انحلال مجلس هفدهم توسط مصدق نیز یک کودتا محسوب میشود اما به نظر میرسید بعلت عدم نقد مورخین معاصر ،در اذهان روشنفکران یک کودتای خوب محسوب میشود،خودمحوری مصدق و عدم تمکین به ابوالقاسم کاشانی و توهین به او توسط اراذل واوباش ،انتصاب سرلشکر زاهدی توسط وی در دولت ملی ،علیرغم تذکر خیرخواهان دلسوز دولت ملی نیز از اشتباهات این مرد بزرگ بود که راه را برای کودتا علیه این دولت فراهم نمود.
به گزارش نبأخبر، به تحلیل فتح الله امی – استاد دانشگاه ،اگر مفهوم کودتا هر نوع اقدام حاکمان قدرت علیه دمکراسی و آرای مردم باشد،می توان در اذهان دو برداشت در نظر گرفت:کودتای خوب و کودتای بد!
تاریخ نشان میدهد که بیماری حاکمان خود محوری است.بسیاری از رهبران انقلابی بعد رسیدن به قدرت ،به منظور ماندگاری در مسند قدرت به همین بیماری دچار میشوند ،ضمن احترام به محمد مصدق که با تلاش ملی و بینالمللی موفق شد نفت را ملی کند و مانع از منافع کلان دولت استعمارگر انگلیس بشود ولی انحلال مجلس هفدهم که نمایندگان آن با نظارت دولت ایشان و با آرای مردم انتخاب شده بودند نوعی کودتا حساب میشود که از اشتباهات این مرد بزرگ بود!
از خوانندگان محترم اجازه می خواهم بعد از هفتاد سال که از زمان دولت مصدق میگذرد ،بی طرفانه عوامل شکست این دولت و پیروزی کودتا زاهدی را که متکی بر اراذل و اوباش بود بررسی کنم،هر چند در آن زمان نبودم و تنها اثر این کودتا را که بیاد دارم زندان پدر بزرگ که یک نظامی طرفدار مصدق بود و من در آغوش مادرم به ملاقات او در زندان قصر و قزل قلعه میرفم،البته شعار «یا مرگ یا مصدق» بر دیوار منزل ما در دروازه شمیران طهران را نیز بیاد دارم.
انحلال مجلس هفدهم توسط مصدق نیز یک کودتا محسوب میشود اما به نظر میرسید بعلت عدم نقد مورخین معاصر ،در اذهان روشنفکران یک کودتای خوب محسوب میشود،خودمحوری مصدق و عدم تمکین به ابوالقاسم کاشانی و توهین به او توسط اراذل واوباش ،انتصاب سرلشکر زاهدی توسط وی در دولت ملی ،علیرغم تذکر خیرخواهان دلسوز دولت ملی نیز از اشتباهات این مرد بزرگ بود که راه را برای کودتا علیه این دولت فراهم نمود.
همچنین عدم توجه به قانون اساسی آن زمان که در ابتدای مشروطیت توسط مشروطه خواهان،با تایید مراجع وقت ازجمله سید حسن مدرس تدوین شد نیز از اشتباهات دیگر مصدق بود. در گفتگو احسان نراقی با شاه در جلسه چهارم مورخ ۱۴آذر ۱۳۵۷ در پاسخ سوال شاه که از نراقی می پرسد: شما که یک جامعه شناس هستید چرا آنها(مردم) فریاد میزنند«مرگ برشاه؟» نراقی پاسخ میدهد : (طبق قانون اساسی)شاه باید سلطنت کند نه حکومت! نراقی در ملاقات ششم مورخ۴دیماه۱۳۵۷در پاسخ این سوال شاه جواب صریح میدهد و می گوید: آنها (مردم) معتقدند، چون اعلی حضرت مدتی طولانی (۲۵سال) قانون اساسی را نادیده گرفته اند. در نتیجه نمی توان مطابق با آن(قانون اساسی)شاه باقی بماند. اکنون نیز باید توجه داشت عدم توجه به قانون اساسی که پیمان وعهد بین حاکمیت و مردم برای تاسیس نظام جمهوری اسلامی است اگرنادیده گرفته شود در این عهدنامه غش در معامله رخ داده است که نتایج بدی در پی خواهد داشت . نویسنده در پایان تذکر این نکته را ضروری می داند که هرگونه دخالت و مهندسی آرای مردم در انتخابات نتایج بدی به دنبال دارد و موجب کاهش مشارکت مردم می شود.