دلایل نزدیکی ایران به «شرق» و دوری از «غرب»

به تحلیل نشریه نشنال اینترست

سیاست «نگاه به شرق» ریشه در درک ایران از نظام بین الملل دارد. با توجه به ذهنیت حاکمیت ایران در مقابل فضای عملیاتی بین المللی ایالات متحده دیگر قدرت هژمونیک نیست و کشور‌هایی مانند چین قطب‌های آینده نظام بین الملل هستند. بر این اساس، ایران تمرکز دولت بایدن بر مهار چین را نشان دهنده قدرت و توانایی رو به رشد پکن برای وادار کردن ایالات متحده به تغییر جهت دادن خود به خارج از خاورمیانه می‌داند. از نظر ساختار هنجاری نیز حاکمیت ایران معتقد است که در بحبوحه ظهور پوپولیسم و جریان‌های راست افراطی در دموکراسی‌های غربی نظم لیبرال رو به افول است.

به گزارش نباءخبر،جواد حیران نیا مدیر گروه مطالعات خلیج فارس و کشور‌های همجوار در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. تحلیل‌های او در خبرگزاری آنادولو ترکیه، نشریه نیوزویک، روزنامه‌های ژاپنی آساهی شیمبون و یومیوری شیمبون منتشر شده‌اند. او در حال حاضر روی یک پروژه کتاب درباره دستورات امنیتی خلیج فارس کار می‌کند.

به نقل از نشنال اینترست، به طور کلی، سیاست خارجی ایران صرفنظر از این که چه کسی حکومت را رهبری می‌کند تا حد زیادی تحت تاثیر مقام عالی رهبری و یاران نزدیک ایشان بوده است. بنابراین، سیاست خارجی دولت‌های مختلف ایران نسبت به استراتژی کلان کلی ایران اهمیت کمتری دارد و سیاست‌های «نگاه به غرب» دولت‌های قبلی ایران تنها تا حدی تحمل شده بود که با رویکرد حاکمیت منافات نداشته باشد.

به همین دلیل اجازه داده شد که مذاکرات با آمریکا تنها موضوع هسته‌ای را پوشش دهد در حالی که رقابت به سایر حوزه‌ها کشیده شد. (البته دلیل دیگر این امر آن است که ایران مایل نیست پایه قدرت بازدارندگی از جمله برنامه موشکی و نیرو‌های نیابتی خود را محدود کند).

با این وجود، ایران به منظور ایجاد بلوک در برابر آمریکا و گسترش عمق استراتژیک آن با پیگیری روابط با روسیه، چین و آمریکای لاتین در نظر دارد «نگاه به شرق» داشته باشد. با این وجود، سیاست «نگاه به شرق» رئیسی پیش‌تر پس از پیروزی انقلاب ۱۹۷۹ ایران و به ویژه در دوران ریاست جمهوری «محمود احمدی نژاد» دنبال شده بود. نگاه به شرق هسته اصلی ویژگی انقلابی، اسلام گرای سیاسی و جهان سومی ایران است.

بنابراین، به عنوان مبنایی برای سیاست خارجی ایران عمل کرده است. در واقع، علیرغم اینکه شعار انقلاب ایران «نه شرقی، نه غربی» بود حکومت انقلابی ایران در مخالفت صریح با غرب شکل گرفت در حالی که هیچ تضاد اساسی‌ای با شرق نداشت. بنابراین، سیاست «نگاه به شرق» ایران هویت و ساختار انقلابی خود را از زمان تاسیس آن در سال ۱۹۷۹ با ارزش‌ها، هنجار‌ها و نهاد‌های نظم جهانی لیبرال مخالفت نموده تثبیت کرده است. از آن زمان به این سو، جمهوری اسلامی ایران برای دستیابی به نوعی همکاری راهبردی با قدرت‌های رقیب امریکا به ویژه روسیه و چین برای پیشبرد سیاست خارجی تقابلی با غرب به ویژه آمریکا تلاش کرده است.

دولت رئیسی به منظور تاکید بر سیاست «نگاه به شرق» خود به دنبال گسترش روابطش با کشورهای منطقه آمریکای لاتین، دریای کارائیب، آسیا و اقیانوسیه (با تاکید بر چین) و روسیه با آغاز تلاشی جدی برای تبدیل شدن به عضو دائم سازمان همکاری شانگهای بوده است. علاوه بر این، دستیابی به توافق نامه همکاری بلندمدت با روسیه و عضویت دائمی در اتحادیه اقتصادی اوراسیا نیز در دستور کار رئیسی قرار دارد.

با این وجود، این رویکرد تنها به سیاست خارجی مربوط نمی‌شود. تقویت سیاست «نگاه به شرق» توسط دولت رئیسی ریشه عمیقی در پایگاه اجتماعی و ایدئولوژیک حامیان او دارد. طبقات متوسط شهری که مکررا از «نگاه به غرب» و سیاست خارجی متعادل ایران حمایت کرده‌اند در انتخابات اخیر ریاست جمهوری که به پیروزی رئیسی انجامید به طرز محسوسی غایب بودند. در نتیجه، رویکرد سیاست خارجی شرق محور رئیسی احتمالا موقعیت کسانی را در ساختار قدرت ایران که مرتبا بر اهمیت نزدیکی به غرب تأکید کرده‌اند تضعیف می‌کند و در نتیجه، محافظه‌کاران در نظام سیاسی ایران و حامیان آنان را در سطح جامعه تقویت می‌کند.

حذف تدریجی اصلاح طلبان از ساختار قدرت ایران، فرسایش طبقه متوسط ایران، و کنترل فزاینده نهادی خاص بر اهرم‌های مختلف قدرت در ایران منجر به جدایی گسترده‌تر ایران از غرب شده است. در عوض، تهران اکنون در حال تنظیم مجدد رابطه با شرق و دولت‌های اقتدارگرا است. با این وجود، چنین تمایز قائل شدنی میان غرب و شرق دارای پیامد‌های منفی برای سیاست خارجی و منافع امنیت ملی ایران است، زیرا تخصیص ارزش‌های مثبت یا منفی بیش‌تر به هر یک از این رویکرد‌ها (یعنی نگاه به شرق در مقابل غرب) پایه‌های سیاسی ایران را در بلندمدت متزلزل خواهد کرد.

در حالی که حفظ توازن بین دو اردوگاه ترس از وابستگی ناخواسته به هر یک از آن دو اردوگاه را کاهش می‌دهد همسویی صریح با قدرت‌های جهانی غیر غربی که ساختار‌های سیاسی مشابهی با ایران دارند (مانند روسیه و چین) وابستگی ایران به آنان را افزایش خواهد داد.

در نتیجه، در حالی که ایران از نظر استراتژیک بیش‌تر به روسیه و چین وابسته شده دو کشور اخیر هم چنان آزادی عمل خود را حفظ کرده اند. روسیه معمولا در هنگام افزایش فشار غرب در کنار ایران می‌ایستد تا تهران از سر ناامیدی با غرب سازش نکند. با این وجود، هنگام تنش زدایی بین ایران و غرب روسیه تمایل دارد به رقبای منطقه‌ای ایران نزدیک‌تر بماند تا تنش‌زدایی منجر به رشد بی‌رویه قدرت و نفوذ ایران نشود. چین نیز روابط خود را با آمریکا و کشور‌های عرب حوزه خلیج فارس قربانی بهبود روابط خود با ایران نخواهد کرد.

چین نیز مانند روسیه پیش از امضای برجام در سال ۲۰۱۵ میلادی به قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل علیه برنامه هسته‌ای ایران رای مثبت داده بود. تمرکز چین بر توسعه اقتصادی است و گسترش روابط تجاری برای پکن مهم می‌باشد. رهبران چین حاضر نیستند به خاطر ایران خود را در موقعیت‌های خطرناک ژئوپولیتیکی قرار دهند.

بنابراین، تعامل روسیه و چین با ایران محدود است و اقدامات آن دو کشور در واقع به جلوگیری از تحقق و اعمال قدرت هژمونیک ایران در منطقه منجر می‌شود. اگرچه‌عدم توازن بین ایران، روسیه و چین وجود دارد سیاست «نگاه به شرق» تهران که مبتنی بر همسویی ایدئولوژیک، منافع اقتصادی و مصلحت سیاسی است به نظر می‌رسد که پابرجا خواهد ماند و تقویت خواهد شد. مطمئنا در حالی که اتکای ایران به روسیه و چین ممکن است قدرت مانور سیاست خارجی تهران را مختل کند ممکن است در سالیان آینده شاهد سطوح بی‌سابقه نفوذ روسیه و چین در امور داخلی و خارجی ایران باشیم.

سیاست «نگاه به شرق» ریشه در درک ایران از نظام بین الملل دارد. با توجه به ذهنیت حاکمیت ایران در مقابل فضای عملیاتی بین المللی ایالات متحده دیگر قدرت هژمونیک نیست و کشور‌هایی مانند چین قطب‌های آینده نظام بین الملل هستند. بر این اساس، ایران تمرکز دولت بایدن بر مهار چین را نشان دهنده قدرت و توانایی رو به رشد پکن برای وادار کردن ایالات متحده به تغییر جهت دادن خود به خارج از خاورمیانه می‌داند. از نظر ساختار هنجاری نیز حاکمیت ایران معتقد است که در بحبوحه ظهور پوپولیسم و جریان‌های راست افراطی در دموکراسی‌های غربی نظم لیبرال رو به افول است.

روند‌های کنونی در ساختار‌های سیاست داخلی و خارجی ایران نشان دهنده افزایش حضور محافظه‌کاران تندرو و اولویت قائل شدن ترجیحات آنان است. از نظر آنان سیاست خارجی ایران با مشروعیت داخلی و حذف رقبای اصلاح طلب و جریان‌های میانه رو مرتبط است.

بنابراین، با تداوم تسلط آنان بر نهاد‌های سیاسی ایران نمی‌توان انتظار داشت که روابط ایران با کشور‌های غربی بهبود چشمگیری داشته باشد. این جریان تنها در مواقع اضطراری مانند موضوع هسته‌ای حاضر به گفتگو با غرب است. با این وجود، حتی احیای برجام را نمی‌توان بستری برای بهبود روابط با غرب در سایر زمینه‌ها دانست. ایران آینده خود را در شرق خواهد دید.


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید