جنایت کشتار 500 فلسطینی در بیمارستان المعمدانی یادآور دیگر جنایت های رژیم اشغالگر است که شماری از مهمترین این جنایت ها را از نظر می گذرانیم:
به گزارش نبأخبر،جنایت کشتار 500 فلسطینی در بیمارستان المعمدانی یادآور دیگر جنایت های رژیم اشغالگر است که از ابتدای اعلام موجودیتش تا کنون مرتکب شده است.
شب گذشته رژیم اشغالگر با بمباران بیمارستان المعمدانی که تعداد زیادی بیمار و آواره را در خود جای داده بود باعث شهادت 500 فلسطینی شد.
بیمارستان المعمدانی چهار هزار نفر از جمله بیماران و پزشکان و هزاران آواره را که برای فرار از بمباران به این بیمارستان پناه آورده بودند، در خود جای داده بود.
ارتش رژیم صهیونیستی با جنگنده اف 16 مردمی را که در وسط بیمارستان تجمع کرده بودند، هدف قرار داد. در این حمله 500 فلسطینی به شهادت رسیده اند که بیشتر آنان زنان و کودکانی بودند که به بیمارستان پناه آورده بودند.
منابع بیمارستانی اعلام کرده اند که شمار قربانیان بسیار بیشتر از 500 نفر است زیرا اعضای بدن کودکان و زنان بسیاری بر اثر جنایت وحشیانه اسرائیل روی زمین پخش شده که قابل شناسایی نیست.
این جنایت با محکومیت بین المللی و عربی مواجه شده هرچند در حد محکومیت و صدور بیانیه باقی مانده است و هیچ حرکت بین المللی در سطح سازمان ملل و اتحادیه اروپا برای دفاع از غیرنظامیان در نوار غزه مشاهده نمی شود.
جنایات حمله رژیم صهیونیستی به مردم غزه در حالی ادامه دارد که تجهیزات پزشکی بیمارستان ها به پایان رسیده و نظام بهداشت و درمان در غزه فروپاشیده است. مقامات بهداشتی فلسطین هشدار داده اند که درصورت ادامه این وضعیت، بیمارستان ها ظرف 24 ساعت آینده به گورهای جمعی تبدیل خواهند شد.
جنایت کشتار 500 فلسطینی در بیمارستان المعمدانی یادآور دیگر جنایت های رژیم اشغالگر است که شماری از مهمترین این جنایت ها را از نظر می گذرانیم:
قتل عام دیر یاسین
۷۵ سال از جنایت صهیونیستها در روستای دیریاسین می گذرد؛ کشتاری که موجی از وحشت را در میان دیگر روستاهای فلسطینینشین برانگیخت.
یکشنبه نهم آوریل هفتاد و پنجمین سالروز کشتار فجیع روستای «دیر یاسین» در غرب بیتالمقدس است. آمار مختلفی از تعداد شهدا وجود دارد، از ۲۵۰ تا ۳۶۰ نفری که بسیاری از آنها زن و کودک بودند و با خونسردی تمام به دست صهیونیستها قتل عام شدند.
کشتار در سحرگاه نهم آوریل ۱۹۴۸ (۲۰ فروردین ۱۳۲۷) به دست تروریستهای «ایتسل» و «لیحی» که مورد حمایت سازمان تروریستی «هگانا» بودند انجام شد، جنایتکارانی که بعدها هسته مرکزی ارتش رژیم صهیونیستی را تشکیل دادند.
به گفته منابع فلسطینی، تروریستهای یهودی گمان میکردند که اهالی روستا که ۷۵۰ نفر بودند، از ترس و واهمه خانههایشان را رها کرده و فرار کنند، اما مقاومت اهالی بهانه شد تا صهیونیستها از کشتهها پشتهها بسازند.
روستای «دیر یاسین» بالای تپهای ۳۰۰ متری و در یک کیلومتری غرب بیتالمقدس قرار دارد. نیروهای عثمانی در جنگ جهانی اول بخشی از استحکامات بیتالمقدس را در این روستا بنا کردند که در سال ۱۹۱۷ نیروهای انگلیسی به فرماندهی «ادموند هنری آلنبی» توانستند بر این روستا چیره شده و بیتالمقدس را به اشغال خود در آورند.
همچنین دیر یاسین علاوه بر موقعیت استراتژیک خود از پویایی اقتصادی قابل توجهی قبل و بعد از قیمومیت انگلیس برخوردار بود، همچنین شاهد رشد جمعیتی قابل توجهی بود، زیرا جمعیت از حدود ۴۲۸ نفر در سال ۱۹۳۱ به ۷۵۰ نفر در سال ۱۹۴۸ افزایش یافت. در تمام این مدت نیز یهودیان و مسلمانان بدون مشکلی کنار یکدیگر زندگی میکردند تا اینکه سر و کله جنبش صهیونیسم پیدا شد.
جزئیات جنایت
وبسایت عرب۴۸ در این باره می نویسد: قتل عام دیر یاسین در ۹ آوریل ۱۹۴۸ به دست دو گروه «اتسل» (یا ایرگون) به رهبری «مناخیم بگین» (که از سال ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۳ به عنوان نخستوزیر اسرائیل انتخاب شد) و گروه «لحی» که توسط «اسحاق شامیر» (که در سالهای ۱۹۸۳-۱۹۹۲ به طور متناوب به عنوان نخستوزیر اسرائیل انتخاب شد) رهبری میشد، انجام شد. این قتل عام دو هفته پس از امضای توافقنامه صلحی که سران شهرکهای یهودینشین خواستار آن بودند و مورد تایید مردم دیر یاسین بود، روی داد.
این حمله در سحرگاهی آغاز شد که نیروهای دو گروهک صهیونیستی از سمت شرق و جنوب به روستا هجوم بردند تا ساکنان خوابیده آن را غافلگیر کنند، اما با مقاومت روستاییان روبرو شدند، سپس مهاجمین از عناصر تروریستی «پالماخ» که یک گروهک تروریستی دیگر صهیونیستی بود، کمک گرفتند و آنها نیز با از پایین تپه بارانی از گلولههای خمپاره را به سمت روستا شلیک کردند تا راه برای هجوم به روستا هموار شود.
منابع تاریخی ذکر میکنند که تروریستهای اتسل و لحی خانهها را منفجر میکردند و هر جنبندهای از جمله دهها کودک، زن، سالخورده و مرد جوان را به دیوارها تکیه داده و آنها را به گلوله میبستند.
همچنین طبق گزارشها، صهیونیستهای جنایتکار، اقدام به مثله کردن بدن مطهر برخی اهالی کردند، حتی شکم زنان باردار را برای شرط بندی بر روی جنسیت جنین میدریدند. حدود ۲۵ نفر از مردان روستا را سوار اتوبوس کردند و مانند ارتش روم در گذشته در خیابانهای بیتالمقدس گرداندند و سپس آنها را با تیراندازی اعدام کردند.
صهیونیستها همچنین پیکر شهدا را روی هم تلنبار کرده و آنها را به آتش کشیدند. واقعیتی که «یهوشع زتلر» فرمانده گروهک لیحی در این کشتار در سال ۲۰۰۹ و اندکی قبل از مرگش در مصاحبهای به آن اذعان کرد و گفت: «چند اشتباه از میان ما صورت گرفت که من از انجام آنها خشمگین شدم. آنها کشته شدهها را روی هم تپه کردند و بعد آنها را آتش زدند. بوی بدی منتتشر شد. این اتفاق ساده نبود».
پاتریک مرسیونه نویسنده فرانسوی درباره جزئیات این کشتار میگوید: «مهاجمان قبلاً چنین نبردهایی انجام نداده بودند، زیرا پرتاب بمب در وسط بازارهای شلوغ برای آنها آسانتر از حمله به روستایی بود که از خود دفاع میکرد».
حدود یک سال پس از کشتار، نیروهای اشغالگر به مناسبت سالروز سقوط روستا، اقدام به برپایی جشن با حضور وزرای کابینه و خاخامهای صهیونیست کردند. در سال ۱۹۸۰، اشغالگران ساختمانهای اولیه روستا را بازسازی کرده و نام گروهکهایی تروریستی که به روستا حمله کرده بودند را بر روی آنها گذاشتند.
این کشتار، موجی از وحشت را در میان دیگر روستاییان در فلسطین اشغالی برانگیخت و سیل مهاجرتها و آوارگی آغاز شد و توانست مسیر اشغال بخشهای وسیعی از فلسطین را برای صهیونیستها هموار کند.
در این راستا روزنامه صهیونیستی هاآرتص در آگوست سال ۲۰۱۷ در مقالهای به انتشار اسناد جدیدی از جنایات رژیم صهیونیستی در جریان کشتار دیریاسین پرداخت. این اسناد در جریان یک فیلم مستند به نام «متولد دیر یاسین» اثر «نیتع شوشانی» که درباره کشتار دیریاسین ساخته شده بود، به نمایش در آمد
یکی از این موارد سندی است که «یهودا فدر» از صهیونیستهای افراطی عضو گروهک صهیونیستی «لحی» نوشته است. او ۷۰ سال پیش سندی را نوشته که در آن از حجم وحشیگری صهیونیستها در کشتار دیریاسین پردهبرداری میکند.
در این سند آمده است: «جنبش ما در روز جمعه گذشته با همکاری یگان ایتسل عملیات اشغال بزرگی را در یک روستای عربی در مسیر قدس به تلآویو انجام داد. این عملیات در دیر یاسین انجام شد. من شخصاً به صورت بسیار فعال در این عملیات حضور داشتم».
وی کشتار دیریاسین و نقش خود در این جنایت را اینگونه توصیف میکند: «برای اولین بار در زندگی میدیدم که عرب ها با دست من و در برابر چشمان من کشته میشدند. من در این روستا یک فرد مسلح که به سمت ما شلیک میکرد و دو دختر جوان عرب بین سن ۱۶ و ۱۷ سال را کشتم. آن ها را کنار دیوار ایستاده نگه داشتم و به سمت آنها با مسلسل تومیگان شلیک کردم».
وی در تشریح غارتگریهای شبه نظامیان رژیم صهیونیستی نوشته است: «ما اموال و جواهرات و پولهای زیادی را مصادره کردیم. این عملیات بسیار بزرگ بود».
در این راستا جنبش حماس امروز در بیانیهای به مناسبت سالروز این جنایت، گفت که جنایتهای اشغالگران با مرور زمان از بین نمیرود و مردم فلسطین با ایستادگی و مقاومت خود تا نابودی رژیم اشغالگر ایستادهاند.
در بیانیه حماس آمده است: «مردم ما با حافظه بیدار خود جنایت شنیع گروههای تروریستی صهیونیستی در حق اهالی دیریاسین در غرب قدس اشغالی را به یاد دارند، روی که نزدیک به ۳۶۰ نفر از زنان و کودکان شهید شدند».
کشتار کفر قاسم
اشغالگران صهیونیست 67 سال پیش دست به جنایت وحشیانهای در روستای کفر قاسم زدند که طی آن دهها فلسطینی بیگناه از جمله شمار زیادی زن و کودک به شهادت رسیدند.
روستای کفر قاسم، نزدیک شهر قلقیلیه در جنوب طولکرم و در منطقه خط سبز بین فلسطین اشغالی و کرانه باختری رود اردن واقع است. جمعیت آن در سال 1922، 662 نفر در سال 1945، 1460 نفر و در سال 1961، 2450نفر بوده است.
رژیم صهیونیستی در سال 1956 به دنبال فعالیت های شدید ضد صهیونیستی در مصر، در یک همکاری آشکار با انگلستان و فرانسه ، طرح یک تجاوز مشترک به خاک مصر را تدارک دیدند.
ارتش صهیونیستی علاوه بر تجهیز و آماده سازی ماشین جنگی خود برای آغاز تجاوز به مصر، عملیاتی انحرافی را نیز آغاز نمود و با انجام تحرکات وسیع در مرزهای شرقی خود، این توهم را ایجاد کرد که قصد حمله به «اردن» را دارد. این عملیات انحرافی تا روز آغاز جنگ با دقت دنبال شد و در غافل کردن دولت مصر از مرزهایش با فلسطین اشغالی کاملاً موفق بود.
آخرین مرحله این عملیات انحرافی، فاجعهای در نزدیکی مرز اردن به وجود آورد. درست در همان روزی که جنگ آغاز شد، “گاردهای مرزی رژیم صهیونیستی” در نواحی مرزی اردن اندکی پس از ساعت 17 روز 29اکتبر، پلیس صهیونیستی بدون اعلام قبلی در شش روستای فلسطینی پستهای ایست و بازرسی برپا کرد.
یکی از روستاهای مرزی “کفرقاسم” نام داشت. کدخدای این روستا، تنها سی دقیقه پیش از آغاز حکومت نظامی توسط “گارد مرزی” از ماجرا مطلع شده بود و برای او امکان نداشت که بتواند خبر برقراری حکومت نظامی را به روستائیانی که هنگام غروب آفتاب به خانه خود باز میگشتند برساند.
روز 29 اکتبر (8 آبان) 1956 نیروهای رژیم اشغالگر با حمله به روستای کفرقاسم مردان، زنان و کودکانی را که هنگام غروب به خانههایشان باز میگشتند به رگبار بستند و جنایت دیگری را به کارنامه جنایتهای وحشیانه خود اضافه کردند.
شیوه جنایت اشغالگران صهیونیست هم به این صورت بود که سربازان اسرائیلی به روستائیانی که دسته دسته یا به تنهایی از مزارع کشاورزی به سمت خانههای خود باز میگشتند سؤال میکردند «اهل کفرقاسم هستید؟ و اگر جواب مثبت بود همان جا تیرباران میشدند.»
در این حمله ناجوانمردانه 6 زن و 23 کودک فلسطینی هم به شهادت رسیدند و این در حالی بود که به التماسها و ضجههای زنان برای عدم کشتن فرزندانشان توجهی نداشتند و همه را به رگبار بستند.
هدف جنایتکاران صهیونیست تخلیه روستا و مجبور ساختن ساکنان آن برای ترک روستا بود. و فاجعهبارتر این که افسران و سربازان اسرائیلی مسئول این جنایت ترفیع و اضافه حقوق هم گرفتند!
کشتار «قانا»
کشتار نخست قانا در ۱۸ آوریل سال ۱۹۹۶ رخ داد، زمانی که نیروهای اشغالگر اسرائیلی از روی عمد مقر وابسته به سازمان ملل را بعد از پناه گرفتن ۸۰۰ غیرنظامی در آن هدف قرار دادند.
این ۸۰۰ شهروند لبنانی از جنوب این کشور از ترس حملات رژیم صهیونیستی به این منطقه پناه آورده بودند که ۱۱۰ تن از آنان به شهادت رسیدند که در میان آنان کودکان و زنان زیادی دیده میشدند.
در آن زمان دولتهای بزرگ چشمان خود را روی این نسل کشی بستند و آمریکا نیز غیرنظامیان را مسئول این کشتار خواند تنها به این دلیل که آنان منازل خود را رها کردهاند.!؟
اما چرا به این اقدام وحشیانه رژیم صهیونیستی «نسل کشی اول» گفته میشود به این دلیل است که ۱۰ سال بعد از سال ۱۹۹۶ یعنی در سال ۲۰۰۶ بار دیگر منطقه قانا مورد حملات وحشیانه اسرائیل قرار گرفت.
در این جنایت نیز رژیم صهیونیستی یک مقر را که غیرنظامیان به آن پناه برده بودند هدف قرار داد که در آن ۵۵ تن به شهادت رسیدند.
تاریخ رژیم صهیونیستی مملوء از جنایتهای بیشمار و نسل کشیها وحشیانه ای است که تنها به قانا محدود نشد.
صبرا و شتیلا
رژیم صهیونیستی از روزهای ۱۶ تا ۱۸ سپتامبر سال ۱۹۸۲ به مدت ۳ روز جنایت هولناکی را علیه فلسطینیان رقم زد.
اکنون ۴۱ سال از قتل عام صبرا و شتیلا میگذرد و جنایات رژیم صهیونیستی بدون هیچگونه مجازاتی همچنان ادامه دارد.
قتلعام صبرا و شتیلا یکی از دلخراشترین قتلعامهای صورت گرفته به شمار می رود که در جریان جنگ داخلی لبنان در سال ۱۹۸۲ روی داد.
شتیلا، یک اردوگاه آوارگان فلسطینی و صبرا، محله مجاور آن در جنوب غربی بیروت، در پایتخت لبنان واقع شدهاند.
طی ۳ روز کشتار مداوم، ارتش رژیم صهیونیستی به محاصره خود ادامه داد و حتی از ورود کارکنان بینالمللی بشردوستانه و خبرنگاران جلوگیری کرد.
از روز ۱۶ سپتامبر ۱۹۸۲، چندین هزار فلسطینی در اردوگاه آوارگان صبرا و شتیلا در لبنان به دستور نظامیان رژیم صهیونیستی که روزها منطقه را محاصره و بمباران کرده بودند، به طرز وحشیانهای قتل عام شدند.
این قتل عام در زمان اشغال لبنان از سوی رژیم صهیونیستی صورت گرفت، اندکی پس از آن که ارتش اشغالگر صهیونیست پایتخت لبنان را اشغال کرد.
ارتش رژیم صهیونیستی با همکاری نزدیک با شبهنظامیان لبنانی، به آنها اجازه دسترسی به اردوگاهها را داد و با آگاهی کامل از قتل عام غیرنظامیان در داخل اردوگاهها، از فرار فلسطینیها جلوگیری کرد.
این قتل عام جان دستکم ۳ هزار و ۵۰۰ پناهجوی فلسطینی را گرفت؛ برای ۳ روز کشتار مداوم، ارتش رژیم صهیونیستی به محاصره خود ادامه داد و از ورود کارکنان بینالمللی بشردوستانه و خبرنگاران جلوگیری کرد؛ در طول شب، سربازان صهیونیست برای روشن نگه داشتن آسمان، خمپارههای منور شلیک میکردند تا شبهنظامیان بتوانند به حملات خود در کوچههای باریک اردوگاهها ادامه دهند.
نقض آتشبس و معافیت از مجازات
کشتار فلسطینیان در صبرا و شتیلا نتیجه مستقیم نقض آتشبس از سوی رژیم صهیونیستی و معافیت از مجازاتی بود که آمریکا و جامعه بینالمللی به این رژیم اعطا کردند تا هر کاری را که میخواهد در لبنان اشغالی انجام دهد.
این قتلعام و همچنین کشتارهای دیگر علیه غیرنظامیان فلسطینی و لبنانی از سوی جامعه جهانی بدون مجازات ماند.
بیشتر ساکنان این اردوگاهها، خانوادههای بومی پناهنده فلسطینی بودند که به دست نظامیان صهیونیست در معرض قتلعامها، پاکسازیهای قومی نظاممند و خلع ید از مالکیت قرار گرفتند.
این قتل عام یادآور آوارگی خشونت آمیز مداوم فلسطینیان بومی از سوی رژیم صهیونیستی و انکار حق بازگشت پناهندگان است.
قتلعام کشتار صبرا و شتیلا در جریان تهاجم رژیم صهیونیستی به لبنان در سال ۱۹۸۲ رخ داد که هدف اصلی آن سرکوب سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) مستقر در آنجا بود.
هنگامی که غیرنظامیان فلسطینی و لبنانی در داخل اردوگاهها محاصره شدند، در طول ۳ روز هزاران پناهنده فلسطینی و غیرنظامی لبنانی مورد تجاوز خشونتآمیز، مثله کردن و شکنجه قرار گرفتند.
امروزه حدود ۴۷۹ هزار پناهنده فلسطینی از سوی سازمان ملل در لبنان ثبت شدهاند که حدود ۴۵ درصد آنها در ۱۲ اردوگاه پناهندگان این کشور زندگی میکنند؛ آوارگان فلسطینی در سرتاسر جهان تا به امروز از حق بازگشت آنها بر اساس قطعنامه ۱۹۴ سازمان ملل محروم هستند.
سکوت غرب
هزاران شهید زن و مرد، قربانیان کشتار صبرا و شتیلا هستند که از سوی رژیم صهیونیستی در میان سکوت شرمآور غرب و بینالمللی انجام شد.
رژیم اشغالگر صهیونیست به سرپوش گذاشتن بر کشتار مردم و ایجاد همه شرایط برای درهم شکستن فلسطینی که در محاصره بیروت آن را شکست داد، بسنده نکرد.
واکنشهای بینالمللی
در سال ۱۹۸۲، پس از کشتار صبرا و شتیلا، سیوهفتمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل، UNGA۳۷، خواستار تحریم رژیم صهیونیستی شد.
از ماه جولای، بیش از ۳۰۰ سازمان جامعه مدنی در سراسر جهان به فراخوانی پیوستهاند که از سازمان ملل خواسته تا در مورد آپارتاید رژیم صهیونیستی تحقیق و اقدام موثری انجام دهد. سازمان ملل باید به درخواست فلسطینیان برای آزادی، عدالت و برابری توجه کند.
دیگر جنایتهای بعد از اعلام موجودیت رژیم صهیونیستی:
جنایت عرب العزازمه در بئر السبع
در 3 سپتامبر 1950 شبه نظامی صهیونیست به این منطقه حمله کردند و 13 زن و مرد را به صورت وحشیانهای کشتند.
کشتار شرفات
شرفات در جنوب غربی قدس قرار دارد. صهیونیستها این روستا در 7 فوریه سال 1951 ضمن حمله به روستا جنایت های زیادی را در آن انجام دادند، آنها 10 نفر را کشته و 8 تن دیگر را زخمی کردند. اما اهالی روستا از خالی کردن آن امتناع کردند و هنوز هم در روستا حضور دارند.
کشتار بیت جالا
در این حمله که در 11 ژانویه 1952 روی داد، هفت نفر کشته شدند و دهها نفر از شهروندان فلسطین نیز زخمی شدند.
کشتار قدس
در این کشتار که در روز 22 آوریل روی داد، 10 شهروند فلسطین به شهادت رسیدند.
کشتار اردوگاه البریج
این اتفاق در 28 آگوست سال 1953 روی داد و خانه های زیادی در آن ویران شدند و دهها نفر به شهادت رسیدند. آریل شارون فرماندهی این کشتار وحشتناک را بر عهده داشت.
کشتار قبیه
کشتار قبیه در روزهای 14 و 15 اکتبر سال 1953 روی داد، در این اتفاق نظامیان اسرائیلی تحت فرماندهی آریل شارون به روستای قبیه حمله کردند، این روستا در آن زمان تحت حاکمیت اردن بود. آنها 69 شهروند عرب زبان را کشتند، بسیار از این افراد بدون مقاومت و در حالی که در خانه های خود مخفی شده بودند، کشته شدند. 45 منزل و یک مدرسه و یک مسجد در این جنایت تخریب شود.
کشتار نحالین
این روستا از روستاهای کرانه باختری است و در 20 کیلومتری بیت لحم قرار دارد. تعداد ساکنان آن در سال 45 بالغ بر 620 نفر بوده است. جنایت صهیونسیتها در این روستا در حالی انجام شد که این روستا زیر نظر دولت اردن اداره میشد. حدود 300 نظامی اسرائیلی در روز 28 مارس سال 54 به این روستا وارد شدند، آنها ضمن کاشتن مینها و انداختن بمبها مردم را به گلوله بستند. این حمله 8 شهید فلسطنی بر جای گذاشت و سه نفر از نظامیان اردنی نیز شهید شدند. 15 نفر دیگر نیز زخمی شدند. برخی منابع البته تعداد شهدا را 14 نفر و تعداد زخمیها را 19 نفر اعلام می کنند. این جنایت را نیز آریل شارون انجام داد.
روستای نحالین بار دیگر در روز 13 آوریل سال 89 مورد حمله صهیونیستها قرار گرفت که به شهادت 5 فلسطینی و زخمی شدن دست کم 10 نفر دیگر منجر شد.
کشتار دیر ایوب
صهیونیستها در روز دوم نوامبر سال 54 به این روستا حمله کردند. آنها دو کودک را سر بریدند.
کشتار غزه
در روز 28 فوریه سال 1955 اشغالگران اسرائیل اولین حملات نظامی خود به نوار غزه را آغاز کردند. این منطقه در آن زمان تحت اداره مصر بود. موشه دایان رئیس ستاد ارتش وقت اسرائیل نظریه پرداز این عملیات بود. این حمله از صبح روز 28 فوریه آغاز شد و چتربازان اسرائیلی در منطقه هلی برن شدند. در این حمله 39 نفر شهید و 33 نفر دیگر زخمی شدند.
کشتار روستای بلد الشیخ
در روز 31 دسامبر سال 47 یک بمب در پالایشگاه نفت حیفا منفجر شد که تعدادی از شهروندان عرب در این انفجار کشته شدند. فلسطینیها در واکنش به این اقدام به کارگران صهیونیست این پالایشگاه حمله کرده و 60 نفر را کشته یا زخمی کردند. صهیونیستها در واکنش به این اقدام به دو روستای الشیخ و حواسه حمله کردند. آن ها با ورود به منازل مردم، آن ها را در رختخواب میکشتند. در این حملات 30 فلسطینی به شهادت رسید.
کشتار رحوفات
در 27 فوریه سال 48 در شهر حیفا این کشتار روی داد، در این جنایت قطار القنطره منفجر شد که در این حمله 27 نفر کشته و 36 نفر دیگر زخمی شدند.
کشتار بنیامیناه
در 27 مارس سال 1948 دو کشتار در این منطقه صورت گرفت که هر دو با انفجار قطار بود. اولی در روز 27 مارس که به شهادت 24 فلسطینی منجر شد و بیش از 61 زخمی بر جای گذاشت. در انفجار دوم که 31 همان ماه روی داد، بیش از 40 نفر کشته و 60 تن دیگر زخمی شدند.
کشتار ناصرالدین
در روز 14 آوریل 48 درگیریها در شهر طبریه بین عربها و صهیونیست ها افزایش یافت. اخبار همکاری های مردم ناصر الدین با نیروهای مقاومت به اسرائیل رسید، به همین علت دو یگان لیحی و آرگون مأمور شدند به این روستا حمله کنند. صهیونیستها لباس عربی بر تن داشتند، به همین علت مردم فکر کردند همان کمکهایی هستند که به روستای آنها میآید،مردم به سمت آنها رفتند، اما آنها به سمت مردم شلیک کردند. صهیونیستها در این جنایت تمام منازل اهالی ناصر الدین را تخریب کردند.
کشتار تل لتفنسکی
این جنایت در 16 آوریل 1948 روی داد و یک گروه شبه نظامی اسرائیلی به اردوگاه سابق نیروهای ارتش که مردم آواره در آن زندگی می کردند، حمله کردند. در این حمله90 فلسطینی شهید شدند.
کشتار حیفا
در روز 22 آوریل سال 48 این کشتار روی داد، صهیونیستها با حمله به منازل مردم این روستا در نیمه شب، تعدادی از آنها را کشته و بقیه را مجبور به فرار کردند. نتیجه این اقدام تروریستی 150 کشته و 40 زخمی بود.
کشتار بیت داراس
21می سال 1948 بود که تروریستهای صهیونیست، روستای بیت داراش در شمال شرق غزه را محاصره کردند. آنها از فلسطینی ها خواستند تا این روستا را ترک کنند. اما طولی نکشد که آن ها مردم بی گناه این منطقه را در حالی که از روستا خارج می شدند، گلوله باران کردند. این روستا در ماههای مارس و آوریل سال 1948 در معرض چندین حمله شدید صهیونیستها قرار داشت. صهیونیستها بعد از آواره کردن مردم این منطقه منازل را تخریب و مزارع را ویران کردند و به جای آن شهرکهای صهیونیست نشین درست کردند.
کشتار اللد
این عملیات مشهورترین کشتارهایی است که یگان بالماخ آن را انجام داده است. این عملیات برای خاموش کردن دامنههای انقلاب فلسطین بر ضد اشغالگری اسرائیلیها ایجاد شد و در روزهای 12 و 13 ژولای سال 1948 انجام گرفت. نظامیان اسرائیلی دستور داشتند هر کسی را که در خیابان ها دیدند را بکشند. توپهای سنگین آنها نیز به شدت در منطقه فعال بود و منازل مردم را بمباران میکرد. در نتیجه این عملیات بر اساس گزارش های فرمانده تیپ بیش از 250 فلسطینی شهید شدند.
کشتار شرفات
3بامداد روز 7 فوریه در سال 1951 بود که سه خودروی نظامی اسرائیلی وارد منطقه ای در جنوب غرب شهر قدس اشغالی شدند. آن ها با عبور از خط آتش بس به سمت روستای شرفات حرکت کردند. این خودرو حامل 30 نظامی اسرائیلی بود. آنها با نصب بمبهای متعدد در دیوارها و منزل شهردار منطقه و دیوارهای همسایه، آن را تخریب کردند و زیر پوشش آتش دیگر نظامیان صهیونیست از منطقه خارج شدند. این جنایت به شهادت 10 نفر منجر شد که دو نفر از آنها پیرمرد، 3 نفر زن و 5 نفر کودک بودند. 8 نفر دیگر نیز در این عملیات زخمی شدند که همگی زن و کودک بودند.
کشتار بیت لحم
در روز 26 ژانویه سال 1952 یک گشتی اسرائیلی اقدام به تخریب یک منزل در بیت حالا کردند که به کشته شدن صاحب خانه و همسرش منجر شد، حمله یک گشتی دیگر به یک خانه در یک کیلومتری شمال بیت لحم باعث کشته شدن صاحبخانه آن و همسرش و دو تن از فرزندان آنها شد و دو فرزند دیگر این خانواده نیز زخمی شدند. گشتی سوم نیز در همان شب به منطقه اللطرون وارد شدند و خانه های روستای عمواس را گلوله باران کردند.
کشتار روستای فلمه
در 29 ژانویه سال 1953 یک گروه 120 تا 130 نفره صهیونیستی به روستای فلمه واقع در کرانه باختری حمله کردند، آنها روستا را با گلوله های توپ ویران کردند. در این حمله 9 نفر کشته و 20 تن دیگر زخمی شدند.
کشتار اردوگاه البریج
در 28 آگوست سال 1953 نیروهای ارتش اسرائیل به اردوگاه فلسطینی البریج در نوار غزه حمله کردند، در این حمله 20 فلسطینی شهید و 62 تن دیگر زخمی شدند.
کشتار قلقیلیه
10 اکتبر سال 1953 بود که اهالی قلقیلیه آمادگی خود را برای خرید سلاح و مهمات برای جهاد بر ضد اشغالگران اسرائیلی اعلام کردند. صهیونیستها از مقاومت اهالی این شهر به شدت خشمگین شده بودند. موشه دایان در نشستی در میان صهیونیست ها وعده داده بود که این شهر را شخم خواهد زد. در ساعت 9 شب روز دهم اکتبر نیروهای اسرائیل وارد این شهر شدند. توپخانه رژیم اسرائیل و هواپیماهای نظامی نیز آنها را همراهی می کردند. آنها از سه جهت به شهر حمله کردند و تلفن های شهر را قطع کردند. با مقاومت اهالی، صهیونیستها یک بار عقب نشینی کردند، اما بار دیگر به شهر حمله کردند. ارتش اسرائیل خسارت های زیادی در این حمله دید، اما 70 نفر از اهالی این روستا نیز در این حمله به شهادت رسیدند و خسارتهای مالی زیادی به روستا وارد شد.
کشتار یالو
این کشتار در 2 نوامبر سال 1945 روی داد. در این روز صهیونیستها بدون توجیه و بهانه سه کودک فلسطینی که برای جمع کردن هیزم از خانه خارج شده بودند را کشتند و فراری شدند.
کشتار اول غزه
کینه صهیونیستها نسبت به مصر که در آن زمان مدیریت غزه را بر عهده داشت، باعث وقوع جنایت های زیادی از سوی این رژیم علیه اهالی غزه شده است. در روز 28 فوریه سال 1955 تعدادی از نظامیان اسرائیل با عبور از خط آتش بین دو طرف وارد غزه شدند. آنها زیرساخت های غزه را هدف قرار دادند، انفجار ایستگاه تصفیه آب و انفجار در یک پادگان مصری نزدیک این ایستگاه از جمله این اقدامات بود. ارتش مصر که در این ایستگاه بودند، درخواست کمک کردند، اما نیروهایی که برای کمک اعزام شده بودند، در کمین ارتش اسرائیل گرفتار شده و در درگیریهایی که ایجاد شد، 39 نفر کشته و 33 تن دیگر زخمی شدند.
کشتار دوم غزه
منطقه خان یونس در سال 1955 در دو مرحله در 30 می و 1 سپتامبر سال 1955 از سوی ارتش اسرائیل مورد حمله سنگین توپخانه ای قرار گرفت. در مرحله اول که بامداد 30 می بود، 20 نفر شهید و 20 تن دیگر زخمی شدند. اما در حمله دوم که نیمه شب اول سپتامبر بود، 46 نفر شهید و 5 تن دیگر زخمی شدند.
کشتار الرهوه
در روزهای 11 و 12 سپتامبر 1956 نیروهای اشغالگر صهیونیستی اقدام به حمله به مرکز پلیس و مدرسه ای در روستای الرهوه کردند. در این حمله 15 عرب فلسطینی شهید شدند و مدرسه کاملا تخریب شد.
کشتار سوم خان یونس
این جنایت در سوم نوامبر سال 1956 روی داد، در این زمان خان یونس در اشغال اسرائیلیها بود و آنها با حمله و تیراندازی به مردم به کشتار جمعی آنها دست زدند. 275 فلسطینی در اثر این تیراندازی ها از روستای خان یونس و اردوگاه های اطراف به شهادت رسیدند.
کشتار السموع
در روز 13 نوامبر سال 1966 صهیونیستها به روستای السموع در منطقه جبال الخلیل حمله کردند. این منطقه تحت اداره اردن بود و جنگنده ها و توپخانههای اسرائیل حملات سنگینی برای دفاع از پیاده نظام خود به شهر ترتیب دادند. در این حمله 125 منزل و مدرسه و بیمارستان و مسجد تخریب شد. 18 نفر از اهالی شهر به شهادت رسیدند و130 نفر دیگر نیز زخمی شدند.
کشتار کارگاه ابو زعبل
در روز 12 فوریه سال 1970 در حالی که جنگ فرسایشی بین اسرائیل و مصر ادامه داشت، جنگنده های اسرائیلی به کارگاه ابو زعبل که شرکتی برای تولید صنایع معدنی بود، حمله کردند. در این حمله 70 کارگر این کارگاه شهید و 69 تن دیگر زخمی شدند و کارگاه در آتش سوخت.
کشتار صیدا
در 16 ژولای سال 1982 رژیم صهیونیستی به لبنان حمله کرد. در این حمله صهیونیستها بالغ بر 80 لبنانی را به شهادت رساندند.
کشتار اردوگاه عین الحلوة
در 16 وی سال 1984 قبل از عقبنشینی اسرائیل از صیدا در جنوب لبنان، این رژیم به حسین عکر یکی از مزدوران خود دستور داد تا به داخل اردوگاه عین الحلوه حمله کنند. نیرویی بالغ بر 1500 نظامی صهیونیست نیز با 150 خودروی زرهی در عقبه این تروریست قرار داشت. مهاجمان اقدام به کشتار و تخریب و نابودی این اردوگاه کردند. در این حمله 15 فلسطینی کشته و زخمی شدند و 140 منزل تخریب شد و 150 نفر نیز بازداشت شدند.
کشتار سحمر
20 سپتامبر سال 1984 نیروهای ارتش اسرائیل و مزدوران لبنانی آنها به فرماندهی آنطوان لحد به روستای سحمر واقع در جنوب لبنان حمله کردند. این اقدام در پی کشته شدن 4 تن از مزدوران وابسته به لحد در این روستا بود، مهاجمان با جمع کردن مردم به سوی آنها آتش گشودند. در این حمله 13نفر شهید و 40 تن دیگر زخمی شدند.
کشتار حمامات الشط
در روز 11 اکتبر سال 1985 بعد از خروج جنبش آزادیبخش فلسطین از بیروت جنگنده های اسرائیل به دفاتر و مراکز فرماندهی این جنبش در تونس حمله کردند. جنگنده های اسرائیلی در این روز منطقه حمامات الشط در حوالی پایتخت تونس را هدف قرار دادند. این حمله 50 شهید و بالغ بر 100 زخمی بر جای گذاشت.
انتفاضه اول فلسطین
انتفاضه اول فلسطین در دسامبر سال 1987 آغاز شد و در سال 1991 آرام شد، این انتفاضه نهایتا با امضای توافق اوسلو بین اسرائیل و جنبش آزادیبخش فلسطین به پایان رسید. در این انتفاضه بیش از 1300 فلسطینی به دست رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند.
کشتار حرم ابراهیمی
25 فوریه سال 1994 مصادف با آخرین جمعه از ماه مبارک رمضان بعد از توافق اوسلو بود. در این روز صهیونیستها به صهیونیست افراط گرای مشهور اسرائیل به نام باروخ گولدشتاین اجازه دادند که به حرم مسجد الاقصی وارد شود. وی تفنگ به همراه داشت و اقدام به کشتار نمازگزاران در این مسجد کرد. این کشتار به شهادت 60 فلسطینی منجر شد و دهها نفر دیگر در این حمله زخمی شدند.
در حمله نظامیان اسرائیل به تظاهراتی که در محکومیت این اقدام صهیونیست ها صورت گرفت، نیز 53 فلسطینی به شهادت رسیدند که از بخش های مختلف فلسطین از جمله الخلیل بودند. رژیم صهیونیستی سعی کرد با شانه خالی کردن از مسئولیت این اقدام شخص گولدشتاین را در این حمله محکوم کند.