پیشنهاد آقای بورل نسبت به آنچیزی که اسفند، قبل از سال روی میز بود یکمقدار تعدیل شده است. کمااینکه در صحبتهای آخری که در قطر هم شد، مقداری تعدیل شده بود اما مشکل این است که پیشنهادهای ایران را که با هدف انتفاع اقتصادی ارائه شده است، نمیپذیرند. تا زمانی که این پیشنهادها پذیرفته نشود و ما مطمئن نشویم این توافق منفعتی بیش از آنچه الان داریم در پی خواهد آورد، توافق کردن معنی نخواهد داد.
به گزارش نباءخبر،در جدیدترین تحولات در روند مذاکرات وین طرف غربی با طرح این ادعا که پیشنهادهای ایران در متن جدید پیشنهادی برای توافق گنجانده شده، سعی در انداختن کلاف سردرگم مذاکرات به زمین ایران داشته است. در گفتوگویی که با علیرضا کوهکن، کارشناس مسائل بینالملل و عضو هیاتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی داشتهایم، فضای فعلی مذاکرات مورد بررسی قرار گرفته است. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
در چند روز اخیر طرف غربی ادعا کرده که در جدیدترین پیشنهادهای خود برای متن توافق مطالبات ایران رعایت شده است. نظر شما درمورد طرح چنین ادعایی چیست؟
اینکه گفته شود توافق آماده است و ایران باید راجعبه آن تصمیم بگیرد و همینطور این متنی که بعد از پیشنهاد آقای بورل ارائه شد، به نوعی تلاشی محسوب میشود برای قرار دادن ایران در یک فضای صفر و یکی، به این معنی که ما یا باید بپذیریم یا توافق کلا برهم بخورد. شاید اگر هدف توافق کردن بود مثل آنچیزی که در دوره قبل مطرح بود، آنوقت موضوعیت داشت که ما چه کاری بکنیم که به توافق برسیم. اما در دوره جدید مذاکرات در دولت سیزدهم همانطور که در دور اول در سال قبل بیان شد، هدف توافق نیست بلکه هدف رسیدن به نتایج و دستاوردهاست که مهمترین آن موضوع کنار گذاشتهشدن تحریمها، کسب منفعت اقتصادی و همینطور پایدار کردن این منفعت است. آمریکاییها در هر دو موضوع حاضر به همکاری نیستند؛ چه درمورد کنار گذاشتن تحریمها و چه درمورد ارائه تضمین. آمریکاییها مقاومت خیلی زیادی دارند که تحریمها را تا جایی که میتوانند حفظ بکنند که مفاد برجام که خود نیز توافق ناقصی بوده، بهدرستی اجرا نشود. واشنگتن درمورد تضمین ابتدا مدعی بود که اصلا چنین چیزی ممکن نیست و حالا در متن نهایی که آقای بورل داده است از ارائه تضمینی توسط رئیسجمهور آمریکا صحبت شده است. تضمینی که ایران میخواست، خیلی فرق میکند. موضوع خیلی ساده است؛ اگر ما قرار نباشد منفعت اقتصادی کسب کنیم خب اصلا چرا باید توافق کنیم. اگر منفعت کوتاهمدت باشد در بلندمدت تبدیل به ضرر میشود، همانطور که شدت فشار تحریمهای بعد از برجام خیلی بیشتر از قبل از برجام است. این نکته بسیار مهم است و نمیشود از آن صرفنظر کرد و آن را نادیده گرفت. باید توجه کرد که تحریمها باید بهنحوی کنار گذاشته شود که حداقل پایداری را داشته باشد. یک نگرش اقتصادی که به واقعیت نزدیک و در کشور ما نیز بهصورت جدی موردتوجه قرار گرفته این است که چیزی که توافق قرار است به ما بدهد همین الان داریم به دست میآوریم و توافق صرفا باعث میشود ما آمریکا را وارد برجام کنیم و درنهایت نیز ممکن است آقای بایدن یا یک رئیسجمهور جمهوریخواه که امکان انتخاب آن نیز زیاد است هر موقع خواست از این امکانی که پیدا کرده برای تهدید ما بهره برده و برای ما دردسر درست کند. طرف غربی تمام تلاشش را میکند که با دادن حداقل امتیاز، حداکثر امتیاز را بگیرد. به نظرم موضعی که باقری درمقابل موضع بورل گرفت، منطقی بود که گفتند ما متن را بررسی میکنیم و پیشنهادهای خودمان را هم اضافه خواهیم کرد. قرار نیست متن نهایی از پیش وجود داشته باشد. اصلا مذاکره به اینصورت معنی نمیدهد که یک متن نهایی را روی میز قرار داده و از طرف مقابل بخواهند آن را بپذیرد یا نپذیرد. باید راجعبه متن اظهارنظر صورت گرفته و متن آن کم و زیاد شود. همانطور که وزیرخارجه گفته است ما بهشدت مشتاق توافق و رفع تحریمها هستیم؛ به شرطی که رفع تحریمی اتفاق بیفتد.
در متن پیشنهادی جدید مطالبات ایران رعایت نشده است، اما آیا میتوانیم متن پیشنهادی جدید و مواضع طرف غربی را نسبت به اسفندماه سال گذشته تعدیلشده ارزیابی کنیم؟
پیشنهاد آقای بورل نسبت به آنچیزی که اسفند، قبل از سال روی میز بود یکمقدار تعدیل شده است. کمااینکه در صحبتهای آخری که در قطر هم شد، مقداری تعدیل شده بود اما مشکل این است که پیشنهادهای ایران را که با هدف انتفاع اقتصادی ارائه شده است، نمیپذیرند. تا زمانی که این پیشنهادها پذیرفته نشود و ما مطمئن نشویم این توافق منفعتی بیش از آنچه الان داریم در پی خواهد آورد، توافق کردن معنی نخواهد داد. ما الان در وضعیتی قرار داریم که اروپاییها و آمریکاییها بهدلیل مشکلاتی که در حوزه انرژی دارند دنبال این هستند که به توافقی کوتاه برسند تا کارشان راه بیفتد. ما باید بهدنبال منافع مردم خود باشیم و وظیفه ما تامین منافع اروپا و آمریکا نیست.
اگر مذاکرات وین به توافق منتهی نشود، آیا باید منتظر تصویب قطعنامه ضدایرانی در شورای امنیت باشیم؟
اگر ما به توافق نرسیم یک حالت این است که اروپاییها مکانیسم ماشه را فعال بکنند. اگر مکانیسم ماشه فعال شود ما هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم یعنی خودبهخود قطعنامهها بازمیگردد، نه اینکه قطعنامه جدیدی علیه ایران به تصویب برسد اما پیشبینیها این نیست که چنین اتفاقی بیفتد و احتمال رخدادن آن خیلی کم است. احتمال زیاد این است که شرایط فعلی تداوم خواهد داشت.
آیا طرف غربی پیرو تعدیل مواضع حداکثری خود علیه ایران حاضر شده است تضمین سیاسیای را که حداقلیترین نوع تضمین محسوب میشود، ارائه دهد؟
در صحبت آخر بورل تضمین شکلی وجود دارد. اما اگر بخواهیم تضمین سیاسی را یک روال حقوقی و معتبر معنی کنیم، نه و صرفا صدور یک اعلامیه سیاسی موردپذیرش قرار گرفته است.
حتی اگر بخواهیم بپذیریم که آمریکا بهدلیل مشکلات در سیاست داخلی توانی برای ارائه تضمین به ایران ندارد، آیا عدم کنار گذاشتن پروندههای ادعایی علیه ایران در pmd سندی متقن برای نشان دادن عدم تمایل غرب به توافقی سازنده با ایران محسوب نمیشود؟
Pmd قرار بود بسته شود و این کاری که مدیرکل درحال انجام آن است، خلاف توافق قبلی است اما اینکه آمریکاییها قصد ندارند از تحریم دست برداشته و امتیاز واقعی به ما بدهند، چیزی است که ربطی به دولت دموکرات و جمهوریخواه در آمریکا ندارد. یک توافق دوحزبی در آمریکا وجود دارد بر سر اینکه فشار بر ایران ادامه داشته و منفعتی نصیب ایران نشود و صرفا رویکرد آنها متفاوت است. لزوما مسائل داخلی ملاک نیست و آنچیزی که بهعنوان موانع داخلی گفته میشود صرفا بهانه است و اگر بایدن اراده آن را داشت میتوانست تلاش سازنده برای رسیدن به توافق را پیش ببرد.
گاهی این گزاره مطرح میشود که مذاکرات وین خود هنوز به نتیجه منتهی نشده اما باعث شده طرف غربی از شدت اجرای فشار حداکثری علیه ایران بکاهد و این امر فضا را برای مذاکرات منطقهای ایران فراهم کرده است. نظرتان در این رابطه چیست؟
مذاکرات ما در منطقه قبل از آمدن بایدن شروع شده و آنقدر این حرف درست نیست. این حرف یک مبنای مهم دارد و آن این است که توانمندی ما در ایجاد گشایشهای اقتصادی بهخاطر این است که آمریکاییها تحریم را جدی دنبال نمیکنند. این گزاره درست نیست و از زمانی که بایدن بر سر کار آمده نیز تحریمهای متعددی بر ایران اعمال شده است. شرایط اقتصاد بینالملل و درضمن تلاش ما برای دور زدن تحریمها نتایجی را با خود به همراه داشته و این مهم است و باید موردتوجه قرار گیرد. اتفاقا اگر بپذیریم آمریکاییها داشتند با ما مذاکره میکردند -که واقعا هم همینطور بود- طبیعتا طرف مقابل برای نتیجهگیری در مذاکرات توانمندی خود را که همان اعمال تحریمهای ظالمانه است، کنار نخواهد گذاشت. شرایط دنیا عوض شده و باعث شده است که ما بتوانیم نفت بیشتری بفروشیم، بعضی تحرکات مهم دولت در حوزه سیاست منطقهای باعث شده است درآمد ما افزایش پیدا کند و اینها قابل انکار نیست. از قبل هم مطرح میشد که فعال کردن این ظرفیتها ربطی به تحریمهای آمریکا ندارد ولی خب اقدامی برای بهرهبردن از آن صورت نمیگرفت.