حمله آوریل ایران درک اسرائیلیها از تغییر اساسی در «روحیه» خاورمیانه را عمیقتر کرد. احتمالاً اکنون دشمنان اسرائیل باور دارند که نابودی آن یک هدف واقعبینانه است. شاید این نگرانی اغراقآمیز باشد، زیرا اسرائیل دارای پیشرفتهترین تواناییهای نظامی در منطقه بوده و در مبارزه با ایران، همچنان از حمایت قوی ایالات متحده و سایر قدرتهای غربی برخوردار است. اما تحلیلگران هوشیار اسرائیلی اکنون احساس تهدید وجودی میکنند که به گفته خودشان، با هر آنچه از زمان تشکیل رژیم در سال ۱۹۴۸ احساس کردهاند، متفاوت است. اما یک مقام ارشد سابق خاطرنشان کرد که برخلاف سال ۱۹۴۸، اکنون اسرائیل به درسهای بنیامین بنگورین، نخستوزیر بنیانگذار خود توجه نمیکند. به گفته بنگورین، بهترین راههای جبران ضعف تقویت انسجام اجتماعی، تعمیق روابط دیپلماتیک و پیگیری صلح بود. الآن اسرائیل در همه این جبههها، در جهت خلاف حرکت میکند.
به گزارش نبأخبر، احتمالاً اسرائیل نه از روی قدرت بلکه به دلیل احساس ضعف، دست به اقدامات بیسابقه و بازی با خطقرمزها کرده و اساساً رژیم محاسبات استراتژیک بلندمدتی برای تصمیمات خود ندارد، چرا که حمله ۷ اکتبر حماس ضربه شدیدی به وضعیت بازدارندگی آن وارد ساخت.
در همشکستن پندارهای تلآویو و منطقهای در آستانه فوران جنگ فاجعهبار؛ چرا اسرائیل از خط قرمز عبور کرد؟
به گزارش اکوایران، مدتهاست که جنگ دهماهه غزه از جغرافیای محلی خود خارج شده و باعث تشدید خطرناک نظامی در سراسر خاورمیانه شده است؛ از جمله آنها میتوان به تبادل آتش مرگبار در مرز اسرائیل و لبنان، حملات حوثیها در دریای سرخ و تلآویو، حملات مقاومت علیه نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه و حتی درگیریهای مستقیم بین اسرائیل و ایران اشاره کرد.
در آستانه فوران جنگ منطقهای فاجعهبار
به نوشته فارن افرز، در بازه ۲۴ ساعته، اسرائیل مسئولیت ترور فوآد شکر، یکی از فرماندهان ارشد حزبالله در بیروت به تلافی حمله موشکی ادعایی حزبالله به بلندیهای جولان را بر عهده گرفت و تقریبا روشن است که پشت ترور اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس نیز باشد. این دو حمله باعث شد ناظران بسیاری از فوران جنگ منطقهای فاجعهبارتری نگران شوند.
چرا اسرائیل اکنون به چنین شیوه خطرناکی به تنشها دامن بزند؟ مطمئناً، آخرین حملات آن به خودی خود بیسابقه نیست. این رژیم سابقهای طولانی در ترور رهبران فلسطینی دارد و صدها تن از اعضای حزبالله را در لبنان و سوریه کشته است. همچنین مدتهاست اسرائیل عملیاتهایی را در ایران انجام است.
دورهای قبلی تشدید تنش در ده ماه گذشته منجر به یک جنگ تمامعیار منطقهای نشده است. اما کاهش قطعی تنش و مهار آن هرگز تضمینشده نیست؛ ممکن است محاسبات منطقی هر بازیگری که به نفع خویشتنداری بوده، میتواند ناگهان توسط حوادث میدانی تحت تأثیر قرار بگیرد و منجر به اشتباه محاسباتی یا حتی تصمیمات استراتژیک عمدی برای تحریک یک درگیری گستردهتر شود. سرعت و ماهیت آخرین حملات اسرائیل خطر تشدید جدیتر تنش را افزایش میدهد. رهبران اسرائیل بدون شک میدانند که ترور شکر و هنیه و این واقعیت که روش انجام آنها ایران را خشمگین کرده و احتمالاً تهران و احتمالاً سایر گروههای مسلح تحت حمایت آن را به انتقامجویی وا میدارد.
روایتهای رسانههای غربی از ترورهای هفته گذشته تمایل دارند بر تواناییهای اسرائیل در انجام حملات نظامی و تکنولوژیکی پیچیده در عمق خاک دشمن تأکید کنند. پس از خفت ناشی از اکتبر ۷ برای اسرائیل، این توصیفات ممکن است این تصور را ایجاد کند که ارتش اسرائیل دوباره شکستناپذیر است. اما این تفسیر واقعیتهای دشوار اسرائیل را اشتباه مینمایاند.
احتمالاً اسرائیل نه از روی قدرت بلکه به دلیل احساس ضعف، دست به اقدامات بیسابقه و بازی با خطقرمزها کرده است. اساساً، این رژیم محاسبات استراتژیک بلندمدتی برای تصمیمات خود ندارد. حمله ۷ اکتبر حماس ضربه شدیدی به وضعیت بازدارندگی آن وارد ساخت. اکنون اسرائیل با تمایل به پذیرش ریسک بیشتر و متحملشدن هزینههای بالاتر، به دنبال کسب مزایای تاکتیکی در تلاشی دیوانهوار برای بازگرداندن بازدارندگی است.
طوفان الاقصی غزه فلسطین
کابوس ۷ اکتبر و درهمشکستن پندارهای اسرائیلی
برای درک محاسبات فعلی اسرائیل، باید بدانیم که از ۷ اکتبر، روان آن دستخوش چه تغییراتی شده است. پیش از حمله حماس، اعتماد به نفس اسرائیل در اوج خود قرار داشت. اسرائیل به این باور رسیده بود که حتی اگر مناقشه خود با فلسطینیها را حل نکرده باشد، کشورهای عرب آن را خواهند پذیرفت و میتواند بدون به خطر انداختن حمایت ایالات متحده یا هرگونه عواقبی، به ایران و متحدانش ضربه بزند. سپس تقریباً در یک شب، این اعتماد به نفس به احساس آسیبپذیری عمیقی تبدیل شد.
کارشناسان امنیتی و مقامات سابق دفاعی و اطلاعاتی بارها گفتند که ۷ اکتبر بسیاری از باورهای قبلی اسرائیل در مورد قدرتش را تغییر داده است. حمله حماس مهمترین فرضهای اسرائیلیها را در هم شکست: اینکه برتری نظامی و فناوری آنها میتواند بازدارنده دشمنانشان باشد، اینکه میتوانند با خیال راحت پشت دیوارها و مرزهای مستحکم زندگی کنند و اینکه میتوانند بدون دستاوردهای صلح با فلسطینیان به اقتصاد شکوفا برسند. اکنون بسیاری از مقامات امنیتی اذعان دارند که اسرائیل آنقدرها قوی نیست.
بسیاری از اسرائیلیهایی که در امنیت داخلی تحصیل یا کار میکنند، از کابینه موجود به دلیل شکستهای امنیتی بزرگ در حمله ۷ اکتبر و پس از آن، خشمگین هستند. آنها همچنین از اینکه رهبرانی که نتوانستند امنیت رژیم را حفظ کنند پاسخگو نبودهاند، عصبانی هستند. بیاعتمادی به کابینه فراگیر است.
اگرچه بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل در سخنرانی خود در کنگره آمریکا مورد تشویق ایستاده قرار گرفت، اما تزاچی هانگبی، مشاور امنیت داخلیش هفتهها قبل در یک کنفرانس امنیتی اسرائیلی به سختی توانست سخنرانی. حضار او را هو کردند و کابینه را به بیتوجهی به امنیت اسرائیل و شکست در آزادسازی اسرایی که هنوز در غزه گرفتارند، متهم کردند. حتی در داخل اسرائیل، این تصور وجود دارد که احتمال دارد نتانیاهو جنگ را برای بقا سیاسی خود طولانی کرده باشد.
این اضطراب و خشم چالشهای ملموسی را برای امنیت اسرائیل نشان میدهد. ارتش اسرائیل در جبهههای متعددی، از غزه گرفته تا کرانه باختری و شمال سرزمینهای اشغالی و فراتر از آن تحت فشار هستند. تلاش نتانیاهو برای اصلاح دستگاه قضایی در نیمه اول سال ۲۰۲۳ شکافهایی جدی بین رهبران غیرنظامی و فرماندهی ارشد نظامی ایجاد کرده بود. در پاسخ به فشار ائتلاف نتانیاهو، هزاران سرباز ذخیره اسرائیلی تهدید کردند که به ارتش نمیپیوندند. ارتش با تهدیدهای بیسابقهای از سوی افراطگرایان داخلی، از جمله در صفوف خود و صفوف حکومتی مواجه است. هفته گذشته، فعالان و سیاستمداران راستگرا به یکی از پایگاههای نظامی اسرائیل یورش برده تا علیه بازداشت سربازان ذخیره متهم به سوءاستفاده جنسی از زندانیان فلسطینی اعتراض کنند. به دلیل واردکردن تلفات جانی و تخریب گسترده در نوار غزه، اسرائیل حمایت بینالمللی خود در محافل بینالمللی را از دست داده و به دلیل رفتار جنگیش و اشغال مداوم کرانه باختری، تحت تحقیقات فزاینده دادگاه لاهه قرار دارد.
طوفان الاقصی غزه ارتش اسراییل
اشتباه بزرگ محاسباتی و لرزه بر اسطوره خودکفایی
علاوه بر این، تأثیر عملیات موشکی ۱۳ آوریل ایران بر اسرائیل دستکم گرفته شده است. اسرائیل هنگام هدف قرار دادن پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کنسولگری ایران در دمشق، به وضوح دچار اشتباه شد. این رژیم چنین پاسخ بیسابقه، گسترده و مستقیمی شامل صدها پهپاد و موشک شلیکشده از خاک ایران به اسرائیل را پیشبینی نمیکرد.
اگرچه اسرائیلیها از دفاع پیچیده و هماهنگ تحت رهبری آمریکا تمجید کردند، اما این امر همچنین به تصویر خودکفایی آنها ضربه زد. هرگونه احساس پیروزی توسط نگرانی از اینکه ایران حملهای جدی انجام داده، تحتالشعاع قرار گرفت و باعث این نگرانی شد که حمله بعدی ممکن است به این راحتی دفع نشود.
اما مقامات دفاعی اسرائیل لزوماً با بازدارندگی از طریق انکار احساس راحتی نمیکنند که عبارت است از متقاعدکردن دشمنان به اینکه حملاتشان موفق نخواهد بود. از نظر این مقامات، دفاع آوریل از اسرائیل موفقیت کامل نبود، زیرا ائتلاف دفاعی مانع از حمله نشد و تنها خسارت را به شدت محدود کرد. برنامهریزان دفاعی اسرائیل بازدارندگی از طریق مجازات را ترجیح میدهند -نشاندادن این مسئله به دشمنان که حملات عواقب خواهد داشت. بسیاری از تحلیلگران امنیتی اسرائیل نگران موقعیت فرسایشی منطقهای این رژیم هستند. آنها نگرانند که ایران و گروههای مقاومت در حال قوتگرفتن بوده و میترسند اگر تهران متقاعد شود که نمیتوان اسرائیل را از طریق ابزارهای متعارف باز داشت، برنامه هستهای خود را ارتقا دهد. آنها معتقدند که اسرائیل در حال تنزل به رتبه دوم است و ایران سعی دارد به «لیگ قهرمانان» برسد. یک مقام سابق دفاعی گفت که اسرائیل تا حدودی که هرگز دیده نشده، بازدارندگی خود را از دست میدهد. با این حال، رهبری سیاسی رژیم همچنان به اسرائیلیها این ایده را میفروشد که در حال پیروزی است.
حمله آوریل ایران درک اسرائیلیها از تغییر اساسی در «روحیه» خاورمیانه را عمیقتر کرد. احتمالاً اکنون دشمنان اسرائیل باور دارند که نابودی آن یک هدف واقعبینانه است. شاید این نگرانی اغراقآمیز باشد، زیرا اسرائیل دارای پیشرفتهترین تواناییهای نظامی در منطقه بوده و در مبارزه با ایران، همچنان از حمایت قوی ایالات متحده و سایر قدرتهای غربی برخوردار است. اما تحلیلگران هوشیار اسرائیلی اکنون احساس تهدید وجودی میکنند که به گفته خودشان، با هر آنچه از زمان تشکیل رژیم در سال ۱۹۴۸ احساس کردهاند، متفاوت است. اما یک مقام ارشد سابق خاطرنشان کرد که برخلاف سال ۱۹۴۸، اکنون اسرائیل به درسهای بنیامین بنگورین، نخستوزیر بنیانگذار خود توجه نمیکند. به گفته بنگورین، بهترین راههای جبران ضعف تقویت انسجام اجتماعی، تعمیق روابط دیپلماتیک و پیگیری صلح بود. الآن اسرائیل در همه این جبههها، در جهت خلاف حرکت میکند.
حمله به اسراییل موشک ایرانی بالستیک
تصویری وارونه
یکی از مقامات سابق کابینه اسرائیل گفت: «زمین زیر پای ما در حال تغییر است». از برخی جهات این حرف درست بوده و در برخی دیگر، این تنها یک تصور است؛ تصویری وارونه از خودباوری بیش از حد پیشا ۷ اکتبر اسرائیلیها. اما با توجه به تصور و واقعیت افزایش آسیبپذیری این رژیم و اطمینان اسرائیلیها از حفظ حمایت ایالات متحده، تلآویو احتمالاً موضع تهاجمی را در منطقه حفظ خواهد کرد، حتی اگر خطر جنگ منطقهای گسترده را افزایش دهد. پس از ضربهای که در ۷ اکتبر وارد شد، پذیرش خطر توسط عموم اسرائیلیها و اشتهایشان برای اقدامات تهاجمی نیز ممکن است بالاتر باشد. همانطور که یک تحلیلگر اسرائیلی گفت: «اکنون همه چیز قابلتصور است».
اما بدون هرگونه استراتژی سیاسی، اسرائیل در حال قمار است. بعید است که اعتماد به نیروی نظامی خام برای بازگرداندن بازدارندگی و اصرار بر رویارویی با ایران و محور مقاومت بدون یک طرح سیاسی یا استراتژیک، بتواند پویایی نوظهور منطقهای را که برنامهریزان نظامی اسرائیل را بسیار نگران ساخته، تغییر دهد. همچنین بعید است که اعضای محور مقاومت را نیز منصرف کند.
پایان جنگ غزه قطعاً به کاهش تهدیدات دلهرهآور کنونی علیه اسرائیل کمک میکند، اگرچه دور فعلی تشدید تنشها احتمالاً به حصول توافق آتشبس یا آزادی اسرای باقیمانده اسرائیلی کمکی نخواهد کرد. اما حتی پایان درگیری غزه نیز نهایتاً مشکل استراتژیک بزرگتر اسرائیل را حل نخواهد کرد.