هرچند مرکل توانست همبستگی اتحادیه اروپا را در طول یک دهه از بحرانهای گوناگون – مانند بحران بدهی یورو، تهاجم روسیه به اوکراین، افزایش شمار پناهندگان، برگزیت و شکاف فراآتلانتیک در دوران ریاست جمهوری ترامپ – حفظ کند، اما مهمترین تصمیم او پذیرش اوراق قرضه مشترک اروپا در بهار 2020 بود.
به گزارش نباء خبر، با کنار رفتن آنگلا مرکل از قدرت پس از 16 سال، آلمان و اتحادیه اروپا با خلاء رهبری روبه رو میشوند. میراث مرکل کدام است و چه پیش خواهد آمد؟ مهمترین و فراگیرترین تصمیمهای آنگلا مرکل کدامند؟
در سطح داخلی، موارد برجسته اندکی مانند ارائه بودجه متوازن در سال 2009، قطعنامه سال 2011 برای حذف انرژی هستهای پس از فاجعه فوکوشیما در ژاپن و تصمیم او در سال 2015 برای نادیده گرفتن قوانین اتحادیه اروپا درباره پناهجویان و بازکردن مرزهای آلمان به روی بیش از یک میلیون پناهنده سوری و غیره.
در سطح اتحادیه اروپا، میتوان به پافشاری مرکل بر ریاضت اقتصادی و اصلاحات ساختاری در طول بحران بدهی منطقه یورو، تکمیل خط لوله گاز طبیعی نورد استریم 2 با همکاری روسیه و پذیرش اوراق قرضه مشترک اتحادیه اروپا در زمینه رکود اقتصادی ناشی از همهگیری کووید-19 اشاره کرد.
از مرکل اغلب به عنوان پرچمدار لیبرال دموکراسی و اتحاد فراآتلانتیک یاد میشد. آیا او شایسته این عنوان بود؟ لقب «رهبر جهان آزاد» برای مرکل تا حدی بزرگنمایی بود. درست است که مرکل، در مقایسه با رهبران پوپولیست قدرتمندی مانند دونالد ترامپ در ایالات متحده امریکا، ژائیر بولسونارو در برزیل و بوریس جانسون در بریتانیا، نماد یک رهبری منطقی و پایدار بود، اما رهبری وی بیشتر بر پایه «مرکانتالیسم» استوار بوده است، یعنی اولویت دهی نظاممند منافع تجاری و ژئواقتصادی آلمان بر ارزشهای دموکراتیک، حقوق بشر و همبستگی درونی اتحادیه اروپا.
پیامدهای رهبری مرکل در اتحادیه اروپا کدامند؟ هرچند مرکل توانست همبستگی اتحادیه اروپا را در طول یک دهه از بحرانهای گوناگون – مانند بحران بدهی یورو، تهاجم روسیه به اوکراین، افزایش شمار پناهندگان، برگزیت و شکاف فراآتلانتیک در دوران ریاست جمهوری ترامپ – حفظ کند، اما مهمترین تصمیم او پذیرش اوراق قرضه مشترک اروپا در بهار 2020 بود.
آیا شخصیتهای دیگری در اروپا وجود دارند که بتوانند نقش او را به عهده بگیرند؟ امانوئل ماکرون، رئیس جمهوری فرانسه، از جمله افرادی است که تمایل دارد رهبری اتحادیه اروپا را در اختیار بگیرد، اما او برخلاف مرکل از محبوبیت سراسری در اروپا برخوردار نیست و فرانسه هم دیگر قدرت دیپلماتیک سابق را ندارد.
خوب یا بد، شولتز (Scholz) یا لاشچت (Laschet) دو سیاستمداری که جانشین احتمالی مرکل خواهند بود – رهبران تازه اتحادیه اروپا خواهند بود. گفته میشود آنها فقط در صورتی عملکرد کارآمدی خواهند داشت که روابط خوبی با پاریس برقرار کنند و زمان زیادی خواهد برد تا آنها به آن میزان از اعتماد و سرمایه ای سیاسی دست یابند که مرکل با هوشیاری تمام و در طول سالها به آن رسیده بود.
بزرگترین چالش سیاست خارجیای که دولت آینده آلمان با آن روبه رو خواهد بود، کدام است؟ چالش اصلی دولت تازه آلمان عملی کردن ایده نوین و چشمگیر «خودمختاری راهبردی باز» اتحادیه اروپا است. هدف در حال حاضر نسبتا مبهم، افزایش نفوذ جهانی اتحادیه اروپا از طریق حاکمیت بیشتر است.
توافق دفاعی اخیر بین استرالیا، انگلیس و ایالات متحده و همچنین خروج آمریکا از افغانستان برای اعضای اتحادیه اروپا دو رویدادی است که به آنها خاطر نشان میکند اگر میخواهند در امور جهانی بازیگرانی جدی باشند باید روی یک سیاست دفاعی مشترک همکاری کنند. نخبگان سیاسی آلمان همواره از پذیرش تعهد در این زمینه خودداری کرده اند.
چالش مهم دیگر متقاعد کردن سایر کشورهای جهان به رویارویی با تغییرات اقلیمی خواهد بود. برلین برای رهبری در این زمینه باید پیش قدم شود و مثلا اصلاحاتی را در ماشینآلات صنعتی خودش ایجاد کند، ماشینآلاتی که وابستگی شدیدی به سوختهای فسیلی دارند. آلمان باید به انرژیهای تجدیدپذیر رو بیاورد.
مذاکرات ائتلافی که باید طولانی و دشوار باشند روشن خواهد کرد که آیا آلمانیها بر وظایف و تعهداتشان پایبند هستند یا خیر.