پس از حوادث ۷ اکتبر، اسرائیل به نحو فزایندهای به بازداشتن دشمنانش کمتر اعتماد دارد و بیشتر باور دارد که باید آنها را ضعیف نگه دارد. اسرائیل ممکن است حملات محدود خود را بهعنوان راهی برای ارسال پیام در نظر بگیرد، و این استراتژی ممکن است کارساز باشد اما چنین حملاتی همیشه خطر تشدید اوضاع و آغاز دوباره جنگ را به همراه دارد.
به گزارش نبأخبر،به نظر میرسد که اسرائیل و حزبالله به آتشبسی رسیده اند که به جنگی که بیش از ۱۳ ماهه پایان خواهد داد. این آتشبس بر این ایده مبتنی است که نیروهای مسلح لبنان در جنوب این کشور مستقر شوند و بهعنوان یک نیروی حائل بین اسرائیل و حزبالله عمل کنند. اما بسیاری از جزئیات مربوط به مسائل دیگر هنوز نامشخص است.
دنیل بایمن در یادداشتی در نشریه فارن پالیسی نوشت: اسرائیل و حزبالله به آتشبسی رسیده اند که به جنگی که بیش از ۱۳ ماهه پایان خواهد داد. کابینه اسرائیل امروز برای بحث درباره جزئیات نهایی تشکیل جلسه داد و حزبالله به حامی خود ایران اطلاع داد که آتشبس ممکن است قریبالوقوع باشد.
در ادامه این یادداشت آمده است: تا به امروز، این جنگ تقریباً ۴،۰۰۰ نفر از نیروهای حزبالله و شهروندان لبنانی و بیش از ۱۰۰ شهروند و سرباز اسرائیلی را به کشتن داده است. حدود ۶۰،۰۰۰ اسرائیلی و ۱.۲ میلیون لبنانی بیخانمان شدهاند.
این آتشبس بر این ایده مبتنی است که نیروهای مسلح لبنان در جنوب این کشور مستقر شوند و بهعنوان یک نیروی حائل بین اسرائیل و حزبالله عمل کنند. اما بسیاری از جزئیات مربوط به مسائل دیگر هنوز نامشخص است.
چقدر به حزبالله آسیب وارد شده است؟
حزبالله روز بعد از حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس به اسرائیل، که نزدیک به ۱،۲۰۰ قربانی بر جای گذاشت و به جنگ ویرانگر اسرائیل در غزه منجر شد، وارد درگیری شد.
بهعنوان یکی از قدرتمندترین گروههای شبهنظامی در جهان، تخمین زده میشد که حزبالله در ابتدای جنگ حدود ۱۵۰،۰۰۰ موشک و سایر تسلیحات، حدود ۳۰،۰۰۰ مبارز تماموقت و ۲۰،۰۰۰ نیروی ذخیره، به همراه شبکهای از مواضع مستحکم در سراسر لبنان و همچنین یک ساختار رهبری ماهر و مورد احترام داشته باشد. برخی از سامانههای حزبالله مجهز به سامانه هدایت دقیق بودند و این توانمندی به گروه اجازه میداد تا بهتر پایگاههای نظامی، فرودگاهها و دیگر زیرساختهای مهم اسرائیل را هدف قرار دهد و همچنین از تعداد زیادی سامانه غیر هدایتشونده برای شلیک گسترده علیه اسرائیل استفاده کند.
علاوه بر این، نیروهای حزبالله توسط ایران آموزش دیده و پس از سالها جنگ برای حفظ حکومت بشار اسد در سوریه، تجربه زیادی کسب کرده بودند.
اما طی سال گذشته، اسرائیل مجموعهای از حملات علیه حزبالله انجام داده و قدرت این گروه را کاهش داده است. در یک عملیات اطلاعاتی در ماه سپتامبر، اسرائیل هزاران پیجر و واکیتاکی متعلق به حزبالله و برخی لپتاپها را منفجر کرد و بسیاری از نیروهای حزبالله را قربانی یا زخمی ساخت. اسرائیل همچنین شروع به ترور نظاممند رهبران ارشد حزبالله، از جمله سید حسن نصرالله، رهبر کاریزماتیک حزبالله کرد و همچنین بسیاری از معاونان ارشد او را نیز به قتل رساند.
حملات هوایی اسرائیل صدها نفر از نیروهای حزبالله را نیز به قتل رسانده است. مقامات آمریکا و اسرائیل ادعا میکنند که اسرائیل نیمی از زرادخانه موشکی حزبالله را نابود کرده و عملیاتهای زمینی اسرائیل در طول مرز اسرائیل-لبنان تونلها و مواضع حزبالله را در این مناطق از بین برده است.
حزبالله اما هنوز توانایی شلیک گسترده به اسرائیل را دارد.
حزبالله چگونه منابع مالی خود را متنوع کرد؟
آنچه به عنوان “ارتباط بین جرایم و تروریسم” شناخته میشود همچنان زنده و جدی است و فقط همکاری چندجانبه میتواند آن را متوقف کند.
حزبالله تلاش خواهد کرد تا زرادخانه سلاحهای خود را بازسازی کرده و کیفیت سامانههای خود را افزایش دهد. پس از جنگ ۲۰۰۶ بین اسرائیل و حزبالله، ایران کمکهای مالی و نظامی به این گروه لبنانی را به شدت افزایش داد. ایران همچنان حزبالله را بهعنوان یک متحد خط مقدم علیه اسرائیل میبیند و اهمیت آن حتی بیشتر شده، زیرا حماس، دیگر متحد اصلی تهران به شدت آسیب دیده است.
ممکن است ایران سعی کند به حزبالله سامانههای هدایتشونده دقیقتر و سلاحهای دیگری بدهد که در برابر اسرائیل کارآمدتر عمل کنند. از سوی دیگر، حزبالله تلاش خواهد کرد تا خود را بازسازی کند، زیرا میخواهد قویترین نیروی نظامی در لبنان باشد.
روسیه در این میان یک عنصر نامشخص است. حزبالله و روسیه در سوریه با هم همکاری کردند و روسیه از زمان آغاز تهاجم وسیع خود به اوکراین در سال ۲۰۲۲ به ایران نزدیکتر شده است. اسرائیل مقادیر قابل توجهی سلاحهای روسی در دست حزبالله کشف کرده، اگرچه بسیاری از آن احتمالاً از سوریه آمدهاند که مسکو برای مدتی طولانی از آن حمایت کرده است.
روسیه ممکن است با علم به اینکه بخشی از تسلیحاتی که ارائه میدهد به لبنان خواهد رسید تصمیم بگیرد به عنوان بخشی از سیاست خارجی ضدآمریکایی خود، حمایتش از ایران را افزایش دهد.
ایران به از دست دادن نیروی نیابتی خود چگونه پاسخ خواهد داد؟
حملات اسرائیل به حزبالله، ضربهای به ایران نیز وارد میکند. اگرچه تهران از گروههای مسلح در عراق، حوثیها در یمن و دیگر گروههای شبه نظامی در خاورمیانه حمایت میکند، اما حزبالله برای مدتها مهمترین گروه نیابتی ایران بوده است. ایران در ماههای اخیر بهطور مستقیم با اسرائیل درگیر شده است.
علاوه بر تشدید حمایت از حزبالله، ایران احتمالاً حمایت خود از حوثیها در یمن را نیز افزایش خواهد داد. حوثیها در درگیری با اسرائیل بهعنوان نقطهای روشن در میان نیروهای تحت حمایت تهران به شمار میآیند. ایران پیش از این درگیریها به آنها آموزش و تسلیحات داده بود و حملات آنها به کشتیرانی بین المللی در دریای سرخ پس از ۷ اکتبر در همبستگی با حماس، ضربهای به اسرائیل، مصر، ایالات متحده و دیگر دشمنان ایران وارد کرده است.
بزرگترین عامل عدم قطعیت این است که آیا این اتفاقات تهران را به سمت توسعه سلاح هستهای سوق خواهد داد یا خیر. ایران اکنون به این هدف نزدیک است. جامعه اطلاعاتی ایالات متحده در ماه ژوئیه گزارش داد که “ایران به افزایش ذخایر اورانیوم، افزایش ظرفیت غنیسازی و توسعه، تولید و بهرهبرداری از سانتریفیوژهای پیشرفته ادامه میدهد. تهران اگر تصمیم به انجام این کار بگیرد، زیرساخت و تجربه لازم برای تولید سریع اورانیوم با کیفیت تسلیحاتی در چندین سایت را دارد. ”
احتمالاً هنوز ایران تصمیمی در این زمینه نگرفته است، اما از دست دادن نیروی نیابتی، انگیزهی این کشور برای توسعه بازدارندگی نهایی اش را افزایش میدهد و در نتیجه این خطر که اسرائیل و ایالات متحده برای جلوگیری از تحقق یافتن این کابوس وارد جنگ شوند بالا میرود.
بازگشت اسرائیلیها و لبنانیها به خانههایشان
اسرائیل به منظور بازگرداندن شهروندان آواره اش به خانههایشان جنگ را علیه حزبالله گسترش داده است، تا حملات از طرف این گروه پایان پیدا کند. غیرنظامیان لبنانی نیز برای بازگشت به جنوب کشورشان به ثبات در مرز اسرائیل و لبنان نیاز دارند.
غیرنظامیان در هر دو سوی مرز در ابتدا با احتیاط به خانههایشان بازخواهند گشت. شکستهای اطلاعاتی و نظامی در ۷ اکتبر به اعتبار سرویسهای اطلاعاتی و نیروهای نظامی اسرائیل صدمه زده است. اگرچه عملیات علیه حزبالله به بازسازی اعتبار اسرائیل کمک کرده، اما اسرائیلیها احتمالاً همچنان نسبت به اطمینان بخشیهای دولتی مبنی بر اینکه این بار مشکل تحت کنترل است، به دیده تردید خواهند نگریست. ممکن است لازم باشد ماهها بدون حمله سپری شود تا نگرانیهای آنها کاهش یابد.
غیرنظامیان لبنانی که در جنوب و مناطق تحت کنترل حزبالله در بیروت و دیگر بخشهای کشور آواره شدهاند، نگرانند که اسرائیل هر نشانهای از بازگشت حزبالله به جنوب یا بازسازی نیروهایش را بهعنوان بهانهای برای از سرگیری بمبارانها ببیند. با این حال، بسیاری از آنها ممکن است در بازگشت تردید کنند، هرچند که بسیاری از آنها از حمایتهای لازم برای انتظار بیشتر جهت مشاهده پایدارتر شدن آتشبس برخوردار نیستند.
آیا جنگ دوباره رخ خواهد داد؟
امیدی واقعی برای پایداری هر توافق آتشبس وجود دارد، اگرچه همچنان پرسشهای زیادی باقی است. در سال ۲۰۰۶، بسیاری از اسرائیلیها فکر میکردند عملکرد نظامیشان ضعیف بوده و حزبالله برای آغاز دور دیگری از درگیریها مشتاق است. این دیدگاه بیش از حد بدبینانه بود هر دو طرف عمدتاً آتشبس را پس از ۲۰۰۶ تا حملات ۷ اکتبر رعایت کردند، و نزدیک به ۲۰ سال صلح برقرار بود.
این بار، حزبالله نیاز به بازسازی نیروها و تسلیحاتش دارد. بخش زیادی از پایداری صلح ایجاد شده بسته به این دارد که چه کسی و چگونه آن را برقرار نماید. گزارشهای فعلی حاکی از آن است که نیروهای مسلح لبنان برای تشکیل یک خط حائل بین اسرائیل و حزبالله به جنوب لبنان اعزام خواهند شد. اما ارتش لبنان ضعیفتر از حزبالله است و با توجه به سابقه ضعیف این نیروی نظامی، اسرائیل به راحتی امنیت خود را آن نمیسپارد.
به دلیل این شک و تردید و بهخاطر احتمال تلاش حزبالله برای بازسازی خود، اسرائیل ممکن است با وجود آتشبس به سیستمها و انبارهای تسلیحاتی حزبالله که تهدید محسوب میشوند، حمله کند.
پس از حوادث ۷ اکتبر، اسرائیل به نحو فزایندهای به بازداشتن دشمنانش کمتر اعتماد دارد و بیشتر باور دارد که باید آنها را ضعیف نگه دارد. اسرائیل ممکن است حملات محدود خود را بهعنوان راهی برای ارسال پیام در نظر بگیرد، و این استراتژی ممکن است کارساز باشد اما چنین حملاتی همیشه خطر تشدید اوضاع و آغاز دوباره جنگ را به همراه دارد.