ایده ۲کشوری پوچ و منسوخ است

هفته‌نامه اکونومیست با تیتر جلد «دو دولت یا یکی؟/ روند مأیوس‌کننده صلح»، پیمان اسلو و راه حل دو کشوری را ایده‌ای ناکارآمد دانسته که نتیجه‌‌ای جز استمرار مشقت برای فلسطینی‌ها نداشته است و به جای آن «احقاق حقوق فردی ذیل یک کشور» را به عنوان رویکرد جدید فلسطین پیشنهاد کرد.

به گزارش نباءخبر؛ نشریه هفتگی اکونومیست داستان جلد شماره جدید خود را به بحران حاکمیتی در سرزمین‌های اشغالی اختصاص داده و در سرمقاله خود با عنوان «اسرائیل و فلسطین؛ ۲کشوری یا یک؟» پروسه صلح را ناامیدکننده توصیف کرده و نوشته است: روند صلح* به مانعی برای پیشرفت تبدیل شده است.اکونومیست در این مطلب آورده است:

«آیا تا به حال زمان و تلاش بیشتری برای صلح صرف شده وتأثیر کمی داشته است؟ آمریکا نظارت بر گفتگوهای بین اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها را از سه دهه پیش آغاز کرد. اما سرزمین مقدس همچنان مورد اختلاف دو ملتی است که نمی‌توانند برای زیست مشترک گرد هم جمع شوند. درگیری در ماه مه که منجر به کشته شدن ۲۴۲ فلسطینی و ۱۰ اسرائیلی شد، چیزی جز پاکسازی میدان برای دور بعدی جنگ در پی نداشته است.

ایده ۲کشوری پوچ و منسوخ است / اسرائیل و فلسطین

روند صلح تنظیم شده در توافق اُسلو (Oslo Accords) در سال 1993 با هدف ایجاد دو کشور، با استفاده از مبادله زمین و تضمین‌های امنیتی، معامله‌ای برای تقسیم بیت المقدس و “حق بازگشت” محدود برای فلسطینیان موافقت می‌کند. پاداش اسرائیل قرار بود یک دموکراسی پررونق و یک پناهگاه مقدس برای یهودیان باشد. برای فلسطینی‌ها، پاداش این توافق، نوید خودگردانی و حاکمیت بر سرنوشت خود بود. در بعضی مواقع، صلح به شکل سراب‌گونه‌ای نزدیک به نظر می‌رسیده است، اما تنها در میان اتهام‌های متقابل، دوباره محو شده است.

امروز، با این حال، “روند” ۲ کشوری به جای اینکه راهی برای صلح باشد ، مسیر را ممنوع کرده است. همه وانمود می کنند که صلح هنوز در دستور کار قرار دارد، اما در واقع اینگونه نیست. این فرمولی برای نزاع است. تقریباً هر آنچه مهم است را می توان با این وعده به تعویق انداخت که روزی در معامله ای که افق آن دائمی باشد حل خواهد شد. همچنین فرمولی است که به طور پیش فرض منجر به یک حالت واحد می شود.

پروسه صلح، فرمولی برای نزاع است

ایده ۲کشوری پوچ و منسوخ است / اسرائیل و فلسطین

این ایده که راهکار دو کشوری مضر است برای فلسطینیان خبر جدیدی نخواهد بود. تحت آن، چشم‌انداز یک فلسطین زنده، مجاور و مستقل تقلیل یافته است. سرزمین فلسطین در کرانه باختری به یک مجمع‌الجزایر پراکنده در میان دریای در حال گسترش شهرک‌های اسرائیلی است که طبق قوانین بین‌المللی غیرقانونی هستند. غزه یک جزیره منفرد است که در محاصره اسرائیل و مصر منفصل شده است.

در پیمان صلح قرار بود تشکیلات خودگردان فلسطین یک دولت در انتظار باشد. جوانان فلسطینی امروز آن را به چشم ابزاری برای تسهیل اشغالگری اسرائیل نگاه می‌کنند و در عوض حماس، یک گروه شبه‌نظامی اسلامگرای حاکم بر غزه را به خاطر ایستادگی در مقابل اسرائیل تحسین می‌کنند.

ایده جایگزین ۲ کشوری
به جای تلاش راکد برای راهکار دو دولتی، دیدگاه جدید فلسطین، «مطالبه حقوق فردی ذیل یک دولت» است. کسانی که در غزه و کرانه باختری واقع شده‌اند برای رفت‌وآمد با یکدیگر و دیدن خانواده‌های خود نیاز به اجازه اسرائیل دارند [که اغلب هم از آنها دریغ می‌شود]. درگیری‌های اخیر به دلیل تنش‌ها در مورد املاکی در محله شیخ‌جراح در بیت‌المقدس شرقی که بیشتر فلسطینیان فقط “ساکنین” آن خانه‌ها هستند، بالا گرفت. حتی اعراب اسرائیلی نیز از نابرابری‌ها شکایت دارند و در میانه درگیری‌های غزه، آن‌ها نیز قیام کردند.

ایده ۲کشوری پوچ و منسوخ است / اسرائیل و فلسطین

این شرایط اسرائیل را که از زمان اسلو رونق گرفته، در مضیقه قرار داده است. تولید ناخالص داخلی در 30 سال گذشته بطور میانگین هر سال بیش از نیم واحد رشد داشته است. سیستم دفاع موشکی گنبد آهنین اسرائیل را تا حد زیادی در برابر حملات حماس محافظت می‌کند. همچنین رهبری تقسیم شده و ضعیف فلسطین مطلوب بنیامین نتانیاهو است که علاقه‌ای به فلسطینی ها ندارد.

برگ انجیر پیمان اُسلو
این وضعیت نمی تواند دوام داشته باشد. برگ انجیر اُسلو (Oslo figleaf*) به عنوان یک پوشش، واقعیت‌های تأسف‌آور را پنهان می‌کند و به اسرائیل اجازه می‌دهد در حین شهرک‌سازی‌های غیرقانونی، اخراج فلسطینیان از محله‌های فلسطینی‌نشین و گسترش اشغالگری، همزمان ادعا کند که در توافق نهایی، اشغال لغو خواهد شد.مادامی‌که قدرت موقت، متولی امور است، هیچ وظیفه‌ای برای گسترش حقوق کامل به کرانه باختری ندارد. اما “54 سال” پس از جنگ شش روزه، ایده “اشغال موقت” به طور فزاینده‌ای پوچ شده است.

واقعیتی که اسرائیل را به چالش می‌کشد

فلسطین
با افتادن برگ انجیر از پروسه صلح اسلو و ناامیدی از راه حل دو کشوری، منتقدان اسرائیل صحبت از “واقعیت تک کشوری” را آغاز کرده‌اند. و این چیزی است که اسرائیل را به چالش می‌کشد: نظر به اینکه سرزمین مقدس به تعداد فلسطینی‌ها، یهودی دارد، دولتی که کنترل دائمی تمام آن سرزمین را در دست گرفته، نمی‌تواند دموکراتیک و در عین حال یهودی باقی بماند.

اکنون بسیاری از منتقدان سیاست اسرائیل، از جمله برخی یهودیان لیبرال، رفتار اسرائیل با فلسطینیان را با رژیم‌های آپارتاید مقایسه می‌کنند. امروز صدای ملت فلسطین برای مطالبه حقوق انسانی‌شان، مرزها سرزمینی را درنوردیده و نه فقط در راهروها یا صحن کنگره آمریکا بلکه در خیابان‌های شهرهای بزرگ جهان طنین انداز می‌شود.

طنین صدای ملت فلسطین در جهان غرب
آقای نتانیاهو با پیوند اسرائیل به حزب جمهوری‌خواه، مسئله فلسطینیان را به بخشی از قطبش‌های سیاسی و فرهنگی آمریکا کشانده و این به طرح مسئله فلسطین در آمریکا کمک کرده است. طیف چپ‌گرای ترقی‌خواه (Progressive) در حزب دموکرات با ارجاع به جنبش «جان سیاهان مهم است» در بیانیه خود اعلام کرده است که جان فلسطینیان مهم است.

آمریکا مهمترین متحد اسرائیل است. درست است که کمک‌های آمریکا نسبت به گذشته کمتر حائز اهمیت است و اسرائیل اکنون بیشتر سلاح‌های پیشرفته خود را تولید می‌کند. تل‌آویو با کشورهای بیشتری از جمله همسایگان عرب خود از طریق توافق ابراهیم سطح روابط علنی را برقرار کرده است. اگر در شرایطی از جانب اروپا و آمریکا و به سمت کشورهایی مانند روسیه، چین و هند پوپولیست سوق داده شود، ضربه‌ای بزرگ برای اسرائیل به مثابه یک ایده غربی، لیبرال و دموکراتیک خواهد بود.

مهمتر اینکه “ضد راه حل” بودن رویکرد نتانیاهو، اسرائیل را کمتر از هر زمان دیگری قادر به هدایت شرایط آینده در قبال فلسطینیان می‌کند. در آغوش گرفتن راست افراطی یهودی در زمانی که فلسطینیان را زیر آتش حملات قرار داده، فوران خشم را بیشتر می‌کند؛ شاهد مثال آن نیز خشونت‌های جمعی اخیر میان عرب‌های اسرائیلی و ناسیونالیست‌های یهودی در مناطق اسرائیلی است. دیواری که کرانه باختری را از اسرائیل تفکیک و مهرو موم می‌کند، منجر به بی‌اعتمادی عمیق‌تری بین اعراب و یهودیان شده است. شهرک‌ها که زمانی قابل مذاکره تصور می‌شدند، اکنون به موانع دائمی صلح تبدیل شده اند.

این وضعیت ناپایدار است
وضع موجود به خوبی به اسرائیل خدمت کرده اما پایدار نیست. دیر یا زود محاسبه ای انجام می شود که به فرمول جدیدی برای زندگی در کنار فلسطینیان نیاز دارد. پایبندی به اسلو ضمن تضعیف آن در عمل، واقعیت تک کشوری را تغذیه می کند – زیرا خود تحقق این دو کشوری را دشوارتر می‌کند.

به جای تحمیل صلح در یک درخشش دیپلماتیک از بالا به پایین ، یک هدف واقع بینانه تر، ساختن باصبر و حوصله از پایین به بالا است. اصل راهنما باید تمرکز بر حقوق بشری و مدنی فلسطینیان باشد. اسرائیل فردا زیر بار حقوق فلسطینی ها بطور کامل نخواهد رفت. اما ناگزیر است شهروندان عرب خود را با اختصاص منابع با جوامع خودی برابرتر کند. این می تواند دولت بیت المقدس را فراگیرتر کند ، بنابراین اختلافات در مورد شمشیربازی به جنگ موشکی تبدیل نمی‌شود. این باید مسئولیت بیشتری را در مورد رنجهای موجود در کرانه باختری و غزه به عهده بگیرد – و برای کاهش آن بیشتر تلاش کند.تمرکز بر حقوق همچنین رهبران فلسطینی را مسئولتر می کند. آنها نمی توانند به راحتی از اسرائیل حقوقی بخواهند در حالی که خود حقوق مردم خود را انکار کنند. محمود عباس در هفدهمین سال دوره چهار ساله ریاست جمهوری است. حزب فتح او جناحی عمل می‌کند. حماس حقوق مردم خود ، از جمله زنان و اقلیت ها را زیر پا می گذارد. رهبران بهتر فلسطین، پیش شرطی برای صلح هستند.

واضح است که کنار گذاشتن پیمان اسلو خطراتی را نیز به همراه دارد. شهرک نشینان اسرائیلی بدون محدودیت ممکن است به مناطق فلسطینی نظر کنند. حماس که خواهان کشوری واحد است تا فلسطینی ها از یهودیان بیشتر شوند ، ممکن است مقاومت خود را دو برابر کند. اما مطمئنا مسیر امروز حتی از این خطرناک تر است.


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید