مدیرکل اسبق خاورمیانه وزارت امور خارجه : ترکیه این روزها نقش متفاوتی را در سوریه بازی میکند. در حالی که در مقطعی ترکیه و امریکا درخصوص سوریه همکاریهای نزدیکی داشتند، روزهای پایانی اوباما به صحنه افزایش تنشهای آنکارا و واشنگتن بدل شده است. به نقل از اعتماد ، سوریه و حمایت امریکا از کردها یکی […]
مدیرکل اسبق خاورمیانه وزارت امور خارجه :
ترکیه این روزها نقش متفاوتی را در سوریه بازی میکند. در حالی که در مقطعی ترکیه و امریکا درخصوص سوریه همکاریهای نزدیکی داشتند، روزهای پایانی اوباما به صحنه افزایش تنشهای آنکارا و واشنگتن بدل شده است.
به نقل از اعتماد ، سوریه و حمایت امریکا از کردها یکی از مسائلی است که موجب خشم ترکها از امریکاییها شده است. درباره مناسبات و همکاریهای امریکا و ترکیه درخصوص سوریه گفتوگویی با قاسم محبعلی، مدیرکل اسبق خاورمیانه وزارت امور خارجه داشتهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
این روزها شاهد تغییر ائتلافها و دوستیها در پرونده سوریه از یک طرف و افزایش تنشها میان بازیگران درگیر از طرف دیگر هستیم. دلیل به وجود آمدن چنین شرایطی در این پرونده چیست؟
بحران سوریه مساله پیچیدهای است و هر روز نیز بر پیچیدگی آن افزوده میشود. بازیگرانی که در بحران سوریه حضور داشته و نقشآفرین هستند، ممکن است در عین حال که با یکدیگر اشتراک منافعی داشته باشند اما همزمان ممکن است با یکدیگر اختلافات و حتی تضادهایی را هم داشته باشند. بهطور مثال، ترکیه و امریکا، دو بازیگر فعال و مهم در سوریه هستند که هرچند درباره آنچه مخالفان میانهرو خوانده میشوند، اشتراک دیدگاه دارند ولی درباره کردها، نقش آنها در آینده سوریه و مبارزه با تروریسم، داعش و نحوه برخورد با آن تفاوت دیدگاه و حتی تضادهایی را دارند. این مساله در مورد بازیگرانی همچون عربستان و اسراییل هم صدق میکند. اسراییل هرچند در بحران سوریه نقش مستقیمی ایفا نمیکند و با امریکا در مورد آینده نظام سوریه ممکن است دیدگاهش صددرصد منطبق نباشد اما این مساله مختص به طرف مقابل نیست و ممکن است میان ایران، روسیه، ترکیه و حتی میان ایران و روسیه با دولت سوریه نیز چنین اختلاف دیدگاههایی به ویژه درباره آینده سوریه وجود داشته باشد. پس این مسائل موجب پیچیدگی بحران در سوریه و موجب میشود تا بحران در سوریه با بحران در عراق متفاوت باشد هرچند که بحران عراق نیز اساسی و پیچیده است.
بیش از یک سال از شکلگیری ائتلاف ضدداعش میگذرد و این در حالی است که اخیرا دستاوردهای این گروه در سوریه با کندی حرکت در میدان عمل روبهرو شده است. بخش اعظمی از مساله مبارزه با داعش و دیگر گروههای شبهنظامی را روسیه و در برخی مناطق مانند الباب، ترکیه انجام میدهد. در حال حاضر میزان کارایی این ائتلاف را تا چه اندازه میدانید؟ تا چه اندازه این اختلاف دیدگاهها درباره پروندههای منطقهای بر کارایی این ائتلاف گذاشته است؟
هنگامی که میان بازیگران و اعضای یک ائتلاف منافع یکسان و رویکردی همسان وجود نداشته باشد، این مساله موجب میشود تا عملکرد آن ائتلاف هم تحت شعاع اختلافات قرار بگیرد و به پایینترین سطح بهرهوری برسد. هماهنگی در میدان عملیاتی ساده به نظر نمیرسد و تصمیمهای سیاسی یا مذاکراتی میتواند موجب نتایج متفاوت شود. بهطور مثال، در رقه امریکا میخواهد با کردها علیه داعش مبارزه کند و چندان تمایلی به حضور ترکها ندارد اما ترکیه برای حضور در عملیات آزادسازی رقه مصمم است و از طرفی، آنکارا علاقهای برای حضور کردها در این عملیات ندارد و با حضور آنها مخالفت میکند و همین مساله منجر به پیچیدهتر شدن عملیات آزادسازی رقه شده است. اگر عملیاتی هم آغاز شود، به دلیل اختلافاتی که میان طرفین است، ممکن است کارشکنیهایی صورت بگیرد. هماینک کردها در شمال سوریه در دو جبهه مشغول به فعالیت هستند؛ در جبهه نخست، با ارتش ترکیه و در جبهه دوم، با داعش. کار سومشان هم حمایت از معارضان بشار اسد است. در مقابل، مساله اصلی برای امریکا مقابله با داعش و نیروهای وابسته به القاعده است و دیگر مساله اصلیشان بشار اسد نیست. همه این اختلافات هماهنگیها را مشکل میکند و موجب زمینگیر شدن ائتلاف در عمل میشود.
اردوغان در تازهترین موضعگیری خود اعلام کرده است که مدارکی دارد که نشان میدهد ائتلاف تحت رهبری امریکا به گروههای تروریستی در سوریه از جمله داعش و شبهنظامیان کرد، کمک میکند. در حال حاضر اختلاف نظر میان ترکیه و جریان کردی فعال در سوریه و همچنین ترکیه و امریکا به چه مسائلی مربوط میشود؟
مهمترین مساله ترکیه در سوریه، کردها هستند و همین مساله، مهمترین اختلاف آنکارا با واشنگتن است. کردها اصلیترین متحد امریکا هم در عراق و هم در سوریه هستند. از طرفی، کردهای سوریه با کردهای ترکیه از نظر سیاسی و فرهنگی و قومیتی نزدیک هستند. اردوغان به دلیل نگرانیاش از کردها و خطری که بابت تشکیل حکومت کردی در شمال سوریه احساس میکند و مخالفتی که با آنها دارد و همچنین پوشش و توجیه حضورش در سوریه، کردها را به داعش متصل میکند. مهمترین رویکرد آنکارا در سوریه نه مبارزه جدی با داعش بلکه سرکوب کردها است در حالی که امریکا برخلاف ترکیه مشتاق مبارزه با داعش است. اردوغان هم در حالی کردها را همردیف با داعش میکند و آنها را تروریست میخواند که چنین اجماعی درباره آنها هم در سطح منطقهای و هم در سطح بینالمللی وجود ندارد.
ترکیه اعلام کرده که برای هموار کردن مسیر مذاکرات سیاسی با روسیه همکاری میکند و نشست سوری – سوری در آستانه قزاقستان هم یکی از نخستین نمونههای این همکاری است اما همزمان وزیر امور خارجه ترکیه اعلام کرده که حزب کردی دموکراتیک سوریه و یگان مدافع خلق برای شرکت در مذاکرات صلح سوریه در «آستانه» پایتخت قزاقستان دعوت نخواهند شد. نتیجه چنین سیاستی میتواند عدم به نتیجه رسیدن این مذاکرات باشد؟
مذاکرات معارضان در آستانه همانند مذاکرات ژنو از پایههای سستی برخوردار است و نمیتوان چندان به آن امیدوار بود و امید داشت که همه اختلافات حل میشود. تا وقتی که همه بازیگران در روند دستیابی به صلح دیده نشوند و سهمی به آنها برای روند آتی تشکیل قدرت داده نشود، صلح در سوریه حاصل نمیشود. در صورتی که آن بازیگران دیده نشوند و به آنها سهمی داده نشود، آنها قدرت تخریب و برهم زدن بازی را دارند. ازجمله این بازیگران کردها هستند. در چنین شرایطی، ترکها هنوز کردها را به عنوان یک متغیر مستقل قوی چه در سوریه و چه در سایر کشورها مانند ایران، عراق و ترکیه به رسمیت نمیشناسند. شما از درگیریها و اختلافات میان دولت مرکزی آنکارا با کردها آگاهید. با گذشت ٣٠ سال از بحران میان طرفین، هنوز راهحلی برای صلح ایجاد نشده است.
با توجه به نزدیکی ترکیه به ایران و روسیه، آیا تهران و مسکو قادر به تعدیل حداقلی در این باره در آنکارا هستند؟
طبیعی است که نظر ترکها با روسها و ایران و نه هیچ بازیگر دیگری در مورد کردها و بشار اسد یکسان نیست. نه روسیه، نه ترکیه و نه ایران، هیچکدام بازیگرانی نیستند که صد در صد بازیگران داخلی در سوریه در اختیارشان باشند. بازیگرانی همچون عربستان، اتحادیه اروپا و امریکا نیز کنشگرانی هستند که بر بازیگران داخلی سوریه نفوذ دارند و بازیگران مستقلی هم محسوب میشوند. در مذاکرات ژنو، همه بازیگران نبودند پس آن مذاکرات به نتیجهای نرسید. در قطعنامه ٢٢۵۴ که مورد پذیرش روسیه، امریکا، عربستان، ترکیه و ایران است، همه بازیگران روند مذاکرات سیاسی، شکلگیری دوران انتقالی و انتخابات را پذیرفتهاند ولی از آنجایی که هر کشور، دیدگاه خاص خود را درباره سوریه دارد و همخوانیای وجود ندارد، شمولیتی هم ایجاد نمیشود. همکاریهای کنونی هم متعلق به دوران گذار است و تحولات صحنه میدانی موجب برخی هماهنگیها و برگزاری بعضی نشستها میشود و از این هماهنگیها و آن نشستها نیز نتیجهای که به پایان بخشیدن جنگ منجر شود، به دست نمیآید.
چه مسائل دیگری منجر به موضعگیری تند و تیز اردوغان علیه امریکا شده است؟
فتحالله گولن؛ دولت اردوغان پس از کودتای ناموفق اخیر با تمام قوا به دنبال تحویل گرفتن او از امریکا است. پس از کودتا نیز شاهد هستیم که روابط میان آنکارا و واشنگتن دچار مشکلاتی شده که تحت تاثیر همین مساله است. از طرفی، ترکیه با اتحادیه اروپا درخصوص اتفاقات رخ داده پس از کودتا، مسائل کردی و حقوق بشر اختلافاتی پیدا کرده و فاصله و تنشی میان طرفین پدیدار شده است. افزایش تنشی هم که در روابط میان امریکا و ترکیه رخ داده، به خاطر آن است که اردوغان چون میداند اوباما تا کمتر از یک ماه دیگر رفتنی است و هماینک امریکا دوره انتقال قدرت را سپری میکند، میخواهد حداکثر بهرهبرداری را بکند و به همین خاطر، حداکثر فشار را برای ایجاد زمینههای این بهرهبرداری وارد میکند. او میخواهد زمینهای را بسازد تا با دولت ترامپ بتواند مسائلش را بهتر حل کند. پس این شرایط موقتی و برای استفاده بهتر در آینده است. اردوغان در دوره ترامپ احتیاط بیشتری خواهد کرد و از این الفاظ برای امریکا استفاده نمیکند.
دولت اوباما اخیرا اعلام کرده است که محدودیت کمک به مخالفان مسلح اسد را لغو میکند. آیا این سیاست از سوی ترامپ اجرایی خواهد شد؟
امریکا سیاستی کلی و تنظیمشده دارد که توسط نهادهای امریکایی دنبال میشود. ترامپ با این سیاستها که در دوره اوباما تنظیم شدهاند، چندان موافق نیست و مخالفشان است. او در زمان مبارزات انتخاباتیاش گفت که مایل نیست سیاست تغییر نظام را ادامه بدهد و امریکا حمایتهایش را از مخالفان قطع میکند و بر جنگ با داعش و دیگر گروههای تروریستی متمرکز خواهد شد. این گفتهها با تصمیمات نظام سیاسی امریکا که هم جمهوریخواهان و هم دموکراتها با آن موافقند، همخوانی ندارد. دولت کنونی امریکا تلاش میکند آن سیاستها را با شدت بیشتری اجرا کند. باید صبر کرد و دید ترامپ در این باره چه میکند. آیا او میتواند نظر کنگره را در این باره تغییر دهد یا آنکه کنگره و دیگر بخشهای نظام سیاسی امریکا ترامپ را راضی میکنند تا سیاست کنونی ادامه یابد.
اگر این سیاست اجرایی شود تا چه اندازه تجهیز مخالفان دولت سوریه میتواند به تغییر تحولات میدانی منتهی شود و در نتیجه توازن به نفع بشار اسد در میز مذاکره را که پس از حلب به دست آمد، تغییر بدهد؟
بحران سوریه، داستان مشخصی نیست و همواره فرازونشیبهایی داشته است. در مقاطعی مخالفان اسد تا مرز سقوط دمشق جلو آمدند و هم دولت در مقاطعی توانسته است تا دست بالا را داشته باشد. آزادی حلب هرچند تغییر مهمی در صحنه میدانی سوریه محسوب میشود ولی در همه شهرهای سوریه و حومههای آن، معارضان حضور دارند. در حلب نیز معارضان در چند کیلومتر این شهر هستند. در حمص، دمشق، دیرالزور و… نیز همین داستان وجود دارد. جنگ در سوریه از نظر نظامی فاصله زیادی با پایان دارد. کمک به معارضان میتواند تغییراتی را در صحنه میدانی ایجاد کند و منجر به تطویل جنگ خواهد شد. بدون راهحل سیاسی امکان دستیابی به صلح ممکن نیست. نیمی از جمعیت سوریه هم آواره هستند. بخش بزرگی از این آوارگان در ترکیه، لبنان و اردن هستند که موافق وضعیت کنونی نیستند. بازگشت و تجهیز این افراد میتواند شرایط را بحرانیتر کند. در داستان حلب نیز بخش زیادی از مردم این شهر، از شهر خارج شدند و به ادلب رفتند که در اختیار مخالفان است.
برخی از تحلیلگران میگویند که ترکیه در حال جایگزین کردن روسیه به جای امریکا در معادلات سوریه است. تا چه اندازه با این تحلیل موافق هستید؟
سیاست اردوغان طی چند سال اخیر به ویژه درباره سوریه نوسانات زیادی داشته است. در یک زمان، اردوغان به اسراییل بسیار نزدیک شد و سپس روابط میان تلآویو و آنکارا متشنج شد. او در بهار عربی مواضع متناقضی را اتخاذ کرد. او در مقاطعی به اروپا و امریکا بسیار نزدیک شد و همین موجب ساقط کردن هواپیمای روسی شد. این مساله تنش در روابط میان آنکارا و مسکو را در پی شد. ترکها سپس برای تعدیل در سیاست افراطی خود به سمت ایران و روسیه آمدند. همه این مسائل موجب میشود تا سیاست یکسان و مشخصی را از ترکیه شاهد نباشیم اما به هر حال ترکیه عضوی از ناتو است و استراتژی اصلیاش نیز پیوستن به اروپا است. من فکر میکنم نزدیکی ترکیه به روسها برای استفاده مقاطعی در جهت اعمال فشار و و برای گرفتن امتیاز بیشتر از غرب است.
آیا ترور سفیر روسیه در ترکیه و ناتوانی آنکارا در تامین جان او و همچنین ماجرای هدف قرار دادن جنگنده روسی که یک سال پیش رخ داده بود، ترکیه را در موضع ضعف در قبال روسیه قرار داده است؟
بله. این ضعف در مواضع تنها مختص به این دو مساله نیست. وقتی آنکارا با غرب دچار مشکل میشود، مجبور به امتیازدهی به مسکو میشود. با این وجود، اتفاق افتادن چند رخداد موجب تشدید این سوءظن میشود که همزمان با جنگ نظامی و رقابتهای سیاسی، یک نبرد اطلاعاتی پنهان نیز در جریان است. اتفاقات رخ داده در برلین، آنکارا و سقوط هواپیمای روسی در دریای سیاه این نگرانی را ایجاد میکند که در کنار رقابتهای سیاسی، کارزارهای نظامی، یک جنگ اطلاعاتی پنهان هم در جریان است که در آن بازیگرانی مختلف درصدد حذف غیرمستقیم یکدیگر هستند.
حضور فتحالله گولن در امریکا اصلیترین اختلاف آنکارا و واشنگتن پس از کودتای نیمه جولای است. تا چه اندازه امکان همکاری واشنگتن با آنکارا در این باره برای حل سایر اختلافها را محتمل میدانید؟
نمیتوان قطعی در اینباره سخن گفت. تصمیمگیری درباره این مسائل، مربوط به دوره ترامپ خواهد بود. ترامپ را هم نمیتوان تحلیل کرد چون هم مواضع متناقضی دارد و هم تیمی که از سوی او در حال چیده شدن است، وجه مشترکش آن است که آن افراد، فاقد پیشینه سیاسی مشخص هستند و در درجه دوم، یا نظامی هستند یا تاجران و مدیران وابسته به کمپانی ترامپ. تا وقتی این افراد بر سرکار نیایند و در عرصه عمل خود را نشان ندهند، نمیتوان تحلیل و قضاوتی را درباره آنها داشت و این تفاوت دارد با تیم دموکراتها که اوباما را روی کار آوردند یا نومحافظهکاران که جورج بوش پسر را به ریاستجمهوری رساندند. آنها از پشتوانه سیاسی برخوردار بودند در حالی که تیم ترامپ، افراد پراکنده از نظامیان، سرمایهداران و افراد نزدیک به او هستند. مساله گولن هم یک مساله ساده نیست. تحویل او بدون ارایه هیچگونه مدارکی به حیثیت امریکا ضربه وارد میکند. از طرفی، باید یک وحدت نظر در میان قوای امریکا در این باره ایجاد شود. تحویل او به سادگی و بدون گرفتن امتیاز امکانپذیر نیست.
ترکیه همچنان تاکید دارد که بشار اسد نمیتواند در آینده سوریه جایی داشته باشد و این در حالی است که روسیه و ایران نگاه متفاوتی دارند و بر لزوم مذاکرات بدون پیششرط سوری – سوری و خارج سوری تاکید دارند. تا چه اندازه این حلقه اختلافی میتواند چالشی در مسیر مذاکرات باشد؟
کسانی که باهم مذاکره میکنند، ممکن است در صحنه عمل رویکردهایی متفاوت و حتی متناقض داشته باشند. هم ایران، هم روسیه و هم ترکیه اجرایی شدن روند پیشبینی شده در قطعنامه ٢٢۵۴ را پذیرفتهاند و در بیانیه اخیر نشست مسکو نیز به این مساله تاکید شده است. قطعنامه ٢٢۵۴ بر مسائلی همچون دوران انتقال قدرت، ایجاد دولت انتقالی، تدوین قانون اساسی جدید و برگزاری انتخابات متمرکز شده است. دولت انتقالی یک ائتلافی متشکل از معارضان و دولت کنونی است. باید دید این پروسه چگونه پیش میرود و طرفین برچه اصولی توافق میکنند. از طرفی، باید دید در پروسه مورد توافق، چه تفاهمی درخصوص قانون اساسی جدید سوریه میشود؛ آیا همچنان قدرت اساسی در اختیار رییسجمهور خواهد بود یا رییسجمهور یک مقام تشریفاتی است و قدرت اصلی در اختیار نخستوزیر؟ از طرفی، تقسیم و توزیع قدرت چگونه است. این روندها است که وضعیت و آینده بشار اسد را تعیین میکنند. مشخص شدن این روندها هم طولانی است و به سادگی هم مشخص نمیشود. بازیگران متعددی در سوریه حضور دارند که هر کدام منافع خاص خود را دارند.
منبع:اقتصاد آنلاین