با توجه به قدرت شبکههای اجتماعی میتوان فهمید که این شبکهها در افکارسازی و افکارسوزی نقش به سزایی اعمال می کنند. با بررسی هشتگزنیها، اعتراضات، محتواهای ترند شده و … به این موضوع پی میبریم که شبکههای اجتماعی مجازی قدرت هدایت افکار عمومی را در اختیار دارند. چه بسا این شبکهها در مواردی موضوعی را مطرح و آن را تبدیل به یک فکر عمومی کرده و چه بسا موضوعی را که مدتهای زیادی در اذهان عمومیت داشته و به عنوان افکار عمومی شناحته میشد از یادها به فراموشی سپردهاند.
به گزارش نبأخبر، شبکههای اجتماعی قدمتی به اندازه حضور انسان روی کره خاکی دارند. میتوان گفت از زمانی که انسان به دور آتش مینشست به تشکیل یک شبکه اجتماعی دست زده بود.
در تعریف فعلی، شبکه اجتماعی را باید ساختاری اجتماعی دانست که از گرههای فردی یا سازمانی تشکیل و اجزاء آن به وسیله یک یا چند نوع خاص از وابستگی به هم متصل شدهاند. نوع مجازی ارتباطات از ابتدای قرن ۲۱ با گسترش اینترنت همراه بوده که به دنبال آن شبکه اجتماعی مجازی نیز همانند شبکههای اجتماعی حقیقی و متشکل از اجتماع انسانی و روابط بین آنها شکل گرفته و دارای موضوعات متنوع خبری، اطلاعات عمومی، تفریحی، تخصصی و … است.
بر خلاف ارتباطات فیزیکی که محصور جبر مکان و زمان اسـت و به صورت چهره به چهره و در زمان و مکانی خاص روی میدهد، گسترش ابزارهای فناوری مبتنی بـر شـبکه اینترنـت و وب ایـن امکان را فراهم کرده تا ارتباطات انسانی از قلمرو و جبر زمان و مکان فیزیکی خارج شود.
شبکههای اجتماعی چگونهاند؟
ویژگی «باز بودن» یکی از شاخصترین خصوصیات شبکههای اجتماعی است که میتواند در بسیاری مواقع زمینههای شکست حریمهای خصوصی و فردی را فراهم کند و همزمان فرصت ظهور و بروز افکار در این فضا را محقق سازد
شبکههای اجتماعی چند ویژگی عمده دارند که عبارتند از؛
امکان مشارکت کردن: از ویژگیهای شبکههای اجتماعی ارسال بازخورد از سوی مخاطب و تسهیل و تشویق به برقراری همکاری و همگامی است. این رسانهها مرز و خطکشی بین رسانه و مخاطب را از بین بردهاند.
باز بودن: اغلب شبکههای اجتماعی برای مشارکت اعضا و دریافت بازخورد باز بوده و رأی دادن، کامنت گذاشتن و واکنش در این شبکهها رایج است. آنها کاربران خود را به اشتراکگذاری اطلاعات تشویق میکنند و به ندرت مانعی برای تولید و دسترسی به محتوا در این رسانهها وجود دارد.
ارتباط دوسویه: رسانههای سنتی عمل انتشار را انجام میدادند و محتوا را برای مخاطب ارسال میکردند ولی در رسانههای اجتماعی فضایی برای گفتوگو و محاوره دوطرفه وجود دارد و جریان ارتباطی از حالت یکسویه به دوسویه تغییر پیداکرده است.
شکلگیری اجتماعات آنلاین: شبکههای اجتماعی این امکان را برقرار میکنند که اجتماعات و گروهها به سرعت شکل بگیرند و ارتباط مؤثری ایجاد کنند. این اجتماعات آنلاین میتوانند حول علایق مشترکی مانند عکاسی، یک تیم ورزشی یا یک برنامه تلویزیونی شکل گرفته باشند.
توانایی برقراری ارتباط: اغلب شبکههای اجتماعی همیشه در حال گسترش اتصالات و ارتباطاتشان هستند و با سایتها، منابع و افراد دیگر پیوند برقرار میکنند.
از میان خصوصیات یادشده، شاخص مرکزی، بازبودن محدوده این شبکهها است که میتواند در بسیاری مواقع موجبات شکست حریمهای خصوصی و فردی را فراهم کند و همزمان فرصت ظهور و بروز افکار در این فضا را محقق سازد.
رشتههایی که افکار عمومی را با شبکههای اجتماعی پیوند میزند
افکار عمومی عبارت است از برآیند گرایشها و قضاوتهای ذهن افراد یک واحد اجتماعی، اعم از گروه، جمعیت، اجتماع یا جامعه نسبت به یک جریان، فرد، رویداد، پدیده یا حکومت.
محتوای افکار عمومی، ریشه در دین، مذهب، سنت، عادتها، رسوم، حقوق و اخلاقیات دارد و در یک بافت گروهی شکل میگیرد. افکار عمومی پدیده نوینی است که تمدن غرب همواره درگیر آن بوده و از زمان پیدایش حکومت به شکلهای مختلف مطرح بوده است.
« نیکولو ماکیاولی» در کتاب «شهریار» به این مسأله چنین اشاره میکند: «از آنجا که خلق، نیرومندترین عنصر تشکیل دهنده جامعه است، حکومتها همواره باید توجه خاصی به آن داشته باشند». به عقیده «توماس هابز» دنیا در سلطهی افکار عمومی است. «ژان ژاک روسو» در «قرارداد اجتماعی» از اراده عمومی سخن میراند و به اعتقاد وی این رهنمود تمام حکومتها و قدرتها است.
ورای این تعاریف به طور خلاصه میتوان گفت که افکار عمومی با سه پدیده اجتماعی پیوندی ناگسستنی دارد: دموکراسی، فردگرایی و ارتباطات. در همین پیوند، شبکههای اجتماعی روز به روز در حال گسترشند و استفاده از آنها بیشتر و بیشتر میشود. با افزایش آنها اهمیت افکار عمومی نیز افزایش پیدا میکند. از طرفی امروزه افکار عمومی میتواند به خودی خود کارهای بسیار بزرگی را انجام دهد؛ به این گونه که کافی است جهت افکار مشخص شود، آن وقت است که در ساعات بسیار کمی می تواند در بین افراد بسیار زیادی پخش شود و به سمت هدف پیش رود. افکار عمومی در واقع یک نوع قضاوت است. این قضاوت میتواند از روی تعصب و احساس باشد. شبکههای اجتماعی با تاثیر بر احساسات، غرور، تعصب و … در هدایت افکار عمومی نقش خطیری را ایفا میکنند.
با بررسی وضعیت موجود میتوان دریافت که فضای مجازی در موارد متعددی قادر به افکارسازی شده است. یعنی علاوه بر مساله هدایت افکار، فراتر از آن مساله افکارسازی مطرح میشود که شبکههای اجتماعی در این عرصه نیز دخالت داشتهاند. هشتگسازیها، ویدئوهای تقطیع شده، شهرتسازی برای افراد و … نمونهای از افکار سازی شبکههای اجتماعی محسوب میشود.
علاوه بر مساله هدایت افکار، فراتر از آن مساله افکارسازی مطرح میشود که شبکههای اجتماعی در این عرصه نیز دخالت داشتهاند. هشتگسازیها، ویدئوهای تقطیع شده، شهرتسازی برای افراد و … نمونهای از افکارسازی شبکههای اجتماعی محسوب میشود
علاوه بر این، یکی از شاخصههای مهم شبکههای اجتماعی مجازی، پدیدار شدن خرد جمعی است. خرد جمعی به جریان سیال و پویای قوه تفکر و ذهن کاربران حاضر در چنین محیطهایی اطلاق میشود که به مثابه یک پردازشگر عظیم، اطلاعات را پردازش و پایش میکند. همانند دنیای ابر رایانهها که قدرت پردازشی آنها، از ترکیب چندین پردازشگر منفرد حاصل میشود، نیروی تفکر و ذهن کاربران شبکه اجتماعی، به مدد تعاملات اجتماعی اینترنتی و بهره گیری از ابزارهای اینترنتی با یکدیگر ترکیب و همراه میشوند و نیرویی عظیم با قدرت پردازشی بالا پدید میآورند.
شبکههای اجتماعی برای افکار عمومی تهدید میسازند یا فرصت؟
با توجه به تأثیر شبکههای اجتماعی بر افکار عمومی با دو نگاه فرصتمحور و تهدید محور روبرو هستیم. دیدگاه فرصتمحور قائل به وجود ظرفیتهای مثبت ناشی از تعامل ارتباطات در بستر گسترش شبکههای اجتماعی است و دلایلی چون فضای آزاد ارتباطات، عبور از انحصارگرایی رسانه، افزایش تعاملات و ظرفیت تحمل عقاید مختلف را مطرح میسازد ولی دیدگاه تهدید محور آن را به مثابه ابزاری برای نابودی خرده فرهنگها، انواع جرائم و سوءاستفادهها و محرکی علیه ثبات اقتصادی، امنیتی و جامعه میداند.
از دیدی جامعهشناسانه چنانچه رسانهها با تأکید بیش از حد بر مقولههایی چون ثبات و انسجام اجتماعی، نسـبت به آزادی فـردی و دگرگونی اجتماعی بیاعتنا باشند، دارای آثار و پیامد منفی چون ســازگاری تودهها، شکلگیری افکار قالبی، جلوگیری از نوآوری و تغییــر اجتماعی و کاهــش نقد و انتقاد خواهند بود.
به نظر «رابرت سیرز» نظریهپرداز علوم روانشناسی افکار عمومی چهار مؤلفه نهادین و اصولی دارد: اول جهت یعنی تقسیمبندی افکار عمومی برای موافقت یا مخالفت با موضوعی به درجات مختلف غیر از کسانی که نظری ندارند. شدت، یعنی شدت اعتقاد بعضی از افراد در مقایسه با دیگران، درباره یک موضوع خاص بیشتر و شدیدتر است که این امر، احتمال عمل کردن بر اساس آن عقاید را در آنها افزایش میدهد. سوم برجستگی، یعنی شدت اعتقاد برخی افراد نسبت به بعضی مسائل، بیشتر است و درنهایت، همسازی، یعنی افکار عمومی و نگرش افراد درباره موضوعی در طول زمان، چقدر ثابت می ماند یا تغییر میکند.
در کنار قدرت افکارسازی، شبکه اجتماعی قدرت افکارسوزی را نیز در بر دارد. چه بسا برخی افکار متداول، باورها، نگرش و دیدگاهها بر اثر محتوای شبکههای اجتماعی مخدوش شده و از بین میروند. میتوان گفت بر اساس نظریه مارپیچ سکوت اقلیتها به انزوا هدایت میشوند اما فراتر از این نظریه در شبکههای اجتماعی نگرش افراد تغییر مییابد و این بار به صورت رضایتمندانه به جمع افکار عمومی غالب می پیوندد.
جمعبندی
در کنار قدرت افکارسازی، شبکه اجتماعی قدرت افکارسوزی را نیز در بر دارد. چه بسا برخی افکار متداول، باورها، نگرش و دیدگاهها بر اثر محتوای شبکههای اجتماعی مخدوش شده و از بین میروند
شبکههای اجتماعی به عرصه و فضای تعاملات اجتماعی و کنشهای بین افراد شکل و نقش جدیدی داده و تبدیل به بستر مناسبی برای شکلگیری افکاری عمومی شده است. امروزه شاهد افزایش چشمگیر زنان و مردان تحصیلکرده هستیم. انفجار اطلاعات و انتشار گسترده و دسترسی آسان به اخبار و اطلاعات سبب شده تا دسترسی جامعه به اخبار و اطلاعات به رسانههای سنتی و دولتی محدود نشود و با بالا رفتن سطح دانش و دسترسی آسان به اخبار و اطلاعات، جامعه در بطن خود با تغییراتی روبرو شود که به نوعی تحت تأثیر تغییر نگاهها و نگرش نسبت به بسیاری از موضوعات است.
از این رهگذر شبکههای اجتماعی مجازی در این تغییر نقش مهمی را ایفا میکنند و سبب سازماندهی، تأثیرگذاری اجتماعی و ظهور و گسترش افکار عمومی شدهاند. جریان سریع اطلاعات در شبکههای اجتماعی، کنترل دولتها و حکومتها را بر جریان اخبار و اطلاعات و همچنین روابط اجتماعی با چالشی جدی مواجه کرده است.
در شبکههای اجتماعی، اخبار، تصاویر و ویدئوها با سرعت انتشار مییابد و این نقش رسانهای شبکههای اجتماعی، سبب برتری آنها بر رسانههای متعارف سنتی شده است.
با توجه به قدرت شبکههای اجتماعی میتوان فهمید که این شبکهها در افکارسازی و افکارسوزی نقش به سزایی اعمال می کنند. با بررسی هشتگزنیها، اعتراضات، محتواهای ترند شده و … به این موضوع پی میبریم که شبکههای اجتماعی مجازی قدرت هدایت افکار عمومی را در اختیار دارند. چه بسا این شبکهها در مواردی موضوعی را مطرح و آن را تبدیل به یک فکر عمومی کرده و چه بسا موضوعی را که مدتهای زیادی در اذهان عمومیت داشته و به عنوان افکار عمومی شناحته میشد از یادها به فراموشی سپردهاند.
با این حال دو نگاه خوشبینانه و بدبینانه نسبت به فضای مجازی وجود دارد. نگاه خوشبینانه با تأکید روی فرصتها، به گسترش ظرفیتهای اجتماعی، ارتباطات و دسترسی بهتر و سریعتر به دادهها مینگرد، درحالی که نگاه تهدیدمحور نسبت به عدم مدیریت، انتشار اخبار جعلی و شایعات و همچنین جهل آگاهی در سایه انفجار اطلاعات آن را یک خطر میبیند. همچنین از نگاه تهدیدمحور به سبب آن که رسانهها و کشورهای قدرتمند ابزارهای بیشتر و سرمایهگذاری های بیشتری روی تغییر نگرش و ارزشهای ملتهای دیگر صرف میکنند، بنابراین نه تنها سبب نابودی خردهفرهنگها بلکه دست کم به تغییر ارزش ها منتهی میشوند.
در این میان، برخی به حضور بیشتر در فضای مجازی و مدیریت اطلاعات و آگاهسازی تأکید میورزند و از همین رو، به نظر آنان همانقدر که تهدید در استفاده از فضای مجازی وجود دارد، فرصتهایی نیز درون آن برای گسترش تفکر، ارزشها، ایدئولوژی و ارتباطات با بخش گستردهای از جامعه نیز فراهم است. در همین خصوص آنها بر مدیریت فضای مجازی ازجمله مدیریت دسترسی کودکان به صفحات و محتوای آن تأکید بیشتری دارند.
در نهایت باید گفت شبکههای مجازی در جهتدهی افکار عمومی نقش مهمی داشته، دیدگاهها و اندیشه کاربران، مخصوصا کاربران کمسواد که ساعات زیادی از وقتشان را در این فضا صرف میکنند، تحت تاثیر خویش قرار داده است. در بازیهای سیاسی گاهی جهتدهی افکار عمومی به نفع برخی مورد سوء استفاده قرار میگیرد. اگر کاربران فضای مجازی آگاهانه در فضای مجازی اطلاعات را دریافت و منتشر سازند آنگاه شکلگیری افکار عمومی از سوی شبکههای مجازی آگاهانهتر انجام میشود.