تهران ابرشهری است با مشکلات و معضلات فراگیر و دیر پا و بعضا لاینحل. جمعیت ثابت و شناور آن فراتر از اشباع و از ۱۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر در سال ٩۵ عبور کرده است. آمار بیماریها و حتی مرگهای ناشی ازاین آلودگی بهدرستی احصا نشده است، چه بسا اگر چنین آماری دقیقا استخراج […]
تهران ابرشهری است با مشکلات و معضلات فراگیر و دیر پا و بعضا لاینحل. جمعیت ثابت و شناور آن فراتر از اشباع و از ۱۲ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر در سال ٩۵ عبور کرده است.
آمار بیماریها و حتی مرگهای ناشی ازاین آلودگی بهدرستی احصا نشده است، چه بسا اگر چنین آماری دقیقا استخراج شود به اندازه زلزلهای باشد و ما همه روزه میلرزیم و سینههایمان زیر آوار دودها میسوزد! ترافیک سنگین اغلب برقرار است و روزانه میلیاردها ساعت از وقت ساکنان شهر هدر میرود تا اعصابها مچاله شوند و هزاران کار نکرده، نامه نرسیده، پول وصول نشده، بیماری درمان نشده به فردا موکول شوند و ارزش اقتصادی عظیمی به هوا رود.
بنابر اعلام مدیر بخش زلزله مرکز تحقیقات ساختمان، مسکن و شهرسازی، فرونشستها در تهران و اراضی جنوب و جنوبغربی آن در حال رخ دادن است و از همه مهمتر آنکه میزان نشست زمینهای اطراف تهران نسبت به کل کشور بیشتر است.
طبق گزارش سازمان زمینشناسی، سالانه ۳۶ سانتیمتر در برخی از مناطق تهران، در دشتهای غربی و جنوب غربی آن شاهد نشست هستیم و میزان نشست تهران از کل دنیا بیشتر است و رکورددار بالاترین فرونشست در این منطقه هم هستیم.
وضعیت آبهای زیرزمینی تهران واقعا بحرانی است چنانچه در جدیدترین گفتههای رییس مرکز ملی خشکسالی کشور از خشکسالی شدید و بسیار شدید در مراکز مهم جمعیتی از جمله تهران، البرز و خراسان شمالی نام برده شده است.
اما تهران سه گسل اصلی شمال، شرق و گسل ری در جنوب دارد. گسل شمال تهران در مسیر خود، نیاوران، تجریش، زعفرانیه، الهیه و فرمانیه را در بر میگیرد.
گسل ری در جنوب تهران نیز که در صورت فعالیت پرتلفاتترین گسل کشور و شاید جهان است از جاده خاوران شروع و با گذر از دولت آباد و حرکت روی جاده کمربندی تهران در حد نصاب کورههای آجرپزی چهار دانگه پایان مییابد.
گسل شرق نیز که توانایی قویترین زلزله را دارا است از شرق به تهران وارد شده و با گذر از اراضی سرخهحصار و حرکت روی بزرگراه شهید بابایی تا مجیدیه و سیدخندان امتداد مییابد. جالب اینجاست که اکثر حریمهای انتقال نیروی شهر تهران نیز روی همین گسلهای زلزله واقع شده است.
اما ساختمانهای تهران هم در وضعیت خطرناکی قرار دارند چنانچه گفته شده است تنها ١٠٠ ساختمان مثل پلاسکو وجود دارد که هر آن امکان وقوع فاجعهای در آنها دور از ذهن نیست.
به گفته عضو هیاتمدیره انجمن مهندسان راه وساختمان، بیش از ۸۰ درصد از ساختمانهای بلند پایتخت در معرض خطر قراردارند زیرا امکانات لازم برای نگهداری آنها را نداریم و هیچگونه فرآیند تعریف شدهای هم برای بازرسی مکرر آنها از لحاظ ایمنی وجود ندارد.
با توجه به همه موارد بالا و دهها نکته و آسیب گفته نشده در این مقال اکنون سوال جدی و اساسی این است که آیا ما دانش، توان، امکان، بودجه، زمان، اراده و مدیریت لازم برای رفع همه مشکلات یاد شده در شهر تهران را داریم؟
اگر پاسخ به این سوال بسیار مشکل است به سرعت سوال دیگری خودنمایی میکند که آیا وقت آن نرسیده است تا موضوع بسیار مهم تغییر پایتخت مورد بررسی جدی و همهجانبه قرار گیرد؟
دولت میتواند با تاسیس یک کارگروه متشکل از کارشناسان اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و گردآوری همه تجربههای جهانی موضوع تغییر پایتخت را دقیقا بررسی کرده و روشن سازد که آیا چنین امکانی در حال حاضر وجود دارد یا خیر؟ آیا بازسازی و نوسازی تهران مقرون به صرفهتر است یا تغییر پایتخت سیاسی کشور و کاستن از جمعیت تهران؟
به هر حال موضوع آتش سوزی پلاسکو زنگ فاجعه برای تهران با انبوه مشکلاتش را به صدا درآورده است و در صورت عدم چارهیابیهای اساسی و رفع خطرهای بالقوه قطعا مردم به هیچوجه از ما نخواهند گذشت و عذر هیچ کس پذیرفته نخواهد شد.
باید درنظر بگیریم که وقوع هر حادثهای در تهران خصوصا خدای ناکرده اگر بزرگ باشد تمامی کشور را تحت تاثیر عوارض منفی خود قرار میدهد همچنان که حادثه پلاسکو که ممکن است به اندازه جرقهای در برابر حوادث احتمالی دیگر باشد کل اقتصاد پوشاک کشور را متاثر ساخت.
برای ایمن شدن اساسی در مقابل خطرها و حادثهها حتی لحظهای را نباید از دست داد و مماشاتی را پذیرفت و اولویت آن را به اندازه ذرهای مورد تردید قرار داد.
در این زمینه مجلس شورای اسلامی هم باید قویا ورود کند و به عنوان خانه ملت در تعقیب منافع و امنیت و ایمنی مردم تصمیمات اساسی و مهم و سرنوشتساز بگیرد.
منبع : روزنامه اعتماد