به نقل ازصدانیوز،بلندیهای جولان منطقهای کوهستانی و کرد نشین و یکی از مناطق حساس نظامی است که در جنوب غربیبخش خاک سوریه قرار دارد. اسرائیل در سال ۱۹۶۷ و در جنگ شش روزه بخش بزرگی از این منطقه را به اشغال خود درآورد و در سال ۱۹۸۲ آن را به عنوان بخشی از خاک خود اعلام کرد. هر […]
به نقل ازصدانیوز،بلندیهای جولان منطقهای کوهستانی و کرد نشین و یکی از مناطق حساس نظامی است که در جنوب غربیبخش خاک سوریه قرار دارد. اسرائیل در سال ۱۹۶۷ و در جنگ شش روزه بخش بزرگی از این منطقه را به اشغال خود درآورد و در سال ۱۹۸۲ آن را به عنوان بخشی از خاک خود اعلام کرد. هر چند که این اقدام اسرائیل هیچگاه مورد تایید سازمان ملل متحد قرار نگرفت.
حال و در شرایطی که بیش از پنج دهه از مناقشه بین رژیم صهیونیستی و سوریه بر سر این منطقه می گذرد، دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا خواستار حاکمیت و به رسمیت شناختن اسرائیل بر این منطقه شد.
آنگونه که از سابقه مناقشات اعراب و اسرائیل پیداست، اعلام این استراتژی و تصمیم ترامپ قبل از هر چیز ریشه در موقعیت استراتژیک این منطقه دارد. موقعیت استراتژیک بلندی های جولان معلول شرایطی است و آن اینکه هم سوریه و هم اسرائیل به ورای مرز های ۱۹۶۷ تعلق دارند و با توجه به مناقشه ای که از فردای جنگ شش روزه میان اعراب و اسرائیل رقم خورده است، هم سوریه و هم اسرائیل تمایلی ندارند که به قبل از مرز های ۱۹۶۷ باز گردند.
در واقع این شرایط، آنها را در وضعیت هشدار برای بروز جنگ و منازعه قرار داده است. حال در این وضعیت تنازعی و خطر محتمل بروز جنگ گسترده، بلندی های جولان می تواند موقعیت استراتژیک ویژه ای را برای ارتش اسرائیل ایجاد کند. در موقعیت استراتژیک ویژه بلندی های جولان همین بس که ارتش اسرائیل می تواند از بالای این منطقه، هرگونه تحولات ایذایی و تحرکات ضد اسرائیلی را در بخش بزرگی از جنوب سوریه و حتی شهر دمشق را واپایش و شرایط را برای پاسخ متقابل به نفع خود سامان دهد. به واقع ظرفیتی را که بلندی های جولان برای واپایش هرگونه تحرکات ضد اسرائیلی برای ارتش اسرائیل ایجاد می کند، موجب نوعی شرایط بازدارندگی و سپس پاسخ متقابل به تحرکات ضد اسرائیلی است.
در سایه همین موقعیت ویژه استراتژیک ارتش اسرائیل از زمان اشغال این منطقه توانسته است با نصب دستگاههای هشداردهنده بر این منطقه، تمامی فعالیتهای مهم سوریها و همچنین تحرکات جبهه مقاومت را در جنوب کشورشان مراقبت و زیر نظر بگیرند. همزمان با این موقعیت ویژه استراتژیک بلندی های جولان به شکل طبیعی به یک فضای حائل نیز بین سوریه و اسرائیل تبدیل شده است. این وضعیت حائل سبب می شود که ارتش اسرائیل نتواند مستقیم سوریه را دستخوش اقدام متقابل قرار دهد. به عبارت دیگر بلندی جولان در حکم دیوار و سپر دفاعی در مقابل حملات ارتش اسرائیل است. علاوه بر این امتیاز نظامی، بلندیهای جولان، یک منبع بسیار مهم آب برای منطقهای است که به عنوان یک منطقه کمآب شناخته میشود. آب باران از جولان یکی از منابع رود اردن است و یک سوم آب مورد نیاز اسرائیل را تامین میکند.
حال و با توجه به موقعیت استراتژیکی که بلندی های جولان دارد، تصمیمی که دونالد ترامپ برای حاکمیت اسرائیل بر آن گرفته، هدفی جز تقویت بیشتر موقعیت استرتژیک بلندی های جولان برای اسرائیل ندارد. این هدف از یک سو در ارتباط با شرایطی است که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر و رهبر حزب راستگرای لیکود در آن قرار دارد و از سوی دیگری در ارتباط با شرایطی است که در منطقه حاکم و جاری است.
در ارتباط با شرایط فعلی نتانیاهو،باید گفت که موقعیت وی در آستانه انتخابات پیش روی ۹ آوریل به جهت اختلاف در خصوص عملکرد ارتش اسرائیل در قبال سازمان های مسلح فلسطینی در غزه و همچنین عدم اتخاذ سیاست رادیکال در مقابل حماس و نیز به جهت باز بودن پرونده های فساد و اختلاس و ارتشا منتسب به او بسیار متزلزل است و او نمی تواند اکثر کرسی های کنیست را برای تشکیل دولت کسب کند.
طبق گزارش خبر گزاری ها و نظر سنجی های هاآرتص،جروزالم پست،اورنوت و فوروارد، حزب لیکود به رهبری نتانیاهو نمی تواند بیشتر از ۲۸ کرسی کنیست را در انتخابات پیش رو کسب کند. از سوی دیگر خیز بزرگ حزب کاحول لیفان (آبی و سفید) با گرایش راست میانه به رهبری بنی گانتز رئیس پیشین ستاد ارتش اسرائیل و همچنین حزب یش آتید ( آینده ای هست) با گرایش چپ میانه به رهبری یاری لاپید وزیر دارایی سابق اسرائیل ،چالش بزرگی برای رقابت در این انتخابات برای او ایجاد کرده اند.
در نگاه رهبران حزب کاحول لیفان و یش آتید، سیاست دولت نتانیاهو در مقابل جریان های فلسطینی شکست خورده است و باعث شده که این کشور تحت خطر دائمی حماس قرار گیرد. تحت این شرایط شکست امنیتی اسرائیل در مقابل جریان های فلسطینی نه تنها پذیرفته، بلکه قابل تحمل هم نیست.
حال موضع ترامپ در ارتباط با بلندیهای جولان میتواند شانس بنیامین نتانیاهو برای پیروزی در انتخابات پیش رو را بالا ببرد. لذا نتانیاهو در تلاش است تا با جلب نظر ترامپ بر سر بلندیهای جولان، در افکار عمومی اسرائیل برای خود محبوبیت دست و پا کند.
در حقیقت موضع دولت ترامپ بابت بلندی های جولان باعث اتخاذ سیاست رادیکال حزب لیکود به رهبری نتانیاهو در مقابل جریان های فلسطینی به ویژه حماس می شود.
اگر چه تعقیب سیاست رادیکال نتانیاهو نمی تواند پیروزی نتانیاهو و حزبش را در انتخابات ۹ آوریل تکرار کند، اما می تواند موجب نزدیکی دوباره او به حزب بیت یهودی (خانه یهودی) به رهبری آیلت شاکد و نفتالی بنت و همچنین حزب (اسرائیل خانه ما) به رهبری آیگدور لیبرمن شود. قراین نشان می دهند که نتانیاهو فقط در صورت ائتلاف با حزب (بیت یهودی) و حزب (اسرائیل خانه ما) آنهم با گرایشات راست افراطی می تواند پیروزی خود و حزبش را برای تشکیل دولت تکرار کند.
هم اینک نشانه هایی از تکرار پیروزی حزب لیکود بعد از استعفا و آبستراکسیونی که از سوی آیگدور لیبرمن صورت گرفته،در صحنه سیاست اسرائیل هویدا شده است و نتانیاهو موشک و راکت پرانی اخیر اسرائیل بر نوار غزه را دستمایه و بهانه بازگشت به سیاست رادیکال و امنیتی کردن بیشتر اسرائیل قرار داده است. در واقع تعقیب سیاست رادیکال ازسوی نتانیاهو می تواند موجب فرار آراء از صندوق راست و چپ میانه به سمت صندوق راست افراطی شود.
اما تصمیم ترامپ برای حاکمیت اسرائیل بر بلندی های جولان در ارتباط با شرایطی که در منطقه حاکم و جاری است، با اهمیت تر و مهمتر از شرایطی است که نتانیاهو در آن قرار دارد. واقعیت آن است که بعد از حمله موشکی واشنگتن و متحدان صحنه های میدانی سوریه به آورد گاهی برای جنگ نیابتی تهران- تل آویو تبدیل شده است.
البته توجیهی که تل آویو برای احتمال درگیری با تهران در سوریه دارد، یک عامل اصلی در این رویا رویی است، چرا که تهران را بیشترین تهدید بالقوه و حتی بالفعل برای حیات سر زمینی تل آویو میداند و از آنجائیکه تهران در اساس اعتقادی به موجودیت اسرائیل ندارد، انگیزه ستیز و مخاصمه با آن از سوی تهران شدت می گیرد. از طرف دیگر تل آویو متحد استراتژیک واشنگتن است که منافع هر دو آنها از یک حلقه مشترکی چون تهران تهدید می شود. از آنجائیکه حمله به منافع واشنگتن در کارزار سوریه در حکم حمله به تل آویو است، تل آویو تلاش می کند که از آن به فرصتی برای رفتار های تقابلی خود و مشخصا جنگ در مقابل تهران استفاده کند.
به واقع تل آویو از تبدیل قاعده بحران به فرصت، از تمامی پتانسیل های خود برای کاهش نقش راهبردی تهران در سوریه استفاده می کند. در کنار این عوامل مسئله مهمتری را که انگیزه مقامات تل آویو در رویارویی با ایران را در سوریه افزایش داده است، اقدام ایران در ایجاد یک کوریدور زمینی از طریق عراق و سوریه تا لبنان است. محققا ایجاد این کوریدور از سوی ایران می تواند عملیات آماد، پشتیبانی و حمایت های لجستیکی را برای به چالش گرفتن سیاست تل آویو در خدمت تهران،دمشق و جریان های مقاومت قرار دهد.
محققا پایداری این وضعیت آنگونه که مقامات تل آویو گفته اند، موجب تسلط ایران و نزدیک شدن جریان های مقاومت به خطوط آتش بس ۱۹۷۴ و مشخصا در اختیار گرفتن بلندی های جولان و تبدیل آن به پایگاهی برای حمله به اسرائیل از سوی ایران خواهد شد. در واقعآمریکا با حاکمیت اسرائیل بر بلندی های جولان به عنوان یک عامل بازدارنده می خواهد از خطرات بالقوه تهران علیه حیات سرزمینی تل آویو بکاهد.
علاوه بر این،استراتژی ترامپ بابت حاکمیت اسرائیل بر بلندی های جولان در صدد تعقیب اهداف دیگری نیز است که با نقش منطقه ای ایران در غرب آسیا در ارتباط است. در این ارتباط،اسرائیل به همراه محافل عربی با جایگاه یابی و نقش منطقه ای ایران در هندسه ژئوپولیتیک غرب آسیا موافقتی ندارد و با ائتلاف سازی با محافل عربی در صدد مهار و محاق ایران است. علت این مخالفت با ایران هم همان گونه که نتانیاهو به همراه مجموعه های عربی بارها به آن در ادبیات رسانه ای تل آویو اشاره کرده است، نفوذ ایران در چهار پایتخت کلیدی منطقه یعنی: دمشق،بیروت،بغداد و عدن و همچنین توسعه برنامه موشکی بالستیکی ایران است که بالقوه تهدیدی فزاینده برای تل آویو و متحدان است.
حال در این ارتباط برنامه ترامپ مبنی بر حاکمیت اسرائیل بر بلندی های جولان را باید تلاشی برای تکوین و قوام مثلث ضد ایرانی تل آویو- واشنگتن و ریاض دانست.
تبعات تصمیم ترامپ
جدای از چرایی و اهدافی را ترامپ در به رسمیت شناختن بلندی جولان از طرف اسرائیل دنبال می کند، این تصمیم و اقدام ترامپ بدون تبعات نخواهد بود.
در این راستا، اولین تبعات تصمیم ترامپ بابت به رسمیت شناختن بلندی های جولان از سوی اسرائیل در ارتباط با واکنش هایی است که از سوی سوریه، اتحادیه عرب، ایران، روسیه، ترکیه و همچنین اتحادیه اروپا صورت گرفته است.علت واکنش این کشور ها به علت مغایرتی است که تصمیم ترامپ با حقوق بین الملل و قطعنامههای سازمان ملل دارد.
این کشورها تصمیم خلق الساعه ترامپ را نقض صریح مصوبات سازمان ملل می دانند. در نگاه این کشور ها، اتخاذ چنین سیاستی از سوی ترامپ چیزی جز تعقیب توسعه بحران وتشدید خشونت و درگیریها در منطقه نخواهد بود. ضمن آنکه اتخاذ این سیاست نه تنها به معنای پشتیبانی از سیاست اشغالگرانه خواهد بود، بلکه منطقه حساس خاورمیانه را با توجه به سطح تنازعات و مناقشه اعراب و اسرائیل به سمت بحران های مکرر و ایجاد تنشهای جدیدی سوق خواهد داد.