در واقع مشروعیت دموکراسی از «رأی مردم» نیست، بلکه از «عقل» است. مشروط بودن حاکمیت مبتنی بر ساز و کار دموکراتیک، از مردم است. اما اصل نظام دموکراتیک، یک نظام عقلانی است.
به گزارش نباءخبر،حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی تاکید کرد: عقلانیترین روش اداره کشور، «دموکراسی اکثریت محور» است که از صندوقهای رأی درمیآید و راههای دیگر، خطاها و هزینههایی به مراتب بیشتر دارند. سوال بعدی این است که آیا هر چه از این روش در میآید، درست است؟ نمیگذارند این روش محقق شود.
حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی در خصوص دلیل برتری دموکراسی نسبت به سایر اشکال حکومتی را تکیه آن بر «عقلانیت» خواند و اظهار کرد: بر اساس عقلانیت، بهترین و کمهزینهترین روش این است که نظر اکثریت ملاک باشد. باید به این نکته ظریف توجه داشت که اکثریت «ملاک حقیقت» نیست، بلکه اکثریت «ملاک اطاعت» است. یعنی این طور نیست که هرچه مردم میگویند درست باشد. اگر همۀ مردم میگفتند که زمین به دور خورشید نمیچرخد، به مفهوم این نیست که خورشید دور زمین میچرخد. بلکه در مقام عمل و در حکومتداری، بهتر این است که به حرف مردم گوش کنیم؛ چون حداقل سود آن این است که شیوه کمهزینهتری است و شاید بتوان گفت که خطای آن از نقطۀ مقابلش کمتر است.
وی یادآور شد: ما در همین طول عمر خویش دیده ایم که مردم به کسانی رأی دادند که از دید ما خطا بود، ولی مردم رأی هم دادند. اما این هم مهم نیست و مردم خودشان مسیر خود را اصلاح می کنند. حالا سؤال جدی شما این است، که با همۀ اینها و با همۀ قیوداتی که گفتیم، آیا راه دیگری دموکراسی وجود دارد؟ من نمیشناسم.
سید حسن خمینی تأکید کرد: به نظر من، عقلانیترین روش اداره کشور، «دموکراسی اکثریت محور» است که از صندوقهای رأی درمیآید و راههای دیگر، خطاها و هزینههایی به مراتب بیشتر دارند. سوال بعدی این است که آیا هر چه از این روش در میآید، درست است؟ نه! راه حل چیست؟ این است که شما دوباره بیایید و دوباره با مردم صحبت کنید. شما بیایید نظر خود را بدهید تا مردم به شما رأی بدهند، اما، اینجا اشکال کاملاً وارد است که گروههایی هستند که نمیگذارند این روش محقق شود.
یادگار امام ادامه داد: اگر کسانی هستند که نمیگذارند بخشی از جامعه وارد این رقابت سادۀ سالم در انتخابات بشوند، کارشان به دور از عقلانیت است و روش دیگری را جایگزین دموکراسی و حاکمیت اکثریت مردم کرده اند. در این صورت فواید دموکراسی که همان هزینه های کمتر است، به دست نمی آید. با فرصت ندادن به بخش هایی از جامعه در انتخابات ها، حذف شدگان نمی توانند خرد خودشان را در جامعه نشان دهند و جامعه از آن محروم می شود.
مشروح این مصاحبه در پی می آید:
حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی در سخنانی به موضوع «ضرورت امید در جامعه» اشاره کرد و گفت امید چیست؟ کارکرد امید در یک مسأله چیست؟ یا به تعبیر بهتر، امید صحیح و امید واهی چه تفاوتهایی دارند؟ امید، یعنی شما باید تمام آن اقداماتی که مربوط به خودتان است را انجام دهید و بین نتیجهای که مدنظرتان هست و عملکردی که خودتان دارید، تناسب عاقلانه برقرار کنید؛ منتها بخشهایی در مسیر رسیدن به هدف، در اختیار شما نیست که در آن بخشها باید امید به خدا داشته باشید و توکل کنید. انسان امیدوار غیر مذهبی، در بخش هایی که مربوط به خودش نیست به بخت و اقبال خویش امید میبندد و آدمهایی که مذهبی هستند، امید به خدا دارند که در قالب توسل، توکل و دیگر مسائلی از این دست شکل میگیرد.
او ادامه داد: ببینید، مثلاً ما میخواهیم الأن حرکت کنیم و فردا به یک سفری برویم؛ مثلاً به مشهد برویم. خب باید مقدماتی فراهم کنیم. باید ماشین تهیه کنیم، بنزین بزنیم، بعد موتور ماشین را ببینیم، روغنش را ببینیم، جاده را ببینیم چه جور است، اگر جاده پر سنگلاخ است، وسایل پنچری بگیریم که در راه، اگر پنچر شدیم آن را درست کنیم. همچنین باید رانندۀ خوبی پشت فرمان بنشیند که تصادف نکند و… . همه اینها باید از طرف ما انجام شود، اما با همۀ این اوصاف، یک سری از عوامل از دست ما خارج است. یعنی اگر همۀ اینها درست بود، ممکن سیل بیاید و جاده را ببرد، یا رانندۀ ما سکته کند. لذا در در انجام هر کاری که ما برای حصول به نتیجه انجام میدهیم، حداکثر ۵۰ درصد کار در اختیار ماست.
یادگار امام با بیان نمونه های مشابه در حوزه ورزش اضافه کرد: هر بُردی، قوت شما و ضعف طرف مقابل است. یک اموراتی از حوزۀ اختیار شما خارج است. این چیزی است که قدما به آن «توفیق» میگویند. توفیق یعنی وفق. یعنی از خداوند توفیق بخواهید، یعنی از خدا بخواهید همۀ عواملی را که در اختیار شما نیست، موافق قرار دهد؛ باد موافق بوزد.
در مسائل اجتماعی حق نداریم شرایط را درک نکنیم
سید حسن خمینی تاکید کرد: اما اگر شما آن چیزهایی را که در اختیار خودتان هست، انجام ندهید، و باز هم امید داشته باشید، این همان امید واهی است.
وی با اشاره به شعری از مولوی ادامه داد: من این شعر مولوی را زیاد میخوانم که میگوید «با توکل زانوی اشتر ببند». این شعر یعنی چه؟ یعنی تو باید کار خودت را بکنی، تو باید شتر را ببندی، اما ممکن است از قضای روزگار، یک موشی پیدا شود و طناب را بجود! یا شتر رم کند! یا یک گوشه از طناب پوسیده باشد و شما اطلاعی از آن نداشته باشید! و احتمالات دیگر. برای رخ ندادن چنین احتمالاتی باید توکل کرد، چرا که این مسائل در حوزۀ اختیار شما نیست. در مسائل اجتماعی نیز حق نداریم تناسب بین نتیجه و فعل را در نظر نگیریم، شرایط را درک نکنیم و بگوییم ما بی حساب و کتاب میخواهیم برویم و بزنیم به سینۀ صف! مثلاً در مورد جبهه و جنگ بگوییم چون ما میخواهیم برای خدا بجنگیم، هیچ هدفی را دنبال نمی کنیم و می خواهیم بدون محاسبه به وسط میدان برویم!
یادگار امام تأکید کرد: هر چه این مسائل مربوط به جامعه میشود، وظیفۀ شما در محاسبه بیشتر میشود.
وی ادامه داد: اگر کسی که متصدی امری مربوط به جمع است، به جای این که به خرد جمعی، دانش و علم روز عمل کند، سراغ خرافات برود و خوابنما بشود، یا مثلاً بگوید میخواهیم با دعا مشکلات را حل کنیم و میخواهیم «امنیجیب» بخوانیم! درست نیست. کارکرد «امنیجیب» اینها نیست. شما باید همه کار خویش را به درستی و در جای خودش انجام بدهی، نه این که به جای کارهایی که با عقل و تدبیر باید انجام دهی سراغ دعا بروی. البته دعا هم در جای خود باید باشد.
او با اشاره به آیه قرآنی «أبی الله أن یَجریِ الاُمورَ الّا بأسبابِها»، یادآور شد: وقتی میگوییم ما باید نسبت به امور جامعۀ خویش امید داشته باشیم، یعنی این که ما باید برای هدفی که صلاح کشور را در آن می دانیم اول تلاش خودمان را با امید به توفیق خدا بکنیم و سپس باقی را به خدا بسپاریم.
برای یک جریان سیاسی یا کنشگران سیاسی خیلی مهم است که به مردم اعتماد کنند
یادگار امام افزود: ممکن است هدف ها در جامعه متفاوت باشد یا هدف ها یکی شود، ولی برداشتمان از آن هدف متفاوت باشد مثلا نیت من این است که فرزندم سعادتمند شود و شما هم دلتان میخواهد که بچهتان سعادتمند بشود، ولی من سعادت را در علم میدانم و شما در ثروت. به همین ترتیب، ممکن است گروههای اجتماعی که تصدی امور را میکنند، همه به دنبال سعادت باشند، اما یکی سعادت را در پرو تحقق یک امر میبیند و دیگری سعادت را در یک چیز دیگر. هر کسی، اگر هدفی دارد باید برای آن تلاش کند، نه این که بگوید آقا ما مثلاً بنشینیم و دعا کنیم و خواب ببینیم و استخاره کنیم و جنگیری کنیم و به دنبال خرافه برویم؛ بلکۀ همۀ آنها بر اساس علم روز است.
وی ادامه داد: در بعد اجتماعی باید امید به خدا و سپس اعتماد به مردم داشته باشید. یعنی برای یک جریان سیاسی یا کنشگران سیاسی خیلی مهم است که به مردم اعتماد کنند؛ به این که اگر درست کار کنند، مردم میفهمند، مردم همراه میشوند، مردم را میتوان همراه کرد، همدل کرد و باور داشته باشیم که فطرت مردم سالم است. پس اگر شما حرف درستی بزنید، آنها آن را انتخاب میکنند. دوم این است که میتوانند بفهمند که تو چه میگویی و میتوانند نیتها را در کلان و در دراز مدت بفهمند. به خصوص که دورۀ ما دورۀ حرکتهای اجتماعی و تأثیرگذاری از این طریق ممکن است. اگر همه مسیرها مسدود شود، ولی در اوج این بسته بودن برای این که یکی از این پیچها باز شود، کاری کنید؛ این خود یک کار با ارزش است. یعنی نشستن، حرکت نکردن و بیعملی و حتی خودداری از انجام یک کار ساده؛ درست نیست. ولو این که آدم بگوید این الأن به آن نتیجۀ صد در درصدی دلخواه نمیرسد، ولی بالأخره یک گام به سمت یکی از این هدفهاست.
فقط در حکومتهای دیکتاتوری است که مردم صد در درصد رأی میدهند
وی در بخش دیگری از سخنانش درباره دموکراسی و چرایی برتری آن نسبت به سایر شیوه های حکمرانی هم گفت: یکی از بحثهایی که در روزگار ما رایج است راجع به مردم و افکار عمومی است. واژه «مردم» تعاریف بسیاری دارد. وقتی که میگویید مردم، مرادتان اکثریت است؟ یعنی اکثریت کسانی که در انتخابات رأی داده اند؟ ممکن است به هر علتی، بخشی رأی ندهند، اصلا در هیچ انتخاباتی شرکت نکنند. آیا اینها هم جزو مردم هستند؟ یک نفر یک تعبیری کرده بود که فقط در حکومتهای دیکتاتوری است که مردم صد در درصد رأی میدهند. انتخابات های صدام با صددرصد مشارکت مردم بود صدام هم صد درصد رأی می آورد! اما در هیچ انتخابات واقعی ای نمیبینید که صد درصد مردم رأی بدهند.
مشروعیت دموکراسی از «رأی مردم» نیست، بلکه از «عقل» است
سید حسن خمینی افزود: مکانیزم عمل حکومت باید عقلایی باشد. یعنی شما وقتی میگویید مردم باید انتخاب کنند، معنایتان این است که عاقلانهترین طریقی که ما میتوانیم بگوییم راهی است که مردم انتخاب کنند. حتی اگر ۵۱ درصد موافق باشند و ۴۹ درصد قبول نکنند، باز هم شما نظر آن ۵۱ درصد را میپذیرید؛ با این که می دانید به هر حال آن ۴۹ درصد هم مردم هستند. اینجا آن وقت نکتهای پیش میآید که این اکثریت، تا چه حد میتواند تصمیم بگیرد؟ یعنی میزان حدود و ثغور اختیارات آن چقدر است؟ نظر مردم چقدر متبع است؟
وی گفت: در واقع مشروعیت دموکراسی از «رأی مردم» نیست، بلکه از «عقل» است. مشروط بودن حاکمیت مبتنی بر ساز و کار دموکراتیک، از مردم است. اما اصل نظام دموکراتیک، یک نظام عقلانی است. لذا ممکن است که یک نفر هم بگوید این نظام غلط است. میتوان با این فرد به بحث پرداخت. این فرد میتواند بگوید که این موضوع به عقل من نمیگنجد و من آن را قبول ندارم. ممکن است کسی بگوید نظام دموکراتیک درست است، چون دین گفته است، چون خدا گفته است. خیلیها از راه دین به نظام حکمرانی دموکراتیک میرسند، بعضیها هم از راه عقل میرسند و برخی دیگر نیز از سنتها میرسند. برخی دیگر از عقلانیت میرسند که باز به عقل باز میگردد.
یادگار امام افزود: اکنون عمده ترین دلیلی که همه آن را برای نظام دموکراتیک قبول دارند، عقلانیت است. چرا که بر اساس عقلانیت، بهترین و کمهزینهترین روش این است که نظر اکثریت ملاک باشد. باید به این نکته ظریف توجه داشت که اکثریت «ملاک حقیقت» نیست، بلکه اکثریت «ملاک اطاعت» است. یعنی این طور نیست که هرچه مردم میگویند درست باشد. یعنی اگر همۀ مردم میگفتند که زمین به دور خورشید نمیچرخد، به مفهوم این نیست که خورشید دور زمین میچرخد. بلکه در مقام عمل و در حکومتداری، بهتر این است که به حرف مردم گوش کنیم؛ چون حداقل سود آن این است که شیوه کمهزینهتری است و شاید بتوان گفت که خطای آن از نقطۀ مقابلش کمتر است.
جامعه ما جامعه تقریبا یکدست است
وی افزود: نکتۀ سوم، این است که حالا تا چه میزانی مردم حق دارند حرفی بزنند و باید از آنها تبعیت کرد؟ فرض کنید در هند، هندوها گفتند که سر همۀ مسلمانان را باید بُرید. یا در عراقّ سنیها گفتند سر شیعیان را و یا در ایران، شیعیان گفتند سر سنیها را. آیا باید تبعیت کرد؟! هیچکس این موضوع را قبول نمیکند. پس محدوده تصمیم گیری اکثریت نیز چارچوب دارد.
یادگار امام ادامه داد: پس خواست اکثریت قیودی میخورد که بر اساس آن سوسیال دموکراسی و لیبرالدموکراسی و به عبارتی، دولتهای حداقلی و حداکثری پدید میآید. اتفاقاً لیبرالدموکراتها کمترین حق را به اکثریت میدهند. یعنی میگویند اکثریت حق دارد که در محدودۀ خیلی کلان ورود کند و حق ورود در زندگی شخصی مردم را ندارد. سوسیالدموکراسیها یک مقدار بالاترند و میگویند اکثریت حق بیشتری دارند، مالیات را زیادتر میگیرند، و در زندگی خصوصی مردم بیشتر دخالت می کردند. دولتها و سوسیالیسمهای شرقی خیلی بستهتر بودند، یعنی در همه چیز مردم دخالت میکردند. ولی باز همان هم تا یک محدودهای دخالت می کرد. در اعلامیۀ حقوق بشر، که یک میگویند یک اعلامیۀ مثلاً جهانی است، آزادیهایی را برای تکتک افراد تضمین کردهاند. مثلاً نمیشود ظلمی به زن کرد، نمیشود ظلم به اقلیتهای مذهبی کرد و… .
وی ادامه داد: چهارمین نکتهای که در مورد دموکراسی ها وجود دارد، این است که چرا باید به حرف اکثریت در صورتی که می دانیم حقیقت نیست گوش کنیم؟ مثلا جوامعی که شورش حاشیه بر متن دارد، همۀ طبقات اندیشمند جامعه ۲۵ درصد و ۷۵ درصد بی سواد هستند. در چنین جوامعی چرا باید به حرف اکثریت گوش کنیم؟ اینجا تبعیت از اکثریت بر مبنای عقلانیت است؟ عقلانیت عملی، یعنی: اول، کاری که شما میکنید، هزینهای کمتر از فایدهای که در بردارد، داشته باشد. دوم، راههای کم هزینه دیگری وجود نداشته باشد. این عقلانیت است.
سید حسن خمینی سپس با طرح این سوال که «ما چرا سراغ دموکراسی میرویم؟!» گفت: چون عقلانیت به ما این را میگوید. ضمن این که کمهزینهتر است؛ بشریت هم به این نتیجه رسیده است که این مسیر در درازمدت بیشتر جواب می دهد. اما آیا در همۀ جوامع موضوع به همین شکل است؟ چرا که در جوامعی که اقوام بسیار متکثری دارند، مانند لبنان، دموکراسی منجر به خرد شدن اقلیت می شود. در این جوامع قدرت را بر اساس خود قانون اساسی تفکیک کرده اند. مثل عراق. در عراق کردها میگویند که اگر قرار است قدرت با رأی اکثریت باشد، کردها که در اقلیتند و نمی توانند نقشی ایفا کنند. در حالی که فرض عقلانی بر این است که یک سیستمی روی کار بیاید که در جهت نفع همه باشد.
یادگار امام ادامه داد: در جوامعی که مانند جامعه ما جامعه تقریبا یک دست است این چالش چندان وجود ندارد، اما در جوامعی مانند عراق، لبنان و هندوستان و… اگر شما به این موضوع وارد شود، تازه اول دعواست. در این جوامع عقلانیت عین دموکراسی نیست. اتفاقاً باید حقوق هر بخشی مشخص شود که کسی نتواند تمام قدرت را در دست بگیرد. در جوامع جدیدی مانند جامعه آمریکا که دموکراسی حاکم است هم در مجلس سنا، همۀ ایالتها با هر جمعیت و جغرافیایی فقط دو نماینده دارند. یعنی یک نوع تساوی را در رأی پدید آوردهاند به این شکل است که ایالت کالیفرنیا، با بیش از ۵۰ کارت الکترال، با یک ایالتی که خیلی کوچک است و ۲ کارت الکترال دارد، در سنا به یک میزان حق رأی دارند و میزان رأی آنها در مجلس سنا به یک اندازه است.
سید حسن خمینی افزود: اگر این سه، چهار نکته را در نظر بگیریم، به یک نکته میرسیم و آن این است که وقتی ما میگوییم میخواهیم به سمت حکومت مردم برویم و اکثریت سر کار بیاید، از باب این میگوییم که بر این موضوع، عقلانیت بیشتری مترتب است، ضرر کمتری را در پی دارد و اگر به مردم اعتماد کنیم و با آنها صحبت کنیم، کمتر خطا میکنند؛ اما ممکن است باز هم خطا کنند.
مردم خودشان مسیر خود را اصلاح می کنند
وی یادآور شد: ما در همین طول عمر خویش دیده ایم که مردم به کسانی رأی دادند که از دید ما خطا بود، ولی مردم رأی هم دادند. اما این هم مهم نیست و مردم خودشان مسیر خود را اصلاح می کنند. حالا سؤال جدی شما این است، که با همۀ اینها و با همۀ قیوداتی که گفتیم، آیا راه دیگری دموکراسی وجود دارد؟ من نمیشناسم. به نظر من، عقلانیترین روش اداره کشور، «دموکراسی اکثریت محور» است که از صندوقهای رأی درمیآید و راههای دیگر، خطاها و هزینههایی به مراتب بیشتر دارند. سوال بعدی این است که آیا هر چه از این روش در میآید، درست است؟ نه! راه حل چیست؟ این است که شما دوباره بیایید و دوباره با مردم صحبت کنید. شما بیایید نظر خود را بدهید تا مردم به شما رأی بدهند، اما، اینجا اشکال کاملاً وارد است که گروههایی هستند که نمیگذارند این روش محقق شود.
یادگار امام ادامه داد: اگر کسانی هستند که نمیگذارند بخشی از جامعه وارد این رقابت سادۀ سالم در انتخابات بشوند، کارشان به دور از عقلانیت است و روش دیگری را جایگزین دموکراسی و حاکمیت اکثریت مردم کرده اند. در این صورت فواید دموکراسی که همان هزینه های کمتر است، به دست نمی آید. با فرصت ندادن به بخش هایی از جامعه در انتخابات ها، حذف شدگان نمی توانند خرد خودشان را در جامعه نشان دهند و جامعه از آن محروم می شود.
اگر به بن بست برسیم باز دوباره راهی غیر از حرکت دموکراتیک نداریم
وی در بخشی دیگر از سخنان خود درباره سوال یکی از حاضران که معتقد بود «کنشگران اصلاح گرا در این ساختار به بن بست رسیدهاند»، گفت: اگر به بن بست هم برسیم باز دوباره راهی غیر از حرکت دموکراتیک نداریم. ممکن است کسی انتظار داشته باشد که با یک حرکت اجتماعی، همه چیز عوض شود. این طور نیست. اما واقعا همین دولتهای مختلف که تاکنون آمدند، یکسان بودهاند؟
سید حسن خمینی در ادامه سخنان خود با بیان اینکه فضای رسانه امروز نسبت به دهۀ ۷۰ اصلاً قابل مقایسه نیست، یادآور شد: درست است که الان هم امکان طرح خیلی مسائل وجود ندارد، اما میزان سخنانی که شما اکنون میتوانید در رسانههای داخلی مجوزدار خودتان طرح کنید، خیلی بیشتر از قبل است. بخشی از این مسأئله ناشی از واقعیت جهانی و به واسطۀ پیدا شدن شبکه های مجازی و ماهواره هاست. شما قبلا اخبار را از روزنامه ها دنبال می کردید اما امروز همه چیز را آنلاین می بینید از آن بالاتر الأن شما خودتان کنشگر در خبر هستید، یعنی خودتان خبر میگذارید، خبر را کامنت میگذارید، نسبت به خبر اظهار نظر میکنید. یعنی شهروندان خود وارد عرصۀ تولید خبر و حواشی خبر شده اند و حالا هر کسی به اندازۀ فهم خویش مطالب را تحلیل و منتشر میکند، در حالی که قبلا صرفا باید یک خبرنگار این کار را انجام می داد که گزارشش در شورای سردبیری طرح و بعد از حذف و اصلاح چاپ می شد.
نباید بگویید که اخلاق جامعه از بین رفته است
وی ادامه داد: در برهه فعلی حتی ممکن است کسی با عصبانیت متنی را بنویسد، منتشر کند و بعد هم پشیمان شود! این فضای جدید که بخش زیادی از آن معلول روزگار ماست، ابعاد دیگری هم دارد. بخشی از آن پدیده ای که ما امروز آن را به عنوان «بزه» یا «ناهنجاری» میشناسیم، معلول روزگار است. یعنی شما نباید بگویید که اخلاق جامعه از بین رفته است. چرا که اخلاق جامعه هیچ وقت شرایط ثابتی نداشته است، بلکه همه متغیرها همراه با هم جلو آمده است.
تغییرات منحصر به ایران هم نیست، جهان عوض شده است
یادگار امام یادآور شد: در دهه های قبل، در یک شهر شاید صرفا یک سینما وجود داشت، اما الأن دیگر همه چیز، از سبک زندگیها تا نوع پوششها تغییر یافته و الگوهای اجتماعی تغییر کرده اند و شاهد ظهور اینفلوئنسرها و سلبریتیها هستیم. این در حالی است که قبلا الگوی یک جامعهای فقط اساتید دانشگاهش، علمایش، حکام و… بودند. الأن الگوی جوانان شما هیچکدام از اینها نیستند. چرا؟ به خاطر این که اصلاً یک بخش دیگری در حال فعالیت است. این تغییرات منحصر به ایران هم نیست، جهان عوض شده است، اما این که ما بگوییم در یک مسیری هستیم که دیگر هیچ کاری نمیشود کرد، این را قبول ندارم؛ این را هم که بگویم تمام کارهایی که در گذشته اتفاق افتاده است، بیخاصیت بوده است نیز درست نیست.
روزنامهها باید روزنامۀ امروز شوند؛ خیلی هم کار سختی است
سیدحسن خمینی درباره وضعیت روزنامه ها در حال حاضر گفت: روزنامهها قبلاً روزنامۀ دیروز بودند؛ البته غیر از یک سری از آنها که روزنامۀ فردا هستند و مانند بولتنی هستند که آدم آن را میخواند که بداند فردا چه اتفاقی قرار است بیفتد!
وی ادامه داد: در حال حاضر، روزنامهها باید روزنامۀ امروز شوند. خیلی هم کار سختی است. چون کار کاغذی زمان بر است. به خاطر همین هم دچار افت شده اند. روزنامه ها باید به سمت تولید «بستۀ خبری و تحلیلی» بروند. بسته ای که کسی آن را مجانی جای دیگری عرضه نکند و مردم، حاضر شوند بابت آن پول بدهند. این کار سختی است. الأن هم هنوز این مجلههای ادبی که مثلاً مثل ماهنامه و دو ماهنامه منتشر میشوند، فروش خوبی دارند. چون یک کار تولیدی میکنند که شما آن را در جای دیگری پیدا نمیکنید؛ ولی خبر را شما همه جا پیدا میکنید. لذا روزنامه باید خود را از صرف پرداختن به خبر جدا کند؛ باید تحلیل خبر کند و زاویه نگاه خاصی را انتخاب کند.
وی در ادامه سخنان خود با اشاره به برخی پرسش های حضار در خصوص سخنانش، گفت: فرض را بر این بگذاریم که در یک انتخابات بسیار آزاد، همین تفکری که شما الأن از آن بدتان میآید، ۸۰ درصد رأی آورد، آن وقت هم ناامید نشو. آن وقت هم چه باید بکنید؟ برو تلاش کن که بخشی از جامعه را راضی کنی.
هم نگرانم و هم امیدوار؛ امیدم بیشتر است
او در پاسخ به این سوال که «آیا بیشتر نگران هستید یا امیدوار؟» گفت: هم نگرانم و هم امیدوار. امیدم بیشتر است. کلاً آدم خوشبینی هستیم. هم آن کسی که نمه پر لیوان و هم آنی که نصفۀ خالی را میبیند، هر دو واقعبین هستند. منتها یکی با دیدۀ امید میبیند، آن دیگری با دید یأس. بالأخره باید تلاش کرد.
۵۰ روز اخیر شاهد اعتراضات و اتفاقات ناگواری در سطح کشور بوده ایم
یادگار امام گفت: در مورد «بیان فردا» و یا هر هر رسانۀ دیگری بخواهم حرفی بزنم، باید بگویم که روی یک سخن بایستید و از آن یک سخن دفاع کنید. مهم نیست که چیست؛ هر آنچه که آن را قبول دارید. الأن جامعۀ ما از این حیث تهی است؛ یعنی تابع موج است. همه صبح بلند میشوند و یک اتفاق بد را سیبل می کنند و شروع میکنند به دشنام دادن دادن و تا شب که خسته میشوند ادامه می دهند تا فردا که دوباره به یک فرد یا فکر یا اتفاق دیگر بپردازند.
وی در ادامه، در خصوص وقایع اخیر در کشور گفت: در شرایط تلخ و حساس ۵۰ روز اخیر هم که شاهد اعتراضات و اتفاقات ناگواری در سطح کشور بوده ایم، باز هم باید به این نگاه توجه کنیم که چاره ای جز حاکم کردن عقلانیت و در پیش گرفتن رویکردهای «راه حل محور» نداریم.
در جا زدن در تلخی دردی را درمان نمی کنند
یادگار امام تصریح کرد: در جا زدن در تلخی ها-هرچقدر هم آن تلخی ها عمیق و تکان دهنده باشند-دردی را درمان نمی کند و در این میان رسانه ها وظیفه بسیار خطیری را بر عهده دارند.
وی توصیه کرد: رسانه های داخلی نباید صرفا به انعکاس تلخی ها بپردازند و به دنبال تحریک احساسات و تشدید تقابل های اجتماعی مشغول شوند، بلکه باید به دنبال باز کردن افق روشن به روی مسئولین و مردم باشند و در این راستا با کمک نخبگان دلسوز راههای برون رفت از وضع کنونی را ارائه دهند. این راه حل ها باید مشفقانه و معطوف به آرام کردن فضای اجتماعی باشد.
«گفت و گو» تنها راه برون رفت از بن بست های اجتماعی است
سید حسن خمینی یادآور شد: همانگونه که در بیانیه ۶ بندی خویش گفتم، «گفت و گو» تنها راه برون رفت از بن بست های اجتماعی است. اگر رسانه های داخلی برخوردار از آزادی عمل باشند، مهم ترین مرجع برای تحقق این هدف هستند؛ ولو در ابتدای امر با مقاومت ها و بازخوردهای منفی مواجه شوند. اما باید مسیر گفت و گو را بدون ترسیدن از واکنش های اولیه گشود و آن را بسط داد.
وی ادامه داد: درباره گفت و گو لازم است این نکته را هم اضافه کنم که گفت و گو نه تفهیم اتهام به طرف مقابل است و نه به قصد اقناع او انجام می پذیرد. در گفتگویی که برای حل مشکلات کشور مطرح کردم، اصلا قصد نباید حتی کشف حقیقت باشد. بحث برای کشف حقیقت در جای خود کاملا درست است، ولی گفت و گو برای یافتن راه حلی است که همه ضمن حفظ عقاید خود به آن تن دهند و آن را مفید ترین راه بدانند.
سید حسن خمینی تصریح کرد: گفت و گو البته در سطح ملی در انتخابات سالم تجلی می یابد. یعنی همه حرف ها در آنجا زده می شود و مردم هم آن را کسی را که می خواهند انتخاب می کنند.
وی با بیان اینکه در گفت و گو باید طرفین خود را هم سطح دیگری بدانند، ادامه داد: و صد البته هرگز نباید به مقدسات و محترمات طرف مقابل توهین کنند. و به خاطر همین هم خشونت پایان گفت و گوست. چرا که خشونت توهین عملی است. پس دشنام و توهین و خشونت و ستیزه جویی راه هر گونه گفت و گو را می بندد.
امروز بزرگترین مانع گفت و گوی واقعی و موثر در کشور، بسط خشونت است
وی با هشدار نسبت به اینکه امروز بزرگترین مانع گفت و گوی واقعی و موثر در کشور، بسط خشونت است، گفت: خشونت بلای خانمانسوزی است که می تواند کشور را به بدترین شرایط متصور برساند و رسانه ها وظیفه دارند همگان را نسبت به این خطر هشدار دهند.
سید حسن خمینی با ابراز همدردی با تمام کسانی که در اعتراضات اخیر، حمله تروریستی به حرم شاهچراغ(ع) و حوادث سیستان و بلوچستان عزیزان شان را از دست دادند، تصریح کرد: چه از مردم عادی با هر مذهب و تفکر و چه از مأموران دولتی، هر خونی که ریخته شود، متعلق به این ملت بوده است و از دست رفتن هر کدام آنها خسارت بار است.
وی افزود: البته وقتی از خشونت سخن می گوییم، صرفا خشونت فیزیکی مدنظر نیست و خشونت کلامی را هم شامل می شود. بدن معنا که همانگونه که صحنه های تلخ و بعضا فجیع در خیابان ها خطرناک است، خشم کلامی نیز ویرانگر تمام پیوندها و ارتباطات اجتماعی است. چه زبان به ناسزا و فحش گشودن و چه تهدید و خط و نشان کشیدن؛ جز تعمیق مشکلات و شکاف ها اثر دیگری ندارد.
سید حسن خمینی با بیان اینکه خشونت کینه های عمیق می آفریند، گفت: باید جلوی این چرخه خطرناک را گرفت و تلاش کرد تا ضمن آرام شدن زمینه برای اصلاح زمینه های بروز اعتراضات و شنیدن سخن مردم فراهم شود که رسانه ها در این میان نقشی اساسی بر عهده دارند.
وی گفت: البته توطئه های دشمنان خارجی و سرمایه گذاری سازمان یافته و پیچیده آنها روی اعتراضات داخلی را نباید دست کم گرفت و همواره باید نسبت به آنها هوشیار بود و دیگران را نسبت به آنها توجه داد.