جم بازار نانو در سال 1401 به رقمی بالغ بر 30 هزار میلیارد تومان رسید و براین اساس، حدود 1600 محصول ایرانی موفق به کسب تأییدیه نانومقیاس از ستاد نانو شدند.
به گزارش نبأخبر، اگر بخواهیم از برترین فناوریهای روز کشور نام ببریم، به طور قطع نانو در صدر این فهرست قرار میگیرد؛ فناوریای که از حدود 20 سال پیش آرام آرام شروع به کار کرد و از نقطهای که جایگاه خاصی در دنیا نداشت، حالا به جایی رسیده است که در رده پنجم جهان از حیث تولید مقالات نانویی ایستاده است؛ جایگاهی که تلاشهای شبانهروزی محققان، دانشمندان، استادان و دانشجویان و استعدادهای این مرز و بوم را به دنبال خود دارد و امروز ایران جزء شناختهشدهترین کشورهای دنیا در حوزه فناوری نانو محسوب میشود. علاوهبر اینکه ایران در زمینه تولید مقالات نانویی فعالیت بسیار خوبی از خود بهویژه طی سالهای اخیر نشان داده است، در زمینه تولید فناوریهای نانویی هم توانسته عملکرد نسبتا خوبی داشته باشد بهطوریکه شرکتهای تولیدکننده محصولات نانویی نهتنها توانستهاند بخشی از نیاز داخل را به دنبال تحریمهای غربی تأمین کنند، بلکه موفق به صادرات بخشی از این محصولات نیز شدهاند که بیش از هر چیز، بازار منطقه را تحت پوشش قرار داده است.در گفتوگویی که با عماد احمدوند، دبیر ستاد فناوری نانو و میکرو داشتیم، به این نکته اشاره کردیم که حجم بازار نانو در سال 1401 به رقمی بالغ بر 30 هزار میلیارد تومان رسید و براین اساس، حدود 1600 محصول ایرانی موفق به کسب تأییدیه نانومقیاس از ستاد نانو شدند. به گفته او، کل بودجه مصوبشده امسال برای ستاد نانو قریببه 270 میلیارد تومان برآورد شده است. عماد احمدوند، دانشآموخته دکتری مدیریت فناوری از دانشگاه علامه طباطبایی است که پیش از اینکه به عنوان دبیر ستاد فناوری نانو و میکرو منصوب شود، مدیریت کریدور توسعه صادرات و تبادل فناوری را عهدهدار بود. او یکی از نیروهای قدیمی فعال در ستاد نانو به شمار میرود که از ابتدای تشکیل ستاد حضور داشته و تاکنون مدیریت گروه ترویج ستاد توسعه فناوری نانو، مدیریت پایگاههای صادراتی ستاد فناوری نانو، مشارکت در تدوین اسناد ملی توسعه فناوری نانو، عضویت در هیئتمدیره صندوق توسعه صادرات و تبادل فناوری و راهاندازی باشگاه شرکتهای دانشبنیان صادراتی را برعهده داشته است.
در ماههای آغازین فعالیت دولت جدیدیم که تصمیمها و رویکردهای جدید مدیران تازهنفس میتواند نقش مهمی در ساخت آینده کشور داشته باشد. از نظر شما دولت چهاردهم در مسیری که پیش رو دارد باید چه اولویتهای مهمی را از نظر علمی و فناوری مورد توجه قرار دهد؟
حوزههای فناوری و نوآوری و دانشبنیان در کشور ما با دستگاههای دیگر یک تفاوت جدی دارد. معمولا در وزارتخانهها، هر وزیر جدیدی که به رأس کار میآید با انبوهی از مسائل و مشکلات روبهرو میشود. در فضای دانشبنیان آن چیزی که معمولا هر دولت به دولت بعدی تحویل میدهد، عرصه بزرگی از ظرفیتهاست. این موضوع باعث میشود کسی که در حوزه دانشبنیان کار میکند از یک طرف فراغ بال داشته و دچار مسائل و مشکلات روزمرهای نباشد که معمولا وزرا با آن دست به گریبانند و از یک طرف باید نگاه توسعهای داشته باشد. بههرحال، زمانی موضوع علم و فناوری در کشور مطرح شد و معاونت علمی شکل گرفت و غلبه گفتمان حوزه توسعه علم بود. همینطور که به جلو حرکت کرد، حوزه فناوری، ایجاد کسبوکارهای نوین و ایجاد کسبوکارهایی که مبتنیبر توان فکری و علمیاند، توسعه پیدا کرده است. در حال حاضر، به مرحلهای رسیدهایم که کل کشور باور دارند علم و فناوری میتواند در اقتصاد تأثیرگذار باشد. قانون جهش تولید دانشبنیان ازجمله تغییر و تحولات یکی دو سال اخیر بوده که تبلور همه داشتهها و مسیر تکاملیای محسوب میشود که کشور تاکنون طی کرده است.
لذا تمرکز دولت چهاردهم باید بیشتر روی حوزه اثرات اقتصادی و بهرهبرداری از ظرفیتهای علمی و فناوری کشور باشد. در عین حال، توسعه زیرساختها، ایجاد کسبوکارهای جدید، شناسایی ظرفیتها و فرصتهای منابع انسانی همچنان باید جاری باشد. اما حوزه علم و فناوری در کشور به جایی رسیده که میتواند میوه دهد و میوه این درخت، طبیعتا در حوزه دستگاههای دیگر مانند حوزههای نفت، صنعت، معدن و کشاورزی است.
درواقع کشور در هر شرایطی از صنعت نفت و فناوریهای آن جدایی ندارد.
خب درواقع صنعت نفت نقطه قوت کشور است و غلبه نگاه کشور در طول همه دههها استخراج و فروش نفت بوده اما میتوان این اکتشاف و استخراج و بهرهبرداری را نسبت به شرایط و توانمندیهای موجود ارتقا داد.
حوزه علم و فناوری، جدای از نگاه توسعهای، باید با دستگاههای دیگر تعامل داشته باشد. استفاده از ظرفیت نوآوری کشور و دانشبنیانها، در زمین سایر دستگاهها اتفاق میافتد و به عبارتی، خود حوزه دانشبنیان زمین مستقل ندارد. ایجاد اتفاقات جدید در حوزههای حملونقل، مسکن، کشاورزی، انرژی، نفت و آب، نیازمند تعاملات گسترده این معاونت با سایر وزارتخانههاست. ایجاد اتفاقات از یک طرف نگاه توسعه تعاملات را در خود معاونت علمی و از طرف دیگر پذیرش از سمت دستگاههای دیگر را میطلبد که امید میرود کلیت دولت چهاردهم این نگاه را داشته باشد که هر چقدر درهمتنیدگی سایر دستگاهها و وزارتخانههای دیگر با حوزه دانشبنیان و شرکتهای داخلی بیشتر شود، آن دستگاهها و وزارتخانه بهره بیشتری خواهند داشت.
بعد دیگری هم که دولت چهاردهم باید داشته باشد، بعد تعاملات خارجی است. یکی از مهمترین نقاط قوت ما برای توسعه این تعاملات، ظرفیتهای علمی و فناورانه کشور است. ما به هر مدلی که بخواهیم به توسعه تعاملات خارجیمان نگاه کنیم، کشورهای همسایه در اولویت قرار دارند؛ کشورهایی که تعدادشان زیاد است و از نظر جمعیت هم ظرفیت بزرگی دارند. بخش قابل توجهی از آنها نیز از نظر سطح علم و فناوری از ایران پایینترند. بنابراین ظرفیتی که در حوزه علم و فناوری کشور وجود دارد فرصتی را برای دولت ایجاد میکند که تعاملات خود را با دست بالا با سایر کشورها توسعه دهد.
به نسبت سالهای قبل امروز وضعیت فناوران در کشور چگونه است؟ به نظر میرسد سرعت و روند رشد تعداد شرکتهای دانشبنیان ما نسبت به گذشته کمتر شده است. این را باید یک نقطهضعف بدانیم یا اینکه میتوانیم حساب کنیم که روی حوزه قابلیت آنها تمرکز شده است؟
فرض این سوال درست نیست. تعداد شرکتهای دانشبنیان در چند سال گذشته افزایش چشمگیر یافته است. در حال حاضر، حدود 10 هزار شرکت دانشبنیان در کشور داریم که از معاونت علمی تأییدیه دانشبنیانی گرفتهاند. اما در حوزه نانو جدای از موضوع دانشبنیانی، ارزیابی خاص ستاد نانو را هم داریم که حدود ۳۹۰ شرکت دارای محصول نانو درکشور حضور دارند.
ما یک مرز حوزه فناوری داریم به این معنا که شرکتی در حوزه مأموریتی ما قرار میگیرد که در مقیاس فناوری نانو فعالیت کند؛ بنابراین اگر محصولی تولید کرده حتما باید با فناوری نانو مرتبط باشد. دوم اینکه بتواند به صورت مهندسی و کنترلشده، اجزای نانومتری را یا تولید کرده یا در فرایند از آن استفاده کند و سوم اینکه این امر منجر به یک تغییر خواص یا افزایش کیفیت شود که ناشی از آن جزء نانومتری است. درحوزه سلامت جدای از این سه شرط اصلی باید تأییدیههای سلامت و ایمنی را از دستگاههای متولی مانند وزارت بهداشت دریافت کند.
جدای از نگاه سیستمی یا اکوسیستمی، نگاه نظاممندی داریم که مبتنیبر سند توسعه نانو بوده و برای همه بخشها، از آموزش گرفته تا پژوهش، توسعه فناوری، زیرساخت، استاندارد و آزمایشها برنامه مشخص داریم. ولی تمرکز جدی روی حوزههایی داریم که اثرات بالاتری از نظر جنبههای اقتصادی و اجتماعی میتوانند داشته باشند. دراین صورت نگاه ما دیگر افزایش تعداد شرکت یا محصول نیست، بلکه افزایش بهرهبرداری از این ظرفیتها در دستگاههایی است که میتوانند از ظرفیت فناوری نانو استفاده کنند. یکی از مأموریتهایی که دنبال کردهایم، حوزه کشاورزی بوده است. درسال ۱۳۹۷ در دیدار خصوصی تعدادی از شرکتهای نانو با حضرتآقا، مطرح شد که اولویتهای ما حوزههای انرژی و سلامت است. ایشان تأکید داشتند که روی حوزه کشاورزی کار جدیتری انجام شود. ازآن زمان به بعد تمرکز جدیتری در زمینه کشاورزی در ستاد اتفاق افتاد، بهطوریکه محصولاتی که میتوانند راندمان تولید در محصولات کشاورزی یا بهرهوری مصرف آب را افزایش و ارتقا دهند در دستورکار قرار گرفته است که در حال حاضر، هم از نظر توسعه فناوری و توسعه محصولات آن به شرایط خوبی رسیدهایم. تلاش ما گسترش یا اشاعه کاربرد این موارد در حوزه کشاورزی، چه در شیلات و چه گلخانههاست. علاوهبراین، روی محصولات جدید یا فناوریهای جدیدی مانند کودهای آهسته رهش و پلاسما کار میکنیم.
رقمی از بازار محصولات نانو در حوزه کشاورزی دارید؟
حجم بازار نانو در سال ۱۴۰۱ حدود 30 هزار میلیارد تومان بوده است. سهم حوزه کشاورزی در آن سال حدود ۲درصد بوده است. سال ۱۴۰۲ بیش از ۱۰۰ گلخانه به تجهیزات مرتبط با نانو مجهز شدند که البته از آنجایی که محصول نهایی آنها نانویی نیست حجم اقتصاد نانو را افزایش نمیدهند، بلکه درواقع اقتصاد متأثر از نانو را افزایش میدهد، به این معنی که ما هر چقدر محصولات کشاورزی داشته باشیم که از تجهیزات نانویی در آنها استفاده شده باشد چون خود آن تجهیزات عدد و رقم بالایی ندارد، اقتصاد یا اندازه بازار نانو افزایش قابل توجهی پیدا نمیکند. اما بهعنوان مثال، زمانی که در حوزه شیلات از تجهیزات نانو حباب استفاده میکنیم با رقم خیلی پایینی که در حد جایگزینی بعضی از تجهیزات هوادهی داخل استخر با تجهیزات نانوحباب است، میتوان تا حدود سه برابر میزان برداشت ماهی در استخر را افزایش داد. این رشد حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ درصدی در محصولاتی اتفاق میافتد که محصول نانو نیستند اما از یک تجهیز نانویی ارزان قیمت در آن استفاده شده است.
پس به عبارتی، خود محصول نانو نیست ولی در داخل آن جزئیاتی از نانو به کار رفته است؟
درواقع در فرایند تولید، از تجهیزات نانویی استفاده میشود. در اینجا لزوما به دنبال این نیستیم که حجم بازار نانو افزایش پیدا کند؛ بلکه اثرات اقتصادی نانو اهمیت دارد. به این معنی که بهعنوان مثال، کشاورزی که صاحب گلخانه هیدروپونیک (گلخانههای آبکشت) است، زمانی که از تجهیزات نانو حباب استفاده میکند بهطور میانگین حدود ۱۵ درصد میزان برداشت محصول گلخانهای را اضافه میکند. تبدیل محصول درجه دو به محصول درجه یک بعضا تا بالای ۳۰ درصد افزایش پیدا میکند. هیچکدام از این افزایش بازدهیها در حجم بازار نانو که ستاد نانو گزارش میکند، دیده نمیشود اما درواقع اثری است که به واسطه این فناوری از آن برخوردار میشویم.
در حوزه دارو هم با وضعیت مشابهی روبهروییم. در این زمینه هم، بیش از اینکه آمار شرکتها و محصولات نانو اضافه شود، محصولاتی که اثرات بیشتری در زندگی دارند گسترش پیدا میکنند. یکی از موضوعهای جدی، حوزه دارو است درصورتیکه این بخش در اقتصاد نانو سهم بالایی ندارد؛ اما اثرات آن چه در بعد اقتصادی و چه در بعد اجتماعی بسیار بالاست. تعدادی از داروهای درمان سرطان در کشور تولید و استفاده میشود که هم جلوگیری از خروج ارز را به دنبال دارد و هم میزان بهرهمندی افراد از درمانهای نوین را افزایش داده است؛ چراکه قیمت خارجی یک ویال این نانوداروها به حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ دلار و در بعضی داروها تا بالای حدود ۴ هزار دلار میرسد. طبیعتا درصد خیلی کمی از مردم میتوانند از چنین دارویی بهرهمند و درمان شوند. اما زمانی که این نانوداروها با فناوری داخلی با عدد و رقمهای بسیار پایینتر عرضه میشوند، طیف وسیعتری از مردم میتوانند از آن بهرهمند شوند. از طرفی، اثرات اجتماعی خودش را همراه دارد و از طرف دیگر شرکتهای بیمه بهرهمند میشوند؛ چراکه وقتی داروهای خارجی به کشور وارد میشوند اگر ما مجهز به نمونه داخلی داروی موردنظر نباشیم، شرکتهای بیمه مجبورند مابهالتفاوت را برمبنای قیمت داروی وارداتی بدهند. اما زمانی که داروی داخلی در بازار است، شرکتهای بیمه برمبنای قیمت داروی داخل مبلغ را پرداخت میکنند. در محاسبهای که همکاران ما انجام داده بودند، میزان انتفاع شرکتهای بیمهای به واسطه چهار قلم از داروهای نانو، از کل فروش آن داروهای نانو در بازه پنجساله بیشتر بوده است. زمانی ما به دنبال آمار اولیهایم که شامل تعداد محصول و شرکت میشود. در یک لایه بعد، دنبال این هستیم که این آمار چه مقدار بازار را ایجاد کرده است؛ و سطح بعد هم شامل اثرات اقتصادی و اجتماعی میشود که بیشترین تمرکز ما در برنامۀ نانو، در این سطح است.
میتوان گفت چه سهمی از محصولات نانویی در داخل کشور تولید شده تا بتوانیم نیاز جامعه را تامین کنیم؟
بالغ بر ۱۶۰۰ محصول ایرانی دارای تأییدیه نانومقیاس از ستاد نانو هستند و آنها را در دو دسته کلی از جنس تجهیز و غیرتجهیز تفکیک میکنیم. حوزه تجهیزات از ابتدا یکی از برنامههای راهبردی ستاد بوده تا بتوانیم در حد امکان وابستگی کشور را در زمینه تجهیزات و ماشینآلات کم کنیم. در دیگر صنایع بارها مشاهده شده است که خط تولیدی خریداری و نصب شده است. با اینکه محصولاتی با این تجهیزات در کشور تولید میشود اما کاملا به طراحی ماشینآلات یا خط تولید وارداتی وابستهایم و نهایتا ظرفیت بهرهبرداری از خطوط تولید را در کشور داریم. طراحیهای جدید و ارتقاهایی که توسط شرکتهای سازنده خارجی اتفاق میافتد، باعث میشود محصولات ما نسبت به نمونههای مشابه بیرونی عقب بمانند. اما در ستاد نانو از همان ابتدا برنامهای طراحی شد که ما در زمینه ساخت تجهیزات و سپس ماشینآلات تا حد امکان خودکفا باشیم؛ و اینگونه نباشد که ما خطی را وارد کنیم و در اینجا مثلا پوششهای نانومتری را طبق دستورالعملهای شرکت سازنده با آن اعمال کنیم. اما اینکه بتوانید پوششهای جدید متناسب با نوع نیازی که دارید، چه از جنس و منظر زیرلایهای که میخواهید روی آن پوشش اعمال کنید و چه از منظر خواصی که میخواهید به شما بدهد؛ اگر روی این فناوری تسلط نداشته باشید نمیتوانید چنین کاری را انجام دهید. درواقع اگر دستورالعمل یا دستورکار محصول جدید را به شما بدهند میتوانید از آن استفاده کنید؛ در غیر این صورت استفاده از آن امکانپذیر نیست.
از ابتدا نگاه این بوده است که اگر مثلا حوزه پوششها اهمیت دارد، باید بتوانیم دستگاه پوششدهی را تولید کنیم. از این منظر، تعداد قابلتوجهی تجهیز مرتبط با نانو در کشور ساخته شده است. در حال حاضر حدود ۶۵ شرکت ایرانی در ساخت تجهیزات، چه تجهیزات آنالیز و چه تجهیزات ساخت کار میکنند. این تعداد شرکت بیش از 200 نوع تجهیز را در کشور تولید میکنند. ما تقریبا ظرفیت تولید عمده تجهیزات آنالیز و ساخت را درکشور داریم. البته به این معنی نیست که همه اینها در سطح یک دنیا و قابل رقابت با اسمهای تجاری مطرح دنیا باشند؛ برخی فروش محدود دارند و برخی نیز علاوهبر پوشش دادن آزمایشگاهها و پژوهشگاههای کل کشور، در کشورهای دیگر هم به بازار صادراتی رسیدهاند؛ و نمایندگی فروش در کشورهای متعدد دارند؛ درواقع طیفی از توانمندی در داخل کشور وجود دارد اما در اغلب تجهیزات مرتبط با آنالیز و ساخت، ظرفیت تولید آن در حال حاضر درکشور وجود دارد.
لایههای بعدی، شامل ماشینآلات پیچیدهتر است که طبیعتا از یک تجهیز آزمایشگاهی فراتر میرود؛ مانند حوزه نانو الیاف که یک زمان تجهیزات آزمایشگاهی آن در کشور ساخته شده است. درواقع بعد از اینکه توان تولید آن دستگاه در کشور کاملا به دست آمده است، گامهای بعدی آن، ماشینآلات صنعتی تولید نانوالیاف بوده که آن هم شرکت داخلی طی سالهای گذشته به توان تولیدش دست پیدا کرده؛ این تجهیزات در حال حاضر در صنایع مختلفی در بازارهای داخلی و صادراتی نصب شده و محصولات متنوعی را تولید میکنند.
یکی دیگر از برنامههای ستاد نانو که مکمل راهبرد اثرگذاری است، این است که ما بتوانیم روی فناوریهای بدیع و رو به آینده کار انجام دهیم. بعضی از حوزهها وجود دارد که در حال حاضر نیاز آن در صنعت وجود دارد و باید محصول وجود داشته باشد و از این طریق میتواند مسائلی را در حوزههایی مانند انرژی و کشاورزی حل کند. در بعضی از حوزهها، سطح پیچیدگی فناوری خیلی بالاست و لزوما صنعتی که بتواند سفارشدهنده چنین محصولی باشد را نداریم. اگر از این موارد غافل شویم طبیعتا محصولات یا بازار آینده این فناوری را از دست خواهیم داد.
بنابراین یک محور حمایتی ما کار روی فناوریهای بدیع است که لزوما مشتری بالفعل ندارند. در این محور هم افرادی که قابلیتهای علمی بالا و ظرفیت کار در حوزههای نوآورانه را داشته باشند، در ستاد نانو شناسایی میشوند و جدای از فراخوانهایی که ما روی موضوعات بدیع ارائه میکنیم و افراد خودشان درخواست میکنند، ما هم به صورت فعالانه افراد را شناسایی میکنیم و ماموریتهایی را به کسانی که تمایل به کار داشته باشند، میسپاریم. این محور هم مکمل موضوع حل مسائل جاری صنعت و مسائل روز کشور میشود.
در مامهای فناوری که معاون سابق علمی رئیسجمهور افتتاح کردند مام فناوری میکرو داشتیم؟
نه، نداشتیم.
آیا نانو هم میتواند در یکی از مامهایی که قرار است در آینده افتتاح شود حضور داشته باشد؟
ما درحوزه میکروالکترونیک برنامهای را به واسطه مأموریتی که شورای انقلاب فرهنگی در سال ۱۴۰۱ در سند راهبردی توسعه نانو به ستاد نانو واگذار کرد پیش میبریم. به عبارتی، حوزه میکروالکترونیک جزء اولویتهای ما به شمار میرود. سال قبل کارهای متعددی، چه از نظر رصد فناوریها، شناسایی ظرفیتهای داخل، حمایت از یک سری فناور و تیمها را شروع کردیم. یکی از کارهایی که انشاءالله در ادامه مسیر اتفاق میافتد این است که بتوانیم زیرساختهای آزمایشگاهی که برای توسعه فناوری میکروالکترونیک موردنیاز است را با حمایت و مشارکت نهادهای خصوصی فعال در حوزه میکروالکترونیک ایجاد کنیم. چنین زیرساختهایی نیاز به سرمایهگذاریهای بالا دارند و صرفا با منابع دولتی که در اختیار ماست، امکان تأمین آنها نیست.
برنامهای را که تاکنون پیش بردهایم، در سال ۱۴۰2 روی چند حوزه مانند برداشت انرژی با هدف استفاده از این فناوری درکاربردهای حسگری کار کردهایم. امسال روی حوزه توسعه حسگرها با هدف کاربرد در صنایعی ازجمله پتروشیمی حمایتهایی را شروع کردهایم. در این مسیر، نهادهایی درکشور هستند که ظرفیتهای فنی و اقتصادی برای ایجاد زیرساختهایی دارند که بهعنوان مراکز آفرینشهای فناورانه در معاونت علمی دنبال میشوند. تلاش میکنیم تا درحوزه میکروالکترونیک هم چنین زیرساختهایی در کشور شکل گیرد.
از طرف دیگر، نگاه ما شبکهسازی است، با همان تجربهای که ستاد نانو در حوزه آزمایشگاههای کشور ایجاد کرد و سپس، معاونت علمی هم این تجربه را به سایر حوزههای فناوری راهبردی بسط داده و شبکه آزمایشگاهی فناوری راهبردی را ایجاد کرد. راهبرد ما این است که بتوانیم داراییهای زیرساختی و فراتر از یک آزمایشگاه صرفا پژوهشی را شبکه کنیم تا بتوانیم مأموریتهایی را که در زمینه میکروالکترونیک به معاونت علمی سپرده شده به انجام برسانیم.
چه اتفاقی در این سالها افتاده که رتبه ما در مقالات نانویی از چهارم به پنجم رسید؟
یک بعد این مسئله روند کاهشی تعداد مقالات داخلی بوده است. تعداد مقالات نانویی یا مقالات ISI در سه سال گذشته در کشور روند کاهش نسبی داشته است. با وجود کاهش تعداد مقالات به مدت دو سال، در رتبه چهارم قرار داشتیم و در اواخر سال ۲۰۲۳ رتبه ما پنجم شد. بعد دیگر وجود رقبایی است که در این زمینه کار میکنند.
دلیل کاهش تعداد مقالات چه بوده است؟
این مسئله دلایل متعددی دارد. همکاران ما یک کار مطالعاتی را روی مؤلفههای مختلفی در ستاد انجام دادند که بر تعداد مقالات تأثیرگذار است. یکی از این مؤلفهها جریان کلی کاهش تعداد مقالات کشور در یکی دو سال اخیر بوده که بر نانو هم اثر گذاشته است. مؤلفه دیگر، هزینههای بالای کار پژوهشی در مقاطع کارشناسیارشد و دکتری است. طبق بررسی صورتگرفته، تقریبا هزینه عمده آنالیزهای موردنیاز برای انجام یک کار پژوهش عملی درحوزه نانو نسبت به ۵ یا ۶ سال قبل حدود ۶ برابر و در بعضی از آنالیزها ۱۰ برابر شده است.
اگر کسی بخواهد یک مقاله نانویی را در ISI چاپ کند چه قدر باید هزینه کند؟
میزان هزینه به این بستگی دارد که در چه مجلهای و با چه سطح کیفی چاپ شود. ما برای حمایت، مجلات خارجی را در گروههای مختلفی مانند الف، ب، ج و د، دستهبندی کردهایم. البته ردهبندیهای مختلفی در دنیا وجود دارد که ما در حمایتهایمان از آنها هم استفاده میکنیم. بهعنوان مثال، مجلات مختلف را بهعنوان چارک اول، چارک دوم (Q1وQ2) دستهبندی میکنند؛ درواقع مجلات دستهبندیهای مختلفی از نظر سطح کیفی دارند. با توان مالی فعلی که پژوهشگران ما دارند، انتشار مقاله در مجلات گروه الف تقریبا ممکن نیست.
قیمت چاپ یک مقاله در این مجلات چقدر است؟
مسئله، قیمت چاپ یک مقاله نیست بلکه کارهای پژوهشی که نیاز است تا آن مجله خروجی پژوهش شما را بپذیرد، اهمیت دارد. بهعنوان مثال، در بعضی از مجلات اگر شما در مقیاس نانو کار میکنید، تصویری که در این مقاله استفاده میکنید اگر HRTEM نباشد که یک نوع خاصی از میکروسکوپ TEM است، چاپ چنین مقالهای را نمیپذیرند. انجام دادن چنین آنالیزی هم هزینه خیلی بالایی دارد؛ چراکه درکشور چنین تجهیزی نداریم و فرد مجبور میشود نمونه را به خارج از کشور ارسال کند. در سطوح پایینتر هم اگر بخواهد تصویر TEM معمولی داشته باشد، طبیعتا یک کار پژوهشی باید نمونههای مختلف و متعددی داشته باشد و نیاز است که آنالیزهای مختلفی را انجام دهند که هزینهبر خواهد بود.
باتوجه به سطح کیفی مجله و نوع مقالاتی که میپذیرد، میزان کار پژوهشی که باید پشتوانه آن مقاله باشد نیز متفاوت میشود. عمده افراد بهخصوص در مقطع کارشناسیارشد به سمت کارهای شبیهسازی سطح اولیه، گرایش پیدا میکنند. مورد اول هزینههای تیم پژوهشی دانشگاهی است. اگر با استادان مختلف صحبت کنید متوجه میشوید که گرنت یا اعتبار پژوهشی که برای پایاننامهها دریافت میکنند، کفاف یک کار پژوهشی جدی را نمیدهد. مورد بعدی حمایتهایی است که ما پرداخت میکنیم. حمایت ما در سالهای اولیه نانو، حتی فراتر از هزینههای پژوهش را پوشش میداد. هر چقدر که ما به سمت جلو حرکت کردهایم، با رشد شدید هزینهها، رقمهای حمایتی ما یا ثابت ماندهاند یا رشد محسوسی نداشتند. اوایل، حمایتهای تشویقی ستاد چنین بود که مابهازای هر مقاله نانو در هر مجله ISI که چاپ میشد، یک میلیون و 500 هزارتومان حمایت تشویقی پرداخت میکردیم که در آن زمان قیمت سکه تمام بهار آزادی حدود ۱۰۰هزار تومان بود اما امروز، از حدود ۱۵ هزار مجله ISI، فقط انتشار مقاله در هزار و خردهای مجله را در چند سطح حمایت میکنیم؛ از مبلغ 100 میلیون تومان برای گروه الف تا 30 میلیون تومان برای گروه ب، 10 میلیون تومان برای گروه ج و 3 میلیون تومان برای گروه د؛ که اغلب مقالات در همین گروه دال قرار میگیرند.
مبلغ یک میلیون و 500 هزار تومانی که اشاره شد برای چه سالی بود؟
مبلغ یک میلیون و پانصد هزار تومان را ستاد در سال ۱۳۸۳پرداخت میکرد. در این سالها رشد بودجه نانوی کشور خیلی کمتر از میزان نیاز این عرصه بوده است. زمانهایی که حمایت مقالات در این سطح پرداخت میشد، شرکت چندانی نبود که برای توسعه کسبوکارش به حمایتهای ما نیاز داشته باشند. هر چقدر روبهجلو حرکت کردهایم بدنه نانوی کشور رشد کرده و به جایی رسیدهایم که حدود ۴۲ هزار محقق را در دانشگاهها داریم که درحوزه نانو کار پژوهشی انجام دادهاند. حدود ۳۹۰ شرکت داریم که محصولات نانو را تولید میکنند و در بازار حضور دارند. خیلی از اینها نیاز به حمایت دارند. درواقع، خانواده نانو خیلی بزرگ شده و اثرات اقتصادی و اجتماعی بعضی از شرکتهای نانو دهها برابر کل بودجه دولتی برای حمایت از محققان و شرکتهای کوچک است. اگر بخواهیم دلاری نگاه کنیم تا پیش از سال 1390 بودجه دولتی نانو چیزی حدود ۱۵ میلیون دلار بوده اما در حال حاضر با گسترش حوزههایی که نیاز به حمایت دارند، به چهار پنج میلیون دلار هم نمیرسد.
با توجه به تورمی که در جامعه داریم، میزان مبلغ حمایتها چقدر باید باشد؟
برنامهای که ما برای سال قبل به سازمان برنامهوبودجه ارائه کردیم، براساس سند نانوی مصوب شورای انقلاب فرهنگی است که در آن یک سری مأموریت مشخص ارائه شده است. به عبارت دقیقتر، در آن پروژههای مشخص جدای از برنامههای زیرساختی مانند آزمایشگاهها و استاندارد و حوزه صادرات، تعریف شده که باید مورد حمایت قرار گیرند. براین اساس ما میزان سهم حمایتی دولت روی پروژههای صنعتی را که حدود ۹۷۰ میلیارد تومان برآورد میشد، به سازمان بودجه ارائه کردیم. بحث ما در آنجا این بود که اولا یک مأموریت میکرو به ما اضافه شده است. دوم اینکه علاوهبر برنامههای کارکردی مثل توسعه آموزش، پژوهش، ایجاد کسبوکارهای جدید، تدوین استاندارد و مواردی از این دست، یک سری مأموریتهای ویژه هم در سند نانو روی چند حوزه صنعتی مشخص به ما سپرده شده است. دولت برای برنامههای کارکردی بودجهای را اختصاص میدهد که سال قبل حدود ۲۰۰ میلیارد تومان شد. پیشنهاد ما این بود که جدای از این مبلغ حدود ۹۷۰ میلیارد تومان هم برای برنامههای ویژه داده شود که مبلغی داده نشد. درسال ۱۴۰۳ هم برای برنامههای پیشبینیشده در حوزه میکرو حدود ۳۰۰ میلیارد تومان به سازمان برنامه تقاضای بودجه دادیم؛ اما امسال کل بودجهای که برای ستاد نانو مصوب شده حدود ۲۷۰ میلیارد تومان است. ما سال گذشته چیزی حدود ۱۳۰۰ میلیارد تومان بودجه تقاضا کرده بودیم که ۲۰۰ میلیارد تومان بودجه به ستاد تعلق گرفت. تمام این مسائل در نوع حمایتها تاثیرگذار است. درواقع این نوع حمایتها را با حمایتهایی که از رقبا میشود مقایسه کنید. ممکن است تصور ما این باشد که شرکتها بزرگ شدهاند، تولید میکنند و فروش دارند و میتوانند خودکفا باشند. اما زمانی که ما این شرایط را با برنامه نانوی آمریکا مقایسه میکنیم شرکتها از نظر اقتصادی قابل مقایسه با شرکتهای ما نیستند اما در سال ۲۰۲۳ حدود 1.9 میلیارد دلار تنها بودجه برنامه دولتی نانوی آمریکا بوده است. خب شما این مبلغ را با چهار میلیون دلار بودجهای که به ستاد تعلق گرفته مقایسه کنید. البته این مسئله تنها محدود به آمریکا نمیشود بلکه کشورهای چین، کرهجنوبی و کشورهای منطقه مانند عربستان سعودی هم عددهای عجیبوغریب و بالایی سرمایهگذاری میکنند.
چه مقدار از پیشرفت کشور عربستان را میتوان به خرید یا بهرهبرداری از ظرفیت دانشمندان سایر کشورها ارتباط داد؟
هرچند بخش قابلتوجهی از آمار و ارقامی که عربستان در حال حاضر به آن رسیده، وابسته به محققانی است که لزوما در عربستان حضور ندارند؛ اما نمیتوان گفت که تنها خرید اتفاق افتاده است. اینطور نیست که بگوییم کسی یک جا کار میکند و صرفا پولی به او پرداخت میکنند تا نتیجه را به اسم آنها منتشر کند. وقتی هزینه را پرداخت میکنند از ظرفیت چنین فردی برای تربیت نیرو، برگزاری دورههای آموزشی و کارهای مشترک پژوهشی استفاده میکنند و حتما این افراد رسوب ظرفیت را در این کشور به دنبال خواهند داشت. بعضی از افراد به این شکل تحلیل میکنند که فقط خرید انجام میشود و اتفاقی رخ نمیدهد. در برنامههایی که در حوزه ورزش و فرهنگ انجام میدهند ما و هر فرد عامی هم مشاهده میکند که چگونه عربستان توانسته از ظرفیتهای دنیا استفاده کند. بهعنوان مثال، یک فوتبالیست را صرفا برای بالا بردن تعداد گلهای زده یک تیم خریداری نمیکنند، بلکه از ظرفیت فرهنگی و تبلیغات بازیکنان و فوتبالیستهای خارجی برای جذب توریست استفاده میکنند. در حوزه علم هم همینطور، به این معنی که حتی اگر محققانی در بیرون از عربستان فعالیت پژوهشی انجام میدهند اما کار مشترک دارند، رفتوآمد آنها با نهادهای علمی این کشور نیز منجر به ایجاد ظرفیت خواهد شد.
به نظر شما در کنار مشکلات بودجه میتوانیم مهاجرت نخبگان، دانشجویان و محققان را علت کاهش تعداد مقالات بدانیم؟
در سؤالات قبلی سعی کردم پاسخهایی برمبنای عدد و رقم عرض کنم اما پاسخ من به این سؤال، بیشتر از روی حس است چون عدد و رقمی ندارم. بهعنوان مثال، اینکه چه تعداد مهاجرت در سطح نخبههای فارغالتحصیلی کارشناسیارشد و دکتری داشتهایم؟ نسبت به قبل چگونه بوده؟ آیا این روند افزایشی بوده یا نه؟ من عدد و رقمی در اختیار ندارم. اما کل فضای پژوهشی ما در سطح کارشناسیارشد و دکتری چه از منظر ورود به این لایه و چه از منظر زیرساختهای لازم برای کار کردن، به تقویت جدی نیاز دارند. درحوزه مهاجرت نخبهها از آنجایی که عدد و رقم دقیقی ندارم ترجیح میدهم که اظهارنظری نداشته باشم اما درکل، مهاجرت نیز در کنار سایر عوامل بیتأثیر نیست. علاوهبر مهاجرت، در سالهای گذشته تعداد قابلتوجهی از افرادی را داشتهایم که در دانشگاههای برتر دنیا حضور داشتند و به کشور بازگشتهاند. ما با تعدادی از این افراد درحوزه نانو فعالیتهای پژوهشی انجام میدهیم و مشاهده میکنیم که در ایجاد کسبوکارهای جدید واقعا افراد مؤثری هستند.
چرا مابهازای حجم مقالاتی که در حوزه نانو در اختیار داریم، فناوری نداریم؟ یا درمجموع، ایران نسبت به فناوری نانو چه جایگاهی در دنیا دارد؟
اول اینکه موضوع تولید علم و انتشار را باید از یکدیگر تفکیک کنیم. در عین حالی که موضوع آمار مقالات بهعنوان یک شاخص رتبهبندی علمی برای ما حائز اهمیت است اما نباید این را معادل تولید علم بدانیم. در حوزه فناوری هم موضوع ثبت اختراع و پتنت اهمیت بسیار بالایی دارد اما اینگونه نیست که بگوییم فناوریهایی که در کشور به آنها دست پیدا کردیم فقط فناوریهای ثبتشدهاند. ما در زمینه ثبت اختراعات مسئله جدی داریم؛ از این زاویه که بعضی از محققان و شرکتهای ما به توانمندیهایی میرسند اما زمانی که ثبت نشوند محافظت کردن از آن داراییها در رقابت با خارجیها میتواند مسئلهساز شود. بهعنوان مثال، اگر شرکتی بخواهد یک محصول نوآورانه را به بازار صادراتی برساند اما ثبت نکرده باشد، دیگران میتوانند علیه او شکایت کنند؛ چراکه این اختراع یا این توانمندی را به اسم خودش ثبت نکرده است. مانند این است که ما خانهای را بسازیم اما سند نداشته باشد؛ خب هر کسی میتواند روی این خانه یا زمین ادعا کند. درواقع، اگر ما سند نداشته باشیم به این معنی نیست که ما خانهای نساختهایم اما خودمان را در معرض مشکل قرار دادهایم. بنابراین باید این مسائل را از هم تفکیک کنیم بهطوری که ثبت اختراع برای حفاظت از دستاوردها اهمیت زیادی دارد. اما اینطور نیست که بگوییم هر آنچه که داریم، فناوریهای ثبتشدهاند. درواقع ما باید تلاش کنیم داشتههایمان متناسب با بازارهای صادراتی که هدف ما هستند، بیشتر ثبت شوند. بنابراین باید تصریح کنیم که داشتههای فناورانه کشور خیلی بیشتر از آن چیزهایی است که ثبت شدهاند. این مورد را ما در محصولاتی میتوانیم مشاهده کنیم که شرکتها وارد بازار کرده و در رقابت با محصول شرکتهای بنام دنیا مسئله حل میکنند. حجم بسیار زیادی از ۱۶۰۰ محصول نانویی تولید داخل، محصولاتیاند که در صنعت با قیمت رقابتی نسبت به رقبای خارجی استفاده میشوند و بسیاری از آنها هم از این جنس نبودهاند که فناوری را از یک جای رسمی، تحت لیسانس یک شرکت خارجی گرفته باشند. تیم داخلی به تنهایی با تحقیق و توسعه به این فناوری دست یافته است؛ بنابراین صاحب فناوری است، هرچند آن را ثبت نکرده باشند. درواقع داشتههای فنی کشور بسیار فراتر از داشتههای ثبتشدهاند.
مسئله اینجاست که در بعد جهانی براساس موارد ثبتشده رتبهبندی انجام میشود.
بله، درست است. کشورها، بنگاهها و دانشگاهها را براساس یکسری معیارها رتبهبندی میکنند. من نمیخواهم این رتبهبندیها را کنار بگذارم اما اگر شفاف باشیم، این رتبهبندیها و شاخصها همه داشتههای یک کشور را نشان نمیدهد. ما باید تلاش کنیم در رتبهبندیهای جهانی حضور داشته باشیم و داشتههایمان را ثبت کنیم تا بتوانیم از آنها حفاظت کنیم. تا زمانی که نگاه ما جایگزینی واردات باشد مسئله ثبت و مالکیت فکری مسئلهای جدی تلقی نخواهد شد اما اگر نگاه ما ارتقا پیدا کرد و از سطح جایگزینی واردات به نگاه توسعه صادرات رسیدیم، طبیعتا باید محصولاتمان را در چهارچوب نظامهای حقوقی جهانی ارائه کنیم. بنابراین باید بتوانیم از داشتههایمان حفاظت کرده و اثبات کنیم چیزی که در کشور عرضه میکنیم داشته یا دارایی ثبتشده شرکت دیگری نیست. اگر شما محصول را در داخل ایران استفاده کنید، کسی نمیتواند علیه شما شکایت کند اما اگر همین محصولی که خودتان به آن رسیدهاید را در کشور دیگری عرضه کنید که شرکت دیگری همین فناوری را در آن کشور ثبت کرده باشد، عملا بازار را برای ورود شما به آن کشور بسته و میتواند پیامد حقوقی داشته باشد و شکایت کند که این شرکت ایرانی نقض پتنت کرده است.
واقعا داشتههای فنی کشور در سطحی است که صرفا محدود به جایگزینی واردات فکر نکنیم و راکد باقی نمانیم؛ اینجاست که نظامهای حقوقی جهانی مسئله میشوند و باید از قبل به موضوع ثبت اختراع فکر میکردیم و جدی پیش میرفتیم. در این زمینه ما مسائلی جدی را پیشرو داریم بهطوری که هم مسئله شناخت و آگاهی نسبت به این موضوع را داریم که بسیاری از محققان باور ندارند حتی یک نوآوری جزئی را نیز در فرایند و روش کارهای خود میتوانند ثبت کنند. گام بعدی مسئله اقتصادی است. خیلی از فناورها و شرکتهای کوچک بنیه اقتصادی برای ثبت ندارند. زمانی که میخواهید یک کار تحقیقاتی را در مجله سطح بالا منتشر سازید باید مستنداتی را ارائه کنید که رسیدن به آن مستندات هزینه دارد. درموضوع ثبت پتنت، چه با هزینه و چه بدون صرف هزینه و به هر شکلی که به یک فناوری رسیده باشید اگر بخواهید ثبت کنید، در کشوری مانند آمریکا حدود ۱۰ هزار دلار هزینه دارد. اینجاست که بسیاری از شرکتها توان لازم را ندارند، محققان دانشگاهی هم نه خودشان و نه با حمایتهای دانشگاهی توان انجام این کار را ندارند. اینجاست که دولت ما بهعنوان کشوری که در مسیر توسعه فناوری و نوآوری هستیم، باید حمایت کند. نباید اینگونه مطرح کرد که یک شرکت برای حفاظت از داراییهای خودش باید فناوری جدیدش را ثبت کند؛ چراکه این شرکت بههرحال به این مرحله رسیده، توان مالی هم ندارد و در تامین هزینههای اولیه شرکتداری هم مانده است. یا بگوییم از آنجایی که شما فعلا برنامه صادراتی مشخصی برای ورود به بازارهای آمریکا ندارید پس من حمایت ثبت پتنت USPTO را انجام نمیدهم. به نظرم این نگاه محدودی است.
اتفاقا سال گذشته ما با ثبت ۲۳ پتنت رتبه بیست وچهارم را در اختیار داشتیم اما امسال با ثبت ۸ پتنت، رتبه بیستوهفتم را داریم.
بله. البته این بدان معنا نیست که واقعا 8 کار قابل پتنت داشتهایم و واقعا نباید اینگونه فکر کنیم.
آیا ستاد نانو هم از ثبت پتنتها حمایت میکند یا تمام حمایتها در حال حاضر در اختیار کانون پتنت است؟
در این دوره اخیر یک تفکیک مأموریتی اتفاق افتاد که موضوع حمایت از ثبت پتنت در کانون پتنت فکری متمرکز شد. پیشتر، مباحث اجرایی همان کانون هم با ستاد نانو بود اما از هم تفکیک شدند. درواقع حمایت از ثبت پتنت هم تفکیک و هم دچار محدودیت منابع حمایتی شد. امیدواریم در دوره جدید یا منابع لازم و مأموریت برای ثبت پتنتهای نانو دوباره به ستاد داده شود یا این کانون منابع کافی برای حمایت از ثبت پتنت در تمام حوزههای فناوری راهبردی در اختیار داشته باشد.
تا پیش از اینکه حمایتها زیرمجموعه کانون پتنت شود، ستاد نانو برای ثبت پتنت چه مبلغ حمایتی به این شرکتها میداد؟
در دوره قبل هم ستاد، بخش اجرا را انجام میداد اما منابع این کار را معاونت تأمین میکرد و درواقع، مکمل بودجه ستاد نانو به حساب میآمد.
معاونت حدودا چند درصد حمایت از پتنتها را تأمین میکرد؟
طبق آییننامه، معاونت حدود 90 درصد را حمایت میکند و در حال حاضر هم این حمایت وجود دارد اما طبق الزامات آییننامه جدید، یک شرکت برای اینکه ثبت پتنت داشته باشد باید برنامه صادراتی به کشورهایی که قصد ثبت در آنها دارد را داشته باشد. درواقع این یک مقدار محدودکننده است و شرکت ممکن است در حال حاضر برنامه صادراتی قوی نداشته باشد. اما زمانی که ثبت پتنت نکند، اگرچه مدتی بعد به فکر صادرات بیفتد، دیگر فرصت را از دست داده است.
با توجه به رونق هوش مصنوعی در کشورها، رابطه فناوری نانو با هوش مصنوعی چگونه است؟ آیا با یکدیگر تلفیقی دارند؟
هوش مصنوعی نهتنها توسعه فناوری و نوآوری بلکه بازی حکمرانی درکل دنیا را میتواند تغییر دهد. در حوزه نانو هم میتوان توانمندیهای فنی ساخت تجهیزات را با توانمندیهای حوزه هوش مصنوعی تلفیق کرد، برای ارتقای تحلیلها، و هم در طراحی مواد جدید کاربرد دارد، که با عنوان «ژنوم مواد» که یک پروژه جدی و بزرگ در دنیا است شناخته میشود. به جای اینکه از ابتدا در محیط آزمایشگاه برای کارهای خاص، ترکیبات مختلف از مواد مختلف را بسازند و ارزیابی کنند، با استفاده از ظرفیت هوش مصنوعی و بدون فعالیتهای آزمایشگاهی میتوان به کاندیداهای مختلفی از ترکیبات موادی که تاکنون وجود نداشتهاند رسید و بعد وارد کار آزمایشگاهی شد.
ما در محور اول یعنی حوزه تجهیزات، فعالیتهایی را آغاز کردهایم و مسابقهای را در حوزه تلفیق هوش مصنوعی و تجهیزات در دست اجرا داریم. شرکتهای ما برخی تجهیزات مرتبط با فناوری نانو را میسازند؛ این شرکتها اگر بخواهند همچنان رقابتپذیر باقی بمانند باید استفاده از داده را به تجهیزات خود اضافه کنند. ما مسابقهای را آغاز کردیم که در آن، شرکتهایی که از ظرفیتهای هوش مصنوعی در طراحی تجهیزات نانویی خود استفاده میکنند، شناسایی و معرفی شوند. درواقع هدف این است که به واسطه برگزاری این مسابقه و محتواهایی که منتشر میکنیم، شرکتها ترغیب شده و با روند کار رقبای خود در دنیا آشنا شوند. ارتقا و تجهیز از مسیرهای فنی و بعضا مکانیکی و الکترونیکی، محدودیتهایی دارد و تا یک سطحی میتوان بهعنوان مثال دقت نتایج را افزایش داد. اما زمانی که از داده استفاده شود، اگر کسی به نتیجهای رسید، آن را با صدها، هزارها و دهها هزار داده دیگر مقایسه و نتیجه را با تحلیل به او ارائه میکنند.
بنیاد علم هم روی پروژه «ژنوم مواد» کار را آغاز کرده است. مسئله فعلی ما از نظر ساختاری این است که ما مأموریت توسعه نانو را داریم و از طرف دیگر در تفکیک ستادها، ستاد مواد پیشرفته هم ایجاد شده و حوزه ژنوم مواد هم جزء ماموریتهای این ستاد است و با نانو هم کاملا مرتبط است. امیدواریم که در ادامه، این همگرایی نهادها بیشتر شود؛ حتی شاید نیاز به بازآرایی ساختاری باشد.
درباره انتخاب آگاهانه ماده بدون آزمون و خطا با استفاده از هوش مصنوعی توضیح میدهید؟
فرض کنید میخواهید روی حوزه باتری کار کنید. بهعنوان مثال، روی حوزه آند باتری و اینکه آند از چه ترکیباتی باشد تا کارایی باتری افزایش پیدا کند. روند متعارف این است ترکیباتی که محققان قبلی روی آن کار کردند را مداوم تغییر دهید؛ درصدها را بالا و پایین کنید یا یک جزء را اضافه کنید. حال اگر دیگران با سه عنصر کار کردهاند و شما یک عنصر چهارمی را به آن اضافه کنید ممکن است به یک کار پژوهشی چهارساله نیاز داشته باشد. اما استفاده از هوش مصنوعی در تعیین نوع ترکیبات مختلفی که میتوان استفاده کرد، سرعت و گستره کار را بهشدت افزایش میدهد. حتی ممکن است یک ترکیب پنجمادهای را به شما بدهد که تاکنون به ذهن کسی نرسیده است که اگر مقدار کمی از یک عنصر دیگر هم به ترکیبات چهارتایی قبلی اضافه شود، میتواند تغییری بنیادی ایجاد کند. یعنی با هوش مصنوعی میتوان به این رسید که از نظر تئوریک اگر چنین ترکیبی از عناصر را کنار هم داشته باشم میتوانم راندمان باتری را افزایش دهم. این اتفاق میتواند تیم پژوهشی را سالها جلو بیندازد و هزینهها را کاهش دهد. در این زمینه فاصله زیادی تا دستیابی به این فناوری داریم؛ درحالی که برخی آزمایشگاههای پیشرو در این فضا کار میکنند، اما اگر در این زمینه حرکت نکنیم، در سالهای آینده بازی کاملا عوض میشود و ما از دنیا عقب میمانیم.