تشدید تاکتیکهای جنگ هیبریدی است: ترکیبی از تکنیکهای متعارف و نامنظم شامل خرابکاری، اخلال، نفوذ و تحکیم حوزههای نفوذ از طریق زور و مداخله. این وضعیت با «بحران چندگانه» وخامت بیشتری مییابد که شامل چندین چالش جهانی به هم پیوسته و فزاینده در سیستمهای اجتماعی، اقتصادی، ژئوپلیتیک، اکولوژیک و جمعیتی است.مؤسسات چندجانبه حاکمیت جهانی قطعاً برای حل این بحران جهانی، از جمله بحران ژئوپلیتیکی که هماکنون شاهد آن هستیم، ناکافی هستند.
به گزارش نبأخبر، آیا ما هماکنون در جنگ جهانی سوم قرار داریم، حتی اگر بیشتر ما هنوز متوجه آن نشدهایم؟ این تصوری ترسناک است، اما بر ذهن خیلیها سنگینی میکند.
به نوشته نیوزویک، سِر ریچارد دیرلاو، رئیس پیشین سرویس اطلاعات خارجی بریتانیا (امآی۶) اخیراً در مصاحبهای با اسکای نیوز اظهار داشت که «جنگ واقعی» با روسها در جریان است، هرچند این جنگ به شکل «درگیری هیبریدی» و به صورت اقدام خرابکارانه و دیگر فعالیتهای غیرنظامی در حال انجام است.
جیمی دایمون، مدیرعامل جیپی مورگان در سخنرانی ماه اکتبر خود اعلام کرد که جنگ جهانی سوم از قبل آغاز شده و به چندین درگیری در کشورهای مختلف اشاره کرد و خطراتی که این شرایط به همراه دارد را مطرح ساخت: «ما سناریوهایی داریم که شما را شگفتزده خواهد کرد. حتی نمیخواهم آنها را ذکر کنم».
کشورهای اروپایی عضو ناتو به آرامی برای این جنگ آماده میشوند. ولادیمیر پوتین و متحدانش نسبت به آن هشدار دادهاند. جنگ اوکراین نیز از هماکنون به یک موضوع جهانی تبدیل شده، زیرا شرکای بینالمللی از هر دو طرف با پرسنل و تجهیزات حمایت میکنند.
درگیریها در همهجا در حال شکلگیری یا فوران بوده، از اروپا گرفته تا خاورمیانه و آسیای دور که برخی از آنها با جنگ روسیه علیه اوکراین مرتبط هستند.
آیا اکنون میتوانیم بگوییم که جنگ جهانی سوم آغاز شده است؟ نشریه نیوزویک نظر برخی کارشناسان را در اینباره جویا شد.
اولوس نیکرس، رئیس بنیاد امنیت بالتیک، پژوهشگر ارشد بنیاد جیمزتاون و مشاور پیشین وزیر دفاع لتونی
من قویاً موافقم که ما در مراحل نهایی یک وضعیت پیشا جنگ جهانی سوم قرار داریم. به نظر من، این وضعیت هنوز نوعی جنگ سرد در دماهای بسیار بالاست اما هنوز قابل بوده و اگر جلویش گرفته نشود، به زودی جوش خواهد آمد.
جنگ واقعی در اروپا (اوکراین) هنوز یک درگیری منطقهای است. در عین حال، طرفهای درگیر در یک درگیری جهانی احتمالی به بدترین سناریوها مینگرند. از نظر ارزیابی تهدید، هزینههای دفاعی، مشارکت اجتماعی در دفاع، و توسعه صنایع دفاعی در سراسر منطقه، روندی را که در حال پیشروی است به وضوح نشان میدهد.
من معتقدم که هنوز در جنگ جهانی سوم نیستیم، زیرا قدرتهای بزرگ هنوز درگیری نظامی مستقیمی با یکدیگر نداشته و جنگها در مناطق «حاشیهای» در حال وقوع است.
یخ دریاچه بسیار نازک بوده و میتواند به دلایل مختلف که همه آنها محتمل هستند، شکسته شده و به غرقشدن جهان بیانجامد.
جنگ جهانی هنوز قابل پیشگیری است یا برخی از منابع این درگیری جهانی میتواند در اروپا حذف شود و جنگ اوکراین پایان یابد که البته در این مرحله به طور قابل توجهی دشوار، اگر نه غیرممکن، است.
دیوید استیونسُن، استاد تاریخ بینالمللی مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن
نه، ما هنوز در جنگ جهانی سوم نیستیم، اگرچه خطر آن قابلتوجه است.
بیشتر ویژگیهای یک جنگ سرد جدید بین روسیه و کشورهای ناتو برای سالها وجود داشته، اما اخیراً، با تأمین تسلیحات و مهمات برای اوکراین، ناتو درگیر جنگ نیابتی داغ علیه روسیه شده است.
اظهارات سر ریچارد دیرلاو بیشتر به وضعیت روانی ولادیمیر پوتین اشاره داشت و برخی از بیانات پوتین این دیدگاه را تقویت کرده که او عملاً خود را در جنگ با غرب میبیند، حتی اگر اشاره مستقیم نکند. با این حال، تا این لحظه، دو طرف درگیر جنگی تمامعیار نیستند و اگر چنین بود، ما سریعاً و حتی بدون استفاده از سلاحهای هستهای، متوجه تفاوت میشدیم.
علاوه بر این، تحکیم روابط میان روسیه، چین، کره شمالی و ایران خطر را افزایش میدهد که اگر هر یک از این کشورها در جنگ داغی با غرب وارد شوند، درگیری جهانی رخ خواهد داد.
ادوارد نیومن، استاد امنیت بینالمللی و هممدیر مرکز چالشهای امنیتی جهانی دانشگاه لیدز
ما هنوز در وضعیت جنگ جهانی سوم به شکل سنتی آن قرار نداریم، یا حداقل هنوز در آستانه آن نیستیم.
هنوز اصول بازدارندگی به قوت خود باقی است، حتی اگر تحت فشار باشند؛ بنابراین درگیری نظامی مستقیم و بزرگمقیاس بین قدرتهای بزرگ بعید بوده، هرچند که خطرات آن افزایش یافته است. به غیر از حالتی که یک اشتباه محاسباتی بسیار جدی رخ دهد، انگیزهها برای آغاز درگیری نظامی آشکار بین روسیه، چین، ایالات متحده و دیگر کشورهای ناتو هنوز کم بوده و هزینههای آن بسیار بالا و شناختهشده است.
آنچه بیشتر محتمل بوده، تشدید تاکتیکهای جنگ هیبریدی است: ترکیبی از تکنیکهای متعارف و نامنظم شامل خرابکاری، اخلال، نفوذ و تحکیم حوزههای نفوذ از طریق زور و مداخله. این وضعیت با «بحران چندگانه» وخامت بیشتری مییابد که شامل چندین چالش جهانی به هم پیوسته و فزاینده در سیستمهای اجتماعی، اقتصادی، ژئوپلیتیک، اکولوژیک و جمعیتی است.
مؤسسات چندجانبه حاکمیت جهانی قطعاً برای حل این بحران جهانی، از جمله بحران ژئوپلیتیکی که هماکنون شاهد آن هستیم، ناکافی هستند.
ایان اوینا جانسون، استاد تاریخ نظامی مؤسسه خانواده پیجی موران دانشگاه نوتردام
از سال ۱۹۴۵ تاکنون، بارها افرادی که از درگیریها در سراسر جهان نگران بودهاند، به این نتیجه رسیدهاند که جنگ جهانی سوم آغاز شده یا نزدیک است. ترس بزرگ این بوده که دو یا چند قدرت هستهای بزرگ به جای آنکه در جنگهای محدود متعارف که اغلب از طریق یا علیه نیروهای نیابتی است، مستقیماً علیه یکدیگر وارد جنگ شوند.
به نظر میرسد تنها بحران کنونی در اوکراین است که خطر احتمالی تبدیلشدن به جنگ مستقیم میان قدرتهای بزرگ را به همراه دارد. اگرچه درگیریهای جاری خاورمیانه و آفریقا از نظر منطقهای بیثباتکننده و از دیدگاه انسانی ویرانگر هستند، اما بعید به نظر میرسد که دو یا چند قدرت هستهای را وارد رویارویی مستقیم کنند.
اگر جنگ جهانی سوم به دلیل اوکراین آغاز شود، این جنگ انتخابی خواهد بود که به دلیل ورود نیروهای زمینی یا هوایی ناتو به جنگ علیه نیروهای روس در آنجا شروع خواهد شد. این تصمیم به نوبه خود اقدامات متقابل روسیه را به دنبال خواهد داشت که احتمالاً شامل اقداماتی هستهای میشود. علیرغم برخی بحثهای عمومی در مورد این احتمال، این سناریو اگرچه غیرممکن نیست، در حال حاضر بعید به نظر میرسد.
تعداد کمی از کشورهای عضو ناتو ظرفیت مادی برای تأثیرگذاری بر تعادل نظامی در اوکراین را دارند. از میان آنهایی که دارای چنین ظرفیتی هستند، خصوصاً ایالات متحده، هیچکدام حمایت عمومی لازم برای گسترش جنگ را ندارند. حتی اگر این حمایت وجود میداشت، این موضوع همچنان روشن نیست که هرگونه دستاورد استراتژیک حاصل از گسترش جنگ، خطر تبادل هستهای با فدراسیون روسیه را جبران کند.
جنگ جهانی سوم آغاز نشده و با رعایت تدابیر احتیاطی از سوی همه طرفها، ممکن است بار دیگر از آن جلوگیری شود.
متیو سی زییرلر، استاد روابط بینالملل کالج جیمز مدیسون دانشگاه ایالتی میشیگان
گفتن اینکه جنگهایی در جریان بوده، بسیار متفاوت از این بوده که جنگ جهانی سوم آغاز شده است. بله، در سراسر جهان درگیریهای زیادی جریان دارد و در مورد آنچه که در آینده رخ خواهد داد، شاهد عدم قطعیت زیادی هستیم.
ما با تهدیدات قدیمی و جدید روبروییم و ماهیت روابط فراآتلانتیکی، اقدامات روسیه و گسترش جهانی چین، چالشهایی برای درک ما از جهتگیری امنیت بینالمللی به وجود آورده است. اما تغییر، عدم قطعیت و خشونت به این معنا نیست که ما با یک درگیری جدید مشابه جنگهای جهانی گذشته مواجه خواهیم شد. هنوز خاطرهای قوی از میراث این درگیریها وجود دارد که بعید است به زودی تکرار شود.
استیون ون اورا، استاد بازنشسته علوم سیاسی دانشگاه امآیتی و نویسنده «علل جنگ: قدرت و ریشههای درگیری»
نه، جنگ جهانی سوم هنوز آغاز نشده و تا زمانی که ایالات متحده سیاستهای محتاطانهای نسبت به دیگر قدرتهای بزرگ جهان، چین و روسیه، اتخاذ کند، آغاز نمیشود. اکثر جنگهای بزرگ گذشته ناشی از رقابت میان قدرتهای بزرگ برای امنیت بود. قدرتهای بزرگ اغلب از حمله دیگر قدرتهای بزرگ هراس داشتند.
از این رو آنها سعی داشتند منابع یا نقاط قوتی که برای دفاع در برابر حملات دیگران نیاز داشتند را کنترل کنند، دیگران را تضعیف کرده یا رژیمهای دیگر را با رهبران مهربانتر جایگزین کنند.
اختراع تسلیحات هستهای این نوع تفکر را باطل کرد، چرا که با تسلیحات هستهای، پیروزی قدرتهای بزرگ غیرممکن شد. این تسلیحات شدیداً ویرانگر، کوچک، ارزان و پنهانسازی آنها آسان بوده و استفاده آنها نیز به راحتی ممکن است.
در نتیجه، قدرتهای بزرگ قادرند نیروهای هستهای خود را به گونهای حفظ کنند که در برابر حمله غافلگیرانه تمامعیار از سوی سایر قدرتها دوام آورده و در صورت لزوم، آسیبهای غیرقابلقبول و نابودکنندهای وارد کنند.
بنابراین، اکنون پیروزی بین قدرتهای بزرگ اساساً غیرممکن بوده و اساساً از روی میز برداشته شده است. به لطف انقلاب هستهای و همچنین به دلیل عرض اقیانوسهای آرام و اطلس، هیچ سناریوی معقولی وجود ندارد که در آن، چین یا روسیه بتوانند ایالات متحده را خلع سلاح کرده و آن را فتح کنند یا برعکس.
به همین دلیل، قدرتهای بزرگ دیگر نیازی به رقابت شدید برای بقا ندارند. در عوض، آنها میتوانند حاکمیت خود را به راحتی از طریق حفظ یک نیروی بازدارنده امن تضمین کنند. اکنون بیشتر از هر زمان دیگری، یک قدرت که در برابر متجاوز دفاع میکند، نسبت به متجاوزان برتری دارد.
قدرتهای بزرگ همچنان در حال رقابت هستند، اما بر سر مسائل فرعی. هیچکدام نمیتوانند تهدیدی وجودی برای دیگری به شمار آیند. ممکن است آنها با تهدیدات وجودی روبرو شوند، اما این تهدیدی بوده که بر اثر ناتوانیشان در درک تسلیحات هستهای، ایجاد شده است.
تاریخ حاوی نمونههای نگرانکنندهای است. پیروزی میان قدرتهای بزرگ نادر بوده، اما گاهی رخ میدهد. معمولاً به این دلیل است که دولتها دچار توهمات امنیت ملی میشوند. سناریوی رایج در قرنهای اخیر: یک قدرت هستهای تهدید امنیت ملی سایر قدرتها را بزرگنمایی کرد، بیدلیل رفتار تهاجمی از خود نشان داد و در نتیجه، به تشکیل یک ائتلاف قدرتمند تحریک کرد نهایتاً موجب نابودی آن قدرت شد. با ترس کاذب از تهدیدی خیالی، آن دولت با ایجاد یک تهدید واقعی به آن واکنش نشان میدهد.
از دهه ۱۷۹۰ تاکنون، در هشت مورد یک قدرت بزرگ کاملاً توسط دشمنان خود شکست خورده و تصرف شده است. در حداقل پنج مورد از این هشت مورد (فرانسه ۱۸۱۵، آلمان ۱۹۱۸، اتریش-مجارستان ۱۹۱۸، آلمان ۱۹۴۵ و ژاپن ۱۹۴۵) خود دولت مغلوب با دستزدن به اعمال تهاجمی برای جلوگیری از تهدیدهایی که در واقع توهمی بودند، باعث نابودیش شد. در دو مورد دیگر (فرانسه ۱۸۷۰ و ایتالیا ۱۹۴۵)، قدرت مغلوب نیز با تهاجم به پیروزی رسید؛ البته تهاجم آن در وهله اول علاوه بر نگرانیهای امنیتی، تحت تأثیر نگرانیهای غیرامنیتی قرار داشت که آن نگرانیها نیز قطعاً نگرانیهای بیپایه و بیدلیل بودند. فتح فرانسه توسط آلمان در سال ۱۹۴۰ تنها مورد پسا انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه است که در آن، قدرتی بزرگ فتح شد که به دلیل تهاجم ناآگاهانهاش نبوده نبود.
خطر بالقوه جنگ جهانی سوم عمدتاً ناشی از «اصل پگو» است: «ما دشمن خود را ملاقات کردهایم و آنها خود ما هستند».
ایالات متحده از خطر شکست از قدرتهای خارجی در آینده نزدیک مصون است، حتی اگر قدرت چین نسبت به ایالات متحده همچنان در حال رشد باشد. ایمنی از مغلوبشدن نعمتی بوده که به ایالات متحده این امکان را میدهد که از سیاستهای پرخطری که میتوانند به درگیری نظامی با قدرتهای دیگر بیانجامند، اجتناب کند.
با این کار، ایالات متحده میتواند از وقوع جنگ جهانی سوم جلوگیری کند. اما آمریکاییها باید مراقب باشند که به توهمات و حماقتهای خود گرفتار نشوند.
والتر دورن، استاد مطالعات دفاعی کالج نظامی سلطنتی و کالج نیروهای مسلح کانادا
نه، جنگ جهانی سوم آغاز نشده است. جنگهای جهانی رویدادهای ویرانگری هستند که در آنها، اکثریت کشورهای جهان رسماً درگیر میشوند و سربازان خود را به جبهههای مختلف میفرستند. اکنون این شرایط وجود ندارد. وضعیت امروز بیشتر شبیه به جنگ سرد است؛ جایی که قدرتهای بزرگ مستقیماً با یکدیگر نمیجنگند، بلکه در جنگهای نیابتی برای اعمال نفوذ و حفظ سیستمها و ایدئولوژیهای خود درگیر میشوند.
هیچکس نمیتواند آینده را با اطمینان پیشبینی کند، اما بعید به نظر میرسد همانطور که در دو جنگ جهانی گذشته رخ داد، که جهان به طور کلی وارد جنگ شود. با این حال، ممکن است جنگهایی میان قدرتهای بزرگ رخ دهد.
کریستین گلدیتس، استاد ممتاز علوم سیاسی دانشگاه اِسِکس و مدیر مرکز مایکل نیکولسُن
به دلایلی فکر نمیکنم جنگ جهانی سوم آغاز شده باشد. تعریف دقیقی از جنگ جهانی وجود ندارد، اما معمولاً این اصطلاح به معنای جنگهای بسیار شدید و وجود نوعی ارتباط میان درگیریهای مختلف مسلحانه در سراسر جهان است که این درگیریها را بخشی از یک جنگی بزرگتر و فراگیرتر باید در نظر گرفت؛ مانند حضور بازیگران مشابه یا ائتلافهای نزدیک.
دادههای استاندارد درباره درگیریهای خشونتآمیز مانند دادههای درگیریهای مسلحانه آپسالا نشان میدهد که تعداد نبردها و تلفات جنگی ثبتشده طی سالهای اخیر افزایش یافته است. اما بخش بزرگی از افزایش تعداد درگیریها به جنبشهای اسلامگرا مربوط میشود و شدیدترین جنگ اخیر تا سال ۲۰۲۳ (آخرین سالی که دادههای کامل داریم) جنگ تیگرای اتیوپی بوده، نه جنگ اوکراین.
ممکن است ایالات متحده و ناتو از اوکراین در جنگ با روسیه حمایت کنند، اما هیچکدام از این کشورها به طور جدی در درگیریهای اتیوپی دخالت ندارند و در بسیاری از درگیریهای دیگر در سراسر جهان، مانند شورشهای اسلامگریان یا حتی درگیری سوریه، در طرفهای متضاد نیستند. یادآوری میکنم که دولت بریتانیا تحت نخستوزیری دیوید کامرون ابتدا میخواست دولت اسد را بمباران کند، اما بعدها خواستار اقدام نظامی علیه داعش شد که در عمل به تقویت اسد انجامید.
تا جایی که من میفهمم، فکر میکنم که سر ریچارد دیرلاو در تلاش بوده بگوید که ما هماکنون در یک وضعیت خصمانه قرار داریم که در آن، ممکن است روسیه حمایت غرب از اوکراین را دخالت تلقی کند و پاسخ نظامی دهد و همواره خطر افزایش تنشها در درگیریهای مسلحانه جاری وجود دارد.
من موافقم که بسیاری از درگیریهای کوچکتر ممکن است تشدید شوند و به درگیریهای بزرگتر بیانجامند. طبق آنچه که از تحقیقات موجود میدانیم، این تشدید بسیار غیرقابل پیشبینی است.
اما من فکر نمیکنم وضعیت کنونی اساساً با وضعیت بعد از حمله اولیه روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ تفاوتی داشته باشد. به نظر نمیرسد که غرب بخواهد نیروهایی را به اوکراین بفرستد تا در جنگ درگیر شوند و بیشتر خطوط قرمز روسیه که پیش از مداخله مستقیم مطرح شدهاند، بعید است که پاسخ نظامی برانگیزند.
پیشبینی دشوار است، اما حداقل برای من به نظر میرسد که در حال حاضر، کاهش تنشها در اوکراین محتملتر از تشدید تنشها باشد. حمایت غرب از اوکراین با چالشهای زیادی روبرو بوده و به نظر نمیرسد که به طور قابلتوجهی افزایش یابد.
هم اوکراین و هم روسیه با چالشهای لجستیکی زیادی مواجهند که مانع از سرمایهگذاری بیشتر در تلاشهای جنگی میشود. هر دو اخیراً تمایل بیشتری به مذاکره نشان دادهاند، حتی اگر دشوار است که ببینیم چگونه یک توافق رسمی میتواند به دست آید.
اکنون به نظر میرسد تغییر به درگیریهای کمتنشتر یا «درگیری یخزده» با مبارزات منفعل، اما بدون حلوفصل رسمی، محتملتر از تشدید نظامی عمده است.
در طول جنگ سرد، روابط بین ایالات متحده/غرب و روسیه معمولاً ضعیف بود و جنگهای نیابتی بسیاری وجود داشت، اما این به جنگ جهانی سوم نیانجامید و عوامل زیادی وجود دارند که ممکن است موجب احتیاط و محدودیت در تشدید تنشها شوند.
من فکر میکنم وضعیت کنونی بیشتر شبیه به یک جنگ سرد جدید بوده تا وقایعی که منجر به جنگهای جهانی اول و دوم شد.