تفاوت خوانشها از جمله در مورد توافق ۱۹۹۷ (که در آغاز دوران طلایی روسیه و ناتو میان بوریس یلتسین، رئیسجمهور وقت فدراسیون روسیه، و خاویر سولانا، دبیر کل وقت ناتو، به امضا درآمد) سبب شد مسکو ناتو را به نادیدهگرفتن تضمینهای امنیتی متهم کند که قصد پیشروی به کشورهای بیطرف از جمله اوکراین را دارد و در مقابل ناتو نیز روسیه را به نادیدهگرفتن مرزهای سنتی متهم کند که قصد سیاستهای توسعهطلبانه را دنبال میکند؛ روندی که نهایتا معماری امنیتی سنتی توافقشده در سال ۱۹۹۷ را بر هم زد. روسیه بخشی از سرزمینهای اوکراین را به خاک خود الحاق کرد و و پیمان آتلانتیک شمالی نیز سوئد و فنلاند را به خود ملحق کرد تا بیش از دوهزار کیلومتر به مرزهای ناتو با روسیه افزوده شود.
به گزارش نبأخبر،مارک روته، نخستوزیر سابق هلند، از ابتدای اکتبر به طور رسمی سکان ریاست ناتو را در دست گرفت تا این پرسش پیش آید که با آمدن این حامی سرسخت اوکراین، آیا روسیه و ناتو در مسیر تاریکتری گام برمیدارند و ریسک کشیدهشدن آنها به یک درگیری مستقیم در حال افزایش است؟ اگر از زاویه کرملین به چرایی انتخاب روته بنگریم، به طور مثال میتوانیم به اظهارات الکساندر گروشکو، معاون وزیر خارجه روسیه، توجه داشته باشیم که معتقد است اساسا سیاستهای بسیار محکم ضدروسی، یکی از شروط اجباری انتخاب دبیر کل پیمان آتلانتیک شمالی است که به اعتقاد او نقش رهبری دبیرخانه ناتو را دارد؛ چراکه سیاستگذاریها از سوی ایالات متحده دیکته میشود. اما در سوی دیگر، چند روز پیش گاردین در گزارشی به نقل از منابع آگاه در این ائتلاف نوشت یکی از مهمترین دلایل انتخاب روته، هدایت روابط ۳۲ عضو ناتو با ایالات متحده تحت رهبری ترامپ است و از همین رو این دیپلمات پرنفوذ و کهنهکار اتحادیه اروپا با هدف انطباق و رشد همکاریهای اتحادیه اروپا و ناتو در دوران احتمالی رهبری ترامپ بر آمریکا بر مسند ریاست ناتو نشسته است.
اجازه بدهید دوباره به روابط روسیه و ناتو در دوران پیشروی مارک روته بازگردیم. گزاف نیست اگر بگوییم که در نگاه کرملین، ناتو به دشمنی تبدیل شده که از مسیر اوکراین یک جنگ ترکیبی علیه روسیه راه انداخته است و فعالیتهای نظامی و سیاسی ناتو مدام رویارویی با روسیه را ترویج میکند و اکنون نیز ارسال سلاحهای دوربرد و مستشاران نظامی برای عملیاتهای برنامهریزیشده خطر یک رویارویی نظامی مستقیم میان روسیه و ناتو را افزایش داده است. در مقابل، ناتو نیز البته خوانش متفاوتی دارد و میگوید اگرچه یک دهه گذشته افغانستان مرکز فعالیتهای ناتو بود و حمایت از اوکراین در حاشیه قرار داشت، اما سیاستهای توسعهطلبانه روسیه سبب شد اکنون این ائتلاف دهها هزار سرباز آماده به جنگ در جناح شرقی ائتلاف ناتو مستقر داشته باشد.
آنچه مشخص است همین تفاوت خوانشها از جمله در مورد توافق ۱۹۹۷ (که در آغاز دوران طلایی روسیه و ناتو میان بوریس یلتسین، رئیسجمهور وقت فدراسیون روسیه، و خاویر سولانا، دبیر کل وقت ناتو، به امضا درآمد) سبب شد مسکو ناتو را به نادیدهگرفتن تضمینهای امنیتی متهم کند که قصد پیشروی به کشورهای بیطرف از جمله اوکراین را دارد و در مقابل ناتو نیز روسیه را به نادیدهگرفتن مرزهای سنتی متهم کند که قصد سیاستهای توسعهطلبانه را دنبال میکند؛ روندی که نهایتا معماری امنیتی سنتی توافقشده در سال ۱۹۹۷ را بر هم زد. روسیه بخشی از سرزمینهای اوکراین را به خاک خود الحاق کرد و و پیمان آتلانتیک شمالی نیز سوئد و فنلاند را به خود ملحق کرد تا بیش از دوهزار کیلومتر به مرزهای ناتو با روسیه افزوده شود.
اما بدون شک مهمترین خط قرمز اوکراین است که به محل مناقشه تبدیل شد. پیشنهاد ناتو به کییف اینطور بود که صلح در اوکراین پس از پیوستن این کشور به ناتو محقق میشود، اما شرط لازم برای این موضوع پیروزی اوکراین بر روسیه است؛ یعنی تا زمانی که این موضوع محقق نشود، پیمان آتلانتیک شمالی ضرورتی نمیبیند که یک کشور درح ال جنگ را به عضویت خود درآورد که پای خودش نیز مطابق مفاد این ائتلاف به رویارویی مستقیم نظامی کشیده شود. درواقع میتوانیم بگوییم در تقابل کاخ سفید با کرملین، با هدف انزوای روسیه در یوروآتلانتیک، اوکراین وارد مسیر برگشتناپذیری به سمت عضویت در ناتو پیش رفت و شاید گزاف نباشد اگر بگوییم که به عنوان بخشی از یک جنگ ترکیبی برای مهار روسیه در ژئوپلیتیک یوروآتلانتیک از سوی ایالات متحده تعریف شد. درعینحال به نظر میرسد ناتو حتی در دوران مارک روته نیز انگیزهای برای رویارویی مستقیم نظامی با روسیه ندارد؛ اگرچه در اسناد راهبردی ائتلاف پیمان آتلانتیک شمالی، روسیه مهمترین و مسقیمترین تهدید برای امنیت کشورهای عضو این ائتلاف معرفی شده است و از همین رو در راستای توسعه نظامی با هدف مهار روسیه گام برمیدارند.
اما شاید به همان میزان که نمیتوان از کاهش تنش میان ناتو با روسیه سخن گفت، صحبتکردن از انگیزهای برای درگیری مستقیم ناتو با روسیه نیز دشوار باشد. باید توجه داشته باشیم که اگرچه ناتو در راستای سیاستهای بایدن پیشنویس معاهده تضمین امنیتی که در دسامبر ۲۰۲۱ از سوی مسکو به بروکسل ارائه شد را نپذیرفت تا دو ماه بعد کار روسیه و اوکراین به تقابل نظامی کشیده شود، اما با وجود این از درگیرشدن در یک جنگ تمامعیار نیز پرهیز میکند؛ اگرچه در مدلسازی بر طرحهای نظامی تأکید دارد. از جمله مانورهای نظامیای که در نزدیکی مرزهای روسیه برگزار میکند نظیر مانور گرگ آهنین ۲۰۲۴ که از هفتم اکتبر آغاز شد و به مدت 10 روز ادامه دارد.