این دیدگاه متناقض که صلح در خاورمیانه به موضوعی غیر مرتبط با منافع ایالات متحده تبدیل شده و دیگر یک اولویت نیست و متقابلا روابط واشنگتن و تلآویو موضوعی مستقل و غیر مرتبط با خاورمیانه است روز به روز در حال تقویت شدن است. این دیدگاه اگر تئوریزه شده و پیاده شود باید به زودی […]
این دیدگاه متناقض که صلح در خاورمیانه به موضوعی غیر مرتبط با منافع ایالات متحده تبدیل شده و دیگر یک اولویت نیست و متقابلا روابط واشنگتن و تلآویو موضوعی مستقل و غیر مرتبط با خاورمیانه است روز به روز در حال تقویت شدن است. این دیدگاه اگر تئوریزه شده و پیاده شود باید به زودی شاهد چرخشی عظیم در سیاستهای راهبردی واشنگتن در خاورمیانه باشیم.
به نقل از صدا نیوز ،در سرمقاله روزنامه «آفتاب یزد» آمده است: با فهرست بلندبالایی از وعدهها و برنامههای آینده رئیس جمهوری در ایالات متحده روبرو هستیم که به شدت مایل است خود را فردی متفاوت نشان دهد.حسی کاملا ماجراجویانه ،آشکار و عملی که موجب شده ترامپ منافع و امنیت ایالات متحده را تا حد خواست ها و آرزوهای شخصی اش تقلیل دهد، متاسفانه تا حد زیادی هم موفق شده است.
دونالد ترامپ و دارودسته نیویورکیها هنوز در اتاق بیضی و کریدورهای کاخ سفید مستقر نشده، آن قدر سوژه داخلی و بینالمللی برای خبرنگاران، افکار عمومی و سیاستمداران فراهم کردهاند که فهرست آنها از مجموع برنامههای روسای جمهور تاریخ ۲۴۰ ساله ایالات متحده بیشتر است. مشکل این است نمیدانیم برای بررسی و ارزیابی سوژههای آقای ترامپ ، چه موضوعی را ازکجا و با چه اولویتی آغاز کنیم. تا آنجا که به آقای رئیس جمهور مربوط میشود هیچکس حق اولویتبندی برنامههایش را ندارد، چراکه همه موضوعات برای او مهم و با اولویت اول هستند!
موارد نگرانکننده مرتبط با آقای ترامپ کم نیست، اما آنچه به طور مشخص در سیاست خارجی آقای ترامپ موجب نگرانی شده نگاه متفاوت او به بحران خاورمیانه است. اینکه دولت جدید ایالات متحده در قبال منطقه دقیقا چه سیاست و استراتژی اتخاذ خواهد کرد؟ پاسخ با ترکیبی متناقض از فقدان یک سیاست مشخص ونیز گرایش به سمت راست گرایان تندرو اسرائیلی همراه شده است.
دولت جدید ایالات متحده از یک سو نه می تواند،نه مایل است و از سوی دیگر به دلیل شکاف عظیم میان اسرائیل و فلسطینیان،تمایل سنتی خود به دخالت در این مناقشه را به وضوح از دست داده است. این عدم تمایل که از اوایل دور دوم ریاست جمهوری آقای اوباما آغاز شده بود، با دلایل و انگیزه های بیشتری توسط تیم سیاست خارجی و امنیتی دولت جدید ایالات متحده دنبال می شود. اگر زمانی رئیس جمهور اوباما با تاکتیک آمادگی جدی دخالت ایالات متحده در مناقشه، مشروط به آغاز گفتگو های مستقیم ،مصمم به دادن پاداشی و یا هشداری به طرفین بود،اما اینک به نظر می رسد دولت آقای ترامپ حتی همین انگیزه مختصر را هم ندارد و معتقد است “آنچه مربوط به آنهاست، مربوط به خود آنهاست. به ما چه ربطی دارد!”. به همین دلیل فکر می کنم در بلوک فلسطینی – اسرائیلی در سال های پیش رو شاهد اتفاق خاصی نباشیم.
اما سوی دوم این سیاست، جنبه متناقض آن یعنی روابط دو جانبه ایالات متحده و اسرائیل است. این دیدگاه “که صلح در خاورمیانه به موضوعی غیر مرتبط با منافع ایالات متحده تبدیل شده و یا حداقل دیگر یک اولویت نیست و متقابلا روابط واشنگتن و تل آویو موضوعی مستقل و غیر مرتبط با خاورمیانه است و ربطی به فلسطینیان ندارد”، روز به روز در حال تقویت شدن است. این دیدگاه اگر تئوریزه شده و پیاده شود (که قرائن حکایت از آن دارد) باید به زودی شاهد چرخشی عظیم در سیاستهای راهبردی واشنگتن در خاورمیانه باشیم. اتفاقا خطر واقعی در همین جاست.از یک طرف آقای ترامپ یک راست گرای افراطی” دیوید فریدمن” را به سمت سفارت در اسرائیل منصوب کرده که شدت هواداری او از اقدامات غیر قانونی و ضد حقوق بشری اسرائیل و حمایت از شهرکسازیها حتی موجب تعجب خود اسرائیلیها شده!
از سوی دیگر واشنگتن از طرح شهرکسازیهای غیرقانونی بهشدت حمایت کرده، به نحوی که اواخر هفته گذشته ناتانیاهو دستور ساخت ۲۵۰۰ خانه را در اراضی فلسطینیان صادر کرد.در نهایت و از همه نگران کننده تر بر خلاف قوانین بین المللی و قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت ترامپ وعده جدی انتقال سفارت ایالات متحده از تل آویو به بیت المقدس را داده و سفیر خودرا مامور یافتن جایی مناسب در بیت المقدس برای ساخت سفارت کرده است.
همه این اقدامات ماجراجویانه که بالقوه خاورمیانه را به سمت یک جنگ و ناامنی پایدار سوق می دهد با این استدلال شکننده و بی اساس صورت می گیرید که این مسائل ربطی به گفتگو های صلح و امنیت منطقه خاورمیانه ندارد! چنین استدلالاتی آیا مضحک نیست!؟. این همان چرخش بزرگ در سیاست خارجی ایالات متحده است که باید نگران آن بود. عواقب ویرانگر و مخاطره آمیز ۵ تصمیم مشترک جدید واشنگتن و تل آویو، مسلما آن چیزی نخواهد بود که آقای ترامپ و یا حتی ناتانیاهو انتظار آن را دارند.
۱- عادی جلوه دادن یک بحران خونین قدیمی ۲- بی تفاوتی به نقض سیستماتیک حقوق بشر در اراضی اشغالی و اعمال ستم مضاعف علیه فلسطینیان ۳- زیر پا گذاشتن و نقض آشکار قوانین بین المللی و مصوبات شورای امنیت ۴-به رسمیت شناختن مصادره اراضی فلسطینی و ساخت شهرک های غیر قانونی ۵- انتقال سفارت ایالات متحده به بیتالمقدس.
ترامپ و ناتانیاهو میتوانند با بیتفاوتی کماکان به شعار دادن ادامه دهند و بگویند مسائل ما ربطی به دیگران ندارد. اما متقابلا هم حق ندارند از زیر بار مسئولیت عواقب تصمیمات و اقداماتشان شانه خالی کنند. ترامپ در حال ارسال دینامیت به پمپ بنزین در حال انفجار خاورمیانه است.
منبع: ایسنا