همان زمان حیات کارسون نیز در حال دامن‌گستردن روزافزون در سراسر کره زمین بود.


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید