اگر مناسبات شوروی به شکل مطلوبی انجام میشد، طبیعی بود که یک مقدار این فروپاشی عقب میافتاد. اما همچنان به این پیشبینی معتقدم که با سیاست سوسیالیستی نمیتوان یک اقتصاد پیچیده را مدیریت کرد. در مراحل اول، شاید بتوان با ضرب و زور دولت صنعتی را یک مقدار تکان داد، ولی مطلقا امکانپذیر نیست که اقتصاد پیچیده و پویا را صرفا با نظر دولت مدیریت کرد.
به گزارش نباءخبر،برخی از تحلیلگران علت فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را ناشی از سیاستهایی میدانند که گورباچف در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی اجرایی کرد. در این رابطه امیر حسین خالقی، پژوهشگر اقتصاد سیاسی معتقد است که آنچه گورباچف انجام داد نه سیاست لیبرالی، بلکه صرفا عقبنشینی از برخی پدیدههای دگمها و تندرویهای قبلی بود.
گورباچف شخصیتی مناقشهبرانگیز در تاریخ است. از یک طرف او را پایاندهنده جنگ سرد میدانند و از طرف دیگر از او به عنوان مسئول فروپاشی شوروی یاد میکنند. به نظر شما چرا سیاستهای اصلاحی او در شوروی جواب نداد؟
از نگاه افرادی مثل من که هوادار بازار آزاد هستم، نظام سوسیالیستی دولتی که در آن زمان در شوروی سابق وجود داشت، محکوم به شکست بود. فون میزس (اقتصاددان اتریشی) مدتها قبل از فروپاشی اقتصادی شوروی پیشبینی دقیقی انجام داده بود. اینکه بدون درجاتی از اقتصاد بازار آزاد و کشف قیمت امکان گرداندن یک اقتصاد وجود ندارد. هر چند که خیلیها همان زمان با این نظر مخالف بودند و فکر میکردند چند دهه پیشرفت نظامی و صنعتیسازی اجباری شوروی این پیشبینی را برهم زده است، اما فروپاشی شوروی این موضوع را نشان داد. اینکه در شوروی، در آن دوران، به فکر اصلاح افتادند هم ثابت کرد که باید تدبیر دیگری میاندیشیدند. برای هیچکسی که هوادار بازار آزاد باشد، اتفاق غریبی نبود که این سیستم نمیتواند کار کند. البته شاید از یک جنبه دیگری هم بتوان به ماجرا نگاه کرد؛ اصلاح برای کشورهایی مثل شوروی و نظامهای ایدئولوژیک توتالیتری مثل آن با تمام آن پیشینهای که دارند، سختترین کار ممکن است، چون سیستم کار نمیکند، چراکه آنها در موضوعاتی مثل صنعتیسازی، تولید غذا و فراهم آوردن ملزومات اولیه زندگی برای مردم، به مشکل میخوردند. بنابراین در آن سیستم باید کاری را انجام دهید که سختترین، دشوارترین و مهلکترین کاریست که میشود انجام داد. در واقع تغییر اساسی در مناسبات اجتماعی لحظه سختی است، چون با مقاومت سیاسی روبهرو میشود و مجبور میشوید اصول اولیهای که سالها براساس آن هوادار پیدا کردید را برهم بزنید. همه اینها باعث میشود که یک انشقاقی در گروه سیاسی که قرار است نظم جامعه را برقرار کند، ایجاد شود و همین باعث میشود کار عیب پیدا کند. من از این جنبه هم ماجرا را میبینم. به قول آن شخصی که در مورد امپراتوری رم گفته بود؛ نباید پرسید چرا امپراتوری رم از هم فروپاشید؟ بلکه باید پرسید که چرا تا آن زمان دوام آورد. در مورد شوروی هم باید همین را گفت. یعنی سوال اصلی این نیست که چرا فروپاشید، بلکه سوال این است که چرا همان چند دهه را هم دوام آورد. به نظر من این شکست به نام کسی مثل گورباچف نوشته شد، وگرنه سرنوشت محتومی بود که دیر یا زود رخ میداد.
بعضی میگویند به دلیل اینکه سیاستهایی که گورباچف اجرا کرد و از جنس سیاستهای لیبرالی بود، شوروی فروپاشید. چقدر این نظر به واقعیت نزدیک است؟
امروز سیاست لیبرالی به توهینی تبدیل شده است که برای هر اتفاق بدی استفاده میکنند. معنای دقیقی هم ندارد. بعد از فروپاشی شوروی هم در بحث حقوق مالکیت و آزادی اقتصادی، هیچکدام وجود نداشت و نقش دولت همچنان پررنگ بود. در جایی که حقوق مالکیت و نهادهای قانونی وجود نداشت، اساسا امکانپذیر نبود که در یک زمان کوتاه سیاستهای لیبرالی اجرایی شود. بنابراین پاسخ به سوال شما منفی است. سیاستهای گورباچف دست کشیدن از آن دگمها و تندرویهای اولیه بود. وقتی که شما نتوانید برای اینها پشتیبانی داشته باشید، نمیتوانید نظم را برای مدت طولانی حفظ کنید و در این شرایط، طبیعی است که کار پیش نمیرود. سیاست لیبرالی اول از همه از قانون شروع میشود. از عزم جدی دولت برای رفتن به سمت بازار شروع میشود. هیچکدام از اینها را نمیتوانستیم در شوروی ببینیم و اصلا شدنی هم نبود. یعنی با تنها ابرقدرت آن زمان در دوران جنگ سرد و با تمام مشکلاتی که با آمریکا داشت، مجبور بود تلاش زیادی برای حفظ برتریاش انجام دهد تا دستکم اقتدارش را در میان اقمار خودش حفظ کند. از آن طرف هم هزینههای بالا در دوره ریگان کنار گذاشته شد و یک بازی تسلیحاتی جدی شکل گرفت. طبیعی بود در مقابل این دو کار به جایی نمیرسید و اساسا امکان سیاست لیبرالی به آن مفهوم در شوروی وجود نداشت. سیاست لیبرالی یکجور آشتی با دنیا است. تجارت را به جای جنگ نشاندن است. سیاست گورباچف، صرفا یک مقدار عقبنشینی از دگمهایی بود که نتایج مشخصی هم داشت. البته اگر مناسبات شوروی به شکل مطلوبی انجام میشد، طبیعی بود که یک مقدار این فروپاشی عقب میافتاد. اما همچنان به این پیشبینی معتقدم که با سیاست سوسیالیستی نمیتوان یک اقتصاد پیچیده را مدیریت کرد. در مراحل اول، شاید بتوان با ضرب و زور دولت صنعتی را یک مقدار تکان داد، ولی مطلقا امکانپذیر نیست که اقتصاد پیچیده و پویا را صرفا با نظر دولت مدیریت کرد.