کارکرد بانکهای خصوصی عمق بخشیدن و درونی کردن وابستگیهای ذلتآور به دنیای خارج است. پس بحث بر سر این است که این پدیده و مواجه مقتضی با آن، پیچیدگیهایی که دارد که برخوردهای عادی با آن، مطلقاً پاسخگو نخواهد بود.
به گزارش نبأخبر،فرشاد مؤمنی، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، گفت: ایران الآن واقعاً در اسارت بانکهای خصوصی قرار گرفته است. از نظر من کارکرد بانکهای خصوصی عمق بخشیدن و درونی کردن وابستگیهای ذلتآور به دنیای خارج است. پس بحث بر سر این است که این پدیده و مواجه مقتضی با آن، پیچیدگیهایی که دارد که برخوردهای عادی با آن، مطلقاً پاسخگو نخواهد بود.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با تأکید بر اینکه ایران الآن واقعاً در اسارت بانکهای خصوصی قرار گرفته است، گفت: ما الآن با کسانی رو بi رو هستیم که ضرورت توسعه و ضرورت شناخت ماهیت پیچیده نظام سلطه را انکار میکنند. حالا پشت پرده این چیست، نمی دانم.
فرشاد مؤمنی در سلسله نشستهای اجتماعی – فرهنگی مجمع محققین و مدرسین حوزه علمی قم، طی سخنانی با موضوع «مسأله توسعه در ایران»، گفت: از دریچه اقتصاد سیاسی، بسیاری از متفکران، جامعه ما را به جامعهای اکنونزده متصف کردهاند. جامعه اکنونزده بنا بر تعریف، جامعهای است که از گذشته خودش میبرد و نسبت خودش را به آینده هم نمیتواند مشخص کند. میگویند این یکی از اقتضائات اقتصادهای سیاسی رانتی است که در آن بهصورت نظاموار، ملاحظات کوتاهمدت بر مصالح دورمدت سیطره پیدا میکند. هر از چندگاهی شما یکدفعه چشم باز میکنید و میبینید که چه پسافتادگیها و چه روندهای قهقرایی پرخسارت و غیرمتعارف گریبان ما را گرفته است.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: شاید بشود ادعا کرد که در میان این مباحث، یکی از بنیادیترین آنها، مشخص کردن نسبت بین جامعهای مدعی دینداری با مسائل سطح توسعه است. شاید نزدیک به نیمقرن پیش، زندهیاد مرتضی مطهری این ایده بسیار درست را مطرح کرد که فقهای ما تا زمانی که درک بایسته از مسأله سرمایهداری بهمثابه یک امر مستحدثه پیدا نکنند، قادر به فهم اقتضائات زمانه بر اساس اسلام هم نخواهند بود. جای دریغ و تأسف است که این اکنونزدگی باعث شده است که ما الآن بعد از 50 سال، هنوز حتی به سطح آن زمان مطهری هم نرسیدهایم و از جنبه اندیشهای، حتی روندهای قهقرایی جدی را طی کردیم. بهطریقاولی، این قهقرا از جنبه عملکردی بهمراتب واضحتر قابل مشاهده است.
وی یادآور شد: در مطالعههایی که شده است، یکی از عناصر مشترک در همه کشورهایی که در معرض آن تلاطم قرار گرفتند، این بود که بار اصلی پیش بردن آن ماجرا بر عهده یک گروهی سنی خاص بود؛ گروه سنی 15 تا 24 سال. مشاهده شد که این در ایران اوضا و احوالش بهمراتب جدیتر و حادتر از آن کشورهایی است که در معرض این قضیه قرار گرفتند. خود این میتواند موضوع یک گفتوگوی خیلی جذاب باشد.
مؤمنی با تأکید بر اینکه شتاب تاریخ را باید خیلی جدی بگیریم، اظهار داشت: محور دوم که شاید یکی از بزرگترین گرفتاریهای تاریخی ما را رقمزده، مسأله گرفتاری ما در برابر پدیده رشد گسسته و غیر پایدار است؛ یعنی ما در فرازوفرودهایی که داریم، در یک بزنگاههای تاریخی به یک دستاوردیهای نسبی قابلاعتنا دست پیدا کردیم، اما نمیتوانیم این را حفظ و پایدار کنیم. بعد که یکخرده حرارت پایین میآید، به قهقرایی میافتیم و پایینتر از آنی که در اول بودیم، قرار میگیریم.
وی افزود: ما به جای اینکه اصل ماجرای پیوستهسازی و پایدارسازیاش را زیر ذرهبین بگذاریم و ناتوانیهایمان را در این زمینه در مرکز توجه قرار دهیم، تمام ماجرا را به دعوای مشروطه و مشروعه متنزّل میکنیم. تقریباً 120 سال از این ماجرا میگذرد و ما هنوز در این زمینه بلاتکلیفیم. در موج جنبش اجتماعی دوم که در سالهای میانی قرن بیستم بود، ما هنوز درگیر دعوای مصدق و کاشانی هستیم؛ درحالیکه با همه آن گرفتاریها و محدودیتهایی که ایران تجربه کرد، در دوره مصدق ما واقعاً به یک کارنامههایی دست پیدا کردیم که تا امروز تکرار نشده است.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: نرمافزارهایی که برای حرکت به سمت توسعه در دوره کوتاه دکتر مصدق به یادگار ماند، هنوز برای ما کارایی دارد. ولی ما به اعتبار آن بحثهای حاشیهای که داریم، کلاً آنها را رها کردیم. در حالی که اگر بخواهیم به زبان امروز صحبت کنیم، مثلاً، تراز تجاری بدون نفت مثبت از زمان مصدق تا امروز دیگر تکرار نشده است و با این روندی که بهصورت قهقرایی ما داریم طی میکنیم، اگر به هوش نیاییم، حالا حالا هم تکرار نخواهد شد.
وی ادامه داد: از آن مهمتر، بدیعتر و مغفولتر، مسأله تهیه بودجه فاقد کسری و دارای مازاد در اوج شرایط تحریمی بود. این واقعاً یک پدیدهای خیلی غیرمتعارفی بوده است. هرکدام ما کموبیش تصوراتی از موانع سر راه دکتر مصدق داریم؛ هم موانع داخلی و هم موانع خارجی؛ ولی بحث بر سر این است که علیرغم همه آن موانع، یک آمیزهای از اراده جدی، شناخت عالمانه و سازماندهی مناسب، چنین کارنامهای را رقم زده است.
مؤمنی تأکید کرد: توسعه، مطالبه یک تغییر فراگیر اعتلابخش است. خیلی از جوامع هنوز نتوانستهاند این را بفهمند که با اندیشههای متصلب، نمیشود تغییرهایی فراگیر اعتلابخش را سامان داد. در این چهارچوب، مطالبههایی وجود دارد و تصلب اندیشهای در ساحت دین، شکنندگیآوری و ایجاد پسافتادگیاش، بهمراتب از تصلب در اندیشه علمی سنگینتر است.
وی ادامه داد: یک موقعی من در سالگرد بزرگداشت آیت الله شهید دکتر بهشتی، خطاب به حکومتگران گرامی گفتم شما اینقدر تبلیغات میکنید که ما بودیم داعش را چنین و چنان کردیم؛ ما هم میگوییم دمتان گرم! ولی اگر شما عالمانه و صادقانه بخواهید با داعش مبارزه کنید، باید بدانید که بنیانهای اندیشهای شبه داعشی در جامعه ایران اصلاً ضعیفتر از جوامع اسلامی دیگر نیست؛ اگر نگوییم، گواههایی وجود دارد که خیلی هم قویتر است. بعد گفتم که با اندیشههای شهید بهشتی میشود مواجه فکری با اندیشههای شبه داعشی، شبه القاعدهای و شبه طالبانی پیدا کرد.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: lvp,l آقای بهشتی، یکی از نصیحتهایی که همیشه به ما میکردند، این بود که اگر تو با شمشیر و داغ و درفش میخواهی بروی با اندیشه رو به رو شوی، از دل این، فهم عالمانه پیدا نمیشود و نقدهایی هم که از آن دریچه میکنید، نه اعتبار دارد و نه میتواند دستاورد داشته باشد. ایشان بحثشان این بود که شما با هر اندیشه رقیبی که میخواهید رو به رو شوید، ابتدا همدلانه باید سعی کنید که پیامهای اصلیاش را بفهمید، بعداً سراغ نقد کردنش بروید.
وی افزود: ما برای حرکت به سمت توسعه، باید عمیقاً هم تفاوتها و هم تشابهها را بشناسیم. اما افراط در تفاوتها و نادیده گرفتن تشابهها، ما را در دنیا منزوی میکند و هزینههای بسیار سنگینی هم بر ما تحمیل میکند. من این را ادعا کردم که اگر آن مبنا درست باشد، تمرکز افراطی روی تمایزها، به همان اندازه که ضد توسعهای است، ضد اسلامی هم هست. واقعاً اینها نیازمند یک نگاههایی جدید اعتلا بخش است. اینکه شما میبینید مثلاً یکدفعه بهصورت خیلی غیر منطقی و افراطی دائم روی ستیز و تمایزها تمرکز میشود، همه ماجرا را حمل بر مسائلی مربوط به منافع و ویژگیهای اخلاقی خاصی نباید کرد؛ ما باید منطق رفتاریاش را بشناسیم و راههای علاج منطقیاش را هم با موازین دینی خودمان ارائه بدهیم. ما واقعاً نیازمند یک چنین چیزی هستیم.
مؤمنی تأکید کرد: وقتیکه میگوییم باید توسعه را بهمثابه یک پدیدهای مستحدثه در نظر بگیریم، به خاطر این است که این پدیده از یک قواعدی تبعیت میکند که لازم است عمیقاً شناخته شود و متناسب با آن، با فهم عمیق برخورد شود و ما نمیتوانیم. این میل بیسابقه فراگیری و استیلا یک وجهش این است که کل نظام حیات جمعیتان را دربر میگیرد؛ یعنی فقط فرهنگ یا سیاست و یا اقتصاد نیست، بلکه همه حیات جمعیتان را شامل است.
وی با تأکید بر اینکه ایران الآن واقعاً در اسارت بانکهای خصوصی قرار گرفته است، تصریح کرد: از نظر من کارکرد بانکهای خصوصی عمق بخشیدن و درونی کردن وابستگیهای ذلتآور به دنیای خارج است. پس بحث بر سر این است که این پدیده و مواجه مقتضی با آن، پیچیدگیهایی که دارد که برخوردهای عادی با آن، مطلقاً پاسخگو نخواهد بود.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: اینکه یک نفر پیدا بشود و بگوید مثنوی معنوی مولانا را باید با انبر جابهجا کرد! اینها از نظر من واقعاً حرفهای غیرمتعارف، مشکوک و اگر بخواهیم خیلی محترمانه توصیف کنیم، پشت به هدف است. همینطور تعابیری که میگویند آقا، چرا میخواهند ما را دلمشغول اهداف کوچکی مثل توسعه بکنند؛ ما باید به اینها بیاعتنایی کنیم و دنبال پدیده ظهور برویم. بعد هم آن پدیده ظهوری که وصف میکنند، حرفهایش واقعاً نه متر بردار است و نه تناسبی با ایدههای درخشان اسلامشناسان بزرگ دارد که ما توفیق درک محضرشان را داشتیم.
وی افزود: قرن بیست و یکم، قرن ظهور پدیده استعمار پسا سکولاریستی متکی به ایدئولوژی است. خود شرح این مفهوم چقدر ماجرا دارد؛ من فقط میخواهم بگویم که حقیقتاً غفلت از توسعه ما را از همه بیشتر در حیطه دین آسیبپذیر خواهد کرد. این پدیده استعمار پسا سکولاریستی آنچنان آشفتگی مضمونی و پیوندهای غیرمتعارف دارد که اصلاً نمیشود تصور کرد. مثلاً ما الآن با کسانی روبرو هستیم که ضرورت توسعه و ضرورت شناخت ماهیت پیچیده نظام سلطه را انکار میکنند. حالا پشت پرده این چیست، نمیدانم.
مؤمنی یادآور شد: ما بهطور همزمان در ایران با پدیدههایی رو به روییم که ایده بازاریسازی همه چیز را به نام دین ترویج میکنند و این عقبهها و پشتیبانیهای خیلی قابلاعتنای اندیشهای و سازمانی در کشورهای پیشرفته صنعتی دارد. این هم یک حیطهای از ماجرا است. بعد شما میبینید که ما یککسانی را داریم که شعارهای خیلی افراطی ضد صهیونیستی و ضد امپریالیستی میدهند؛ اما خود، مجری برنامههای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانیاند؛ آنهم افراطیتر از هرجای دیگر دنیا. میخواهم بگویم که این واقعاً یک پدیده پرآشفتگی است.
وی افزود: تناقضها اینقدر در ساحتهای اندیشه و عمل در ایران امروز زیاد است که نمیشود برای آن حدی تصور کرد. بر این باورم که علتالعلل اینها این است که ما هنوز به یک فهم بایسته از مسأله توسعه به مثابه یک مسأله مستحدثه نرسیدهایم و تا حالا چوبهای خیلی بزرگ هم از این ناحیه خوردهایم. اگر این غفلت ادامه پیدا بکند، در ادامه هم چوبهای خیلی سنگینتری خواهیم خورد. امیدوارم که توفیقی باشد تا از تلاشهایی که دوستان میکنند، بیشتر بهرهمند شوم. خودم شخصاً امید بزرگی به این دارم.