درگیر شدن ژئوپلیتیک با اقتصاد شبکه

مرتضی قورچی، استادیار جغرافیای سیاسی دانشگاه شهید بهشتی

کشور‌هایی همچون، چین، روسیه و ایران، جزو آن دسته از کشور‌هایی هستند که در گذشته در زنجیره اقتصاد جهانی حضور پررنگ داشته و یا در حال تقویت پیوند‌ها بودند. ایران در سال‌های ۱۹۷۳و ۱۹۷۴ یعنی (پیش از انقلاب اسلامی ایران) حضور فعالی در عرصه اقتصاد بین‌الملل داشت، اما پس از انقلاب و ایجاد اختلافاتی که بین ایران و ایالات‌متحده شکل گرفت، به تدریج در رویکرد سیاست بین‌الملل مرکز جهانی انباشت سرمایه، تبدیل به دشمن شد و از بازار جهانی کنار گذاشته شد.

به گزارش نبأخبر،با کنکاشی در بازار‌های لوازم الکترونیک و کامپیوتر می‌توان دید که کالا‌های شرکت‌های بزرگ جهانی که قبلاً در چین تولید می‌شده‌اند در کشور‌های هند و ویتنام تولید می‌شوند. نتیجه اینکه اقتصاد شبکه‌ای و سیستم برون‌سپاری در قرن بیستم که در چارچوب زنجیره تامین ارزش و تجارت تعریف می‌شوند بسیار متأثر از امنیتی شدن تجارت و همچنین تحولات ژئوپلیتیک در نظام جهانی هستند. پیوند‌های اقتصاد جهانی در هیچ مکان جغرافیایی شکل نخواهد گرفت مگر اینکه آن مکان بخشی از امرسیاسی «وضعیت دوست» حوزه ژئواستراتژیک آتلانتیک در چارچوب سیستم اقتصاد جهانی قرار گیرد.

مرتضی قورچی، استادیار جغرافیای سیاسی دانشگاه شهید بهشتی  نوشت:امنیتی‌سازی زنجیره‌های ارزش و تجارت جهانی با چالش‌های میان کشور‌ها در قرن بیست‌ویکم براساس «امر سیاسی» شکل می‌گیرد. امر سیاسی در چارچوب اندیشه‌های کارل اشمیت، نظریه‌پرداز سیاسی، به‌صورت «دوست و دشمن» ظاهر می‌شود؛ بنابراین در یک سیستم اقتصاد جهانی، وقتی مراکز اصلی انباشت سرمایه که اساساً مناطق جغرافیایی خاصی در درون کشور‌ها هستند، و به‌وسیله آن کشور‌ها در سطح جهانی مورد حمایت قرار می‌گیرند، آشکار است که این کشور‌ها و دولت‌ها در ارتباط با امر سیاسی خود، عموماً سایر کشور‌ها را در یک پروسه زمانی یا بر اثر یک رخداد و اتفاق، از حالت دوست به یک رقیب جدی یا رفته‌رفته به یک دشمن در سیاست بین‌الملل خود قرار دهند. بدین‌ترتیب به مرور و یا به یکباره مناسبات اقتصادی و پیوند‌های شبکه‌ای خود را در چارچوب اقتصاد شبکه‌ای، در کشور‌های درگیر در امر سیاسی، کاهش داده و گاهی هم ممکن است به یکباره این پیوند‌ها را بسیار ضعیف یا قطع نمایند.

اقتصاد ایران زیر رادیکال سه مساله مهم

کشور‌هایی همچون، چین، روسیه و ایران، جزو آن دسته از کشور‌هایی هستند که در گذشته در زنجیره اقتصاد جهانی حضور پررنگ داشته و یا در حال تقویت پیوند‌ها بودند. ایران در سال‌های ۱۹۷۳و ۱۹۷۴ یعنی (پیش از انقلاب اسلامی ایران) حضور فعالی در عرصه اقتصاد بین‌الملل داشت، اما پس از انقلاب و ایجاد اختلافاتی که بین ایران و ایالات‌متحده شکل گرفت، به تدریج در رویکرد سیاست بین‌الملل مرکز جهانی انباشت سرمایه، تبدیل به دشمن شد و از بازار جهانی کنار گذاشته شد.

روسیه هم با داشتن دو شهر جهانی مسکو و سن‌پترزبورگ و همینطور مناطق آزاد آن که مظهر پیوند با اقتصاد جهانی و مکان جغرافیایی است، در بخشی از زنجیره تامین اقتصاد جهانی آنچنان که توماس فریدمن در کتاب «جهان مسطح است» می‌گوید، قرار داشت و به حرکت ادامه می‌داد، اما از سال ۲۰۱۴ به بعد با الحاق کریمه به سرزمین روسیه، شاهد بودیم که این کشور به تدریج در کانون تحریم‌ها قرار گرفت و بیشتر پیوند‌های خود را در شبکه تامین زنجیره ارزش و تجارت از دست داد. در نهایت روسیه زمانی که به اوکراین در سال ۲۰۲۲ حمله کرد، تحریم‌های اقتصادی سخت‌تری از سوی کشور‌های غربی بر آن اعمال شد. آشکار است که روسیه به مرور از وضعیت دوست به وضعیت دشمن در امر سیاسی منطقه ژئواستراتژیک آتلانتیک با مرکزیت ایالات متحده، قرار گرفت.

ایران هم همواره به‌واسطه برنامه هسته‌ای با چالش‌های بزرگی در ارتباط با منطقه ژئواستراتژیک آتلانتیک روبه‌رو بوده است. متاسفانه تحریم‌ها پیوند‌های اقتصاد ایران را با سیستم مالی، سیستم تولید و تامین کالا، هدف قرار داده‌اند و در نتیجه ایران که می‌توانست در منطقه خاورمیانه در کانون شبکه تولید و تامین زنجیره ارزش و تجارت قرار گیرد، محروم از سیستم اقتصاد جهانی شده است. آشکار است که ایران در سیاست بین‌الملل منطقه ژئواستراتژیک آتلانتیک در چارچوب امر سیاسی همواره دشمن و مورد اتهامات گوناگون قرار می‌گیرد!

چین بعد از دوره دنگ‌شیائوپینگ و سیاست در‌های باز، به تدریج مناطق ساحلی شرقی آن تبدیل به کانون اصلی برون‌سپاری اقتصاد شبکه‌ای شد. چین با سیاست‌های همکاری با غرب، در امرسیاسی و کد‌های ژئوپلیتیکی حوزه ژئواستراتژیک آتلانتیک همواره به‌عنوان دوست و همکاری که می‌تواند بخش مهمی از اقتصاد شبکه‌ای و سیستم تامین زنجیره ارزش مورد توجه قرار گیرد، تعریف شد. اما در سال‌های اخیر چین، عنوان رقیب و هم اصطحکاک ژئوپلیتیکی بر سر فضای جغرافیایی دریای جنوبی چین و گاهاً تایوان، به مرور در وضعیت امر سیاسی و سیاست بین‌الملل تبدیل به تهدید و گاهاً هم حتی در سخنرانی‌ها به‌طور آشکار از سوی سیاستمداران غرب به دشمن اصلی متهم شده است؛ به‌طوری‌که بسیاری از شرکت‌ها با تغییر استراتژی خود که بیشتر متأثر از مناقشات ژئوپلیتیکی این دو حوزه قدرت (منطقه ژئواستراتژیک آسیا ـ پاسیفیک با منطقه ژئواستراتژیک آتلانتیک) است، از شهر‌های جهانی و یا مناطق آزاد چین در سواحل شرقی این کشور به‌سوی شهر‌های جهانی بنگلور و حیدرآباد هند و یا هانوی پایتخت ویتنام رفته‌اند.

با کنکاشی در بازار‌های لوازم الکترونیک و کامپیوتر می‌توان دید که کالا‌های شرکت‌های بزرگ جهانی که قبلاً در چین تولید می‌شده‌اند در کشور‌های هند و ویتنام تولید می‌شوند. نتیجه اینکه اقتصاد شبکه‌ای و سیستم برون‌سپاری در قرن بیستم که در چارچوب زنجیره تامین ارزش و تجارت تعریف می‌شوند بسیار متأثر از امنیتی شدن تجارت و همچنین تحولات ژئوپلیتیک در نظام جهانی هستند. پیوند‌های اقتصاد جهانی در هیچ مکان جغرافیایی شکل نخواهد گرفت مگر اینکه آن مکان بخشی از امرسیاسی «وضعیت دوست» حوزه ژئواستراتژیک آتلانتیک در چارچوب سیستم اقتصاد جهانی قرار گیرد.


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید