فشارهای اقتصادی به ساحت خانواده آسیب زده است

.فقدان آرامش در خانواده‌ها يکي از دلايل اصلي افزايش آمار اعتياد و طلاق عاطفي بين زوجين است.هنگامي که مرد مجبور است براي تأمين شرايط اقتصادي خانواده دو شيفت کار کند ديگر فرصتي براي محبت به همسر و فرزندان براي وي باقي نمي‌ماند. در نتيجه روز به روز روابط بين زوجين در محيط منزل سردتر مي‌شود. هنگامي که يک فرد شغل و درآمد کافي براي گذراندن زندگي خود ندارد به صورت طبيعي دچار افسردگي و مشکلات رواني مي‌شود.

به گزارش نباءخبر، بودجه کشور در سال آینده به شکلی تدوین شده که به نظر می‌رسد مردم با مشکلاتی در زمینه اقتصادی مواجه خواهند شد. این در حالی است که برجام نیز هنوز به نتیجه نرسیده و با چشم‌انداز مبهمی مواجه است که این اتفاق به معنای عدم لغو تحریم‌ها خواهد بود. در چنین شرایطی دولت باید اقداماتی انجام بدهد که کسری بودجه و آثار تحریم‌ها را کاهش بدهد. در نتیجه این احتمال وجود دارد که نوسان قیمت ارز و میزان تورم در سال آینده با وضعیت پیچیده‌ای مواجه شود.

سوال مهم این است که دولت چگونه می‌خواهد افکار عمومی را در این زمینه اقناع کند.نکته مهم این است که تحلیل‌های امروز درباره شرایط جامعه بیشتر رنگ بوی سیاسی دارد و کمتر از منظر جامعه شناختی و پیامدهایی که فشارهای اقتصادی به مردم وارد می شود صحبت شده است. این در حالی است که فشارهای اقتصادی زمینه انواع آُسیب‌های اجتماعی مانند اعتیاد، بزهکاری و طلاق را افزایش می دهد.«تورم در کشورنسبت به سال گذشته افزایش پیدا کرده و اغلب کالاهای مورد نیاز مردم گران شده است. در شرایط کنونی اغلب کارگران در وضعیت نامناسب اقتصادی زندگی می کنند و بسیاری از مغازه داران با رکود مشتری مواجه هستند. از سوی دیگر بیکاری در حال افزایش است.وضعیت به شکلی شده که شرکت‌های خصوصی یا به حالت نیمه تعطیل درآمده‌اند یا اینکه مجبور شده‌اند کارکنان خود را تعدیل کنند. شرایط اقتصادی مردم تأثیرمستقیمی در تحولات اجتماعی یک جامعه خواهد داشت. این مسأله تنها مختص به ایران نیست و بلکه در همه کشورهای جهان وجود دارد.این در حالی است که کسي حاضر نیست مسئولیت مشکلات اقتصادی را برعهده بگیرد. دولت عنوان می کند که قصد دارد درآمدها را افزایش بدهد. با این وجود در واقع هنگامی که دولت درآمدها را افزایش می‌دهد در مقابل مالیات‌ها نیز افزایش خواهد داشت.» اينها بخشي از نظرات دکتر مصطفی اقلیما در گفت‌وگو با آرمان ملي است که در ادامه ماحصل این گفت وگو را می‌خوانید.
بودجه سال1402 به شکل تدوين شده که احتمال اينکه فشارهاي اقتصادي روي مردم بيشتر شود وجود دارد.اين اتفاق چه پيامدهاي اجتماعي خواهد داشت؟

تورم در کشورنسبت به سال گذشته افزايش پيدا کرده و اغلب کالاهاي مورد نياز مردم گران شده است. در شرايط کنوني اغلب کارگران در وضعيت نامناسب اقتصادي زندگي مي‌کنند و بسياري از مغازه‌داران با رکود مشتري مواجه هستند. از سوي ديگر بيکاري در حال افزايش است.وضعيت به شکلي شده که شرکت‌هاي خصوصي يا به حالت نيمه تعطيل درآمده‌اند يا اينکه مجبور شده‌اند کارکنان خود را تعديل کنند. شرايط اقتصادي مردم تأثيرمستقيمي در تحولات اجتماعي يک جامعه خواهد داشت. اين مسأله تنها مختص به ايران نيست و بلکه در همه کشورهاي جهان وجود دارد.اين در حالي است که کسي حاضر نيست مسئوليت مشکلات اقتصادي را برعهده بگيرد. دولت عنوان مي کند که قصد دارد درآمدها را افزايش بدهد. با اين وجود در واقع هنگامي که دولت درآمدها را افزايش مي‌دهد در مقابل ماليات‌ها را نيز تا چندين برابر افزايش خواهد داشت.

در چنين شرايطي جامعه چه واکنشي از خود نشان خواهد داد؟

مردم دغدغه معيشت دارند.مسأله اصلأ سياسي نيست. هنگامي که فشار اقتصادي به مردم بيش از توانايي آنها مي‌شود به صورت طبيعي اين فشارها به انتقاد و اعتراض منجر خواهد شد.در هيچ کشور تغيير حکومت مشکل مردم را حل نکرده و بلکه رفاه بيشتر و رسيدگي به مشکلات مردم بوده که مردم را نسبت به آينده اميدوار نگه‌داشته است.در کشورهاي جهان همه دولت‌ها تلاش مي کنند بيکاري را در جامعه کاهش بدهند. به همين دليل نيز اگر در زمان يک دولت بيکاري در جامعه افزايش پيدا کند مردم ديگربه آن دولت رأي نمي‌دهند.از منظر جامعه‌شناختي در شرايط نامناسب اقتصادي بزهکاري اجتماعي افزايش پيدا مي کند. هرچه بيشتر به مردم وعده بدهيم و حل کردن مشکلات بنيادين را با تأخير بيندازيم به همان اندازه شدت انتقادات را بالاتر مي بريم.مقام معظم رهبري همواره به دو نکته مهم يعني شايسته سالاري و پاسخگو بودن مسئولان اشاره کرده‌اند. در شرايط کنوني براي مشکلات اقتصادي کشور راه حل ارائه نمي‌شود و همواره عنوان مي‌شود انشالله مشکلات در آينده حل مي‌شود. اين در حالي است که با انشالله گفتن مشکلات مردم حل نخواهد شد.

گراني‌ها در سال‌هاي اخير ساحت خانواده را تحت تأثيرقرار داده و آرامش را از خانواده‌ها گرفته است. به نظر شما فقدان آرامش در خانواده که منشأ اقتصادي دارد به چه شکل خود را در سطح جامعه نشان خواهد داد؟

اين موضوع مهمي است که بر ساحت‌هاي ديگر جامعه نيز تأثيرگذار است.فقدان آرامش در خانواده‌ها يکي از دلايل اصلي افزايش آمار اعتياد و طلاق عاطفي بين زوجين است.هنگامي که مرد مجبور است براي تأمين شرايط اقتصادي خانواده دو شيفت کار کند ديگر فرصتي براي محبت به همسر و فرزندان براي وي باقي نمي‌ماند. در نتيجه روز به روز روابط بين زوجين در محيط منزل سردتر مي‌شود. هنگامي که يک فرد شغل و درآمد کافي براي گذراندن زندگي خود ندارد به صورت طبيعي دچار افسردگي و مشکلات رواني مي‌شود.براساس تحقيقات تنها10 تا15 درصد از مردم جوامع مختلف به واقع داراي مشکلات رواني هستند و بقيه به دليل مشکلات زندگي دچار مشکلات رواني مي شوند.نکته ديگر اينکه نبايد همه مشکلات کشور را سياسي کرد ويا رنگ وبوي سياسي به آن داد. هيچ فردي وقتي متولد مي شود معتاد،دزد و قاتل نيست. ريشه اين مشکلات در محيط خانواده و فشارهايي است که به پدر و مادرها در خانواده ها وارد مي شود.بايد ببينيم خانواده و جامعه با يک فرد چه برخوردي کرده که دزد شده است.هنگامي که پدر و مادر فرصت رسيدگي به مشکلات فرزندانشان را به دليل مشکلات زياد پيدا نمي‌کنند چه انتظاري مي‌توان داشت که فرزند بزهکار نشود. عدم امنيت شغلي از دلايل اصلي عصبي شدن جامعه است. فشارهاي رواني زيادي روي شهروندان است که به آنها پاسخ مناسب داده نشده و همچنان لاينحل مانده و فرد آن را با خود حمل مي کند. انسان‌ها با پول کم هم مي‌توانند خوشبخت زندگي کنند.اين در حالي است که بسياري از مردم براي به دست آوردن همين پول کم هم دچار مشکلات زيادي هستند. هنگامي که فرد هنوز نمي‌داند آيا فردا نيز به کار خود ادامه خواهد داد و يا اينکه وي را کنار خواهند گذاشت دچار مشکلات رواني شديد خواهد شد.اغلب دعواها ونزاع‌هايي که بين کارمندان در محل کار صورت مي‌گيرد ريشه در محيط منزل دارد که زن و شوهر بر سر مسائل مختلف زندگي با همديگر اختلاف دارند.مغز انسان ظرفيت محدودي براي تحمل مشکلات و فشارهاي رواني دارد و از يک ميزان معين که عبور کرد به شکل‌هاي مختلف واکنش نشان مي دهد.مشکلات مردم در کوچه و خيابان با همديگر نيست و بلکه مشکل فرد با خود فرد است که در محيط منزل ايجاد شده است. در چنين شرايطي افراد جامعه اعتمادخود را نسبت به يکديگر از دست مي‌دهند.

اين روند در در شرايط کنوني چه پيامدهايي دارد؟

اگر افراد شايسته‌تري در مديريت قرار بگيرند و خود را ملزم به پاسخگويي به مردم كنند هيچ گاه اين اتفاقات اخير در کشور رخ نمي‌داد. نگاه مردم به عملکرد مسئولان کشور است که به چه ميزان در راستاي مطالبات آنها حرکت مي کنند.نکته ديگر اينکه هر مديري که روي کار مي‌آيد در ابتدا وعده‌هاي بزرگي به مردم مي‌دهد. با اين وجود پس از مدتي نمي‌تواند به وعده‌هايي که به مردم داده عمل کند و در نتيجه مردم به مرور زمان اعتماد خود را نسبت به برخي مسئولان از دست مي‌دهند. مديراني که تازه روي کار مي‌آيند به شکلي رفتار مي کنند که گويا قرار است اتفاقات مهمي در دوران مديريت آنها رخ بدهد. با اين وجود اين مديران پس از مدتي که با محدوديت‌ها و موانع جدي در مسير خودمواجه مي‌شود به اين نتيجه مي‌رسند که كار چنداني از آنها ساخته نيست. در شرايط کنوني جوانان با بحران بيکاري مواجه هستند. اين وضعيت درباره زنان جامعه نيز وجود دارد و زنان با مشکلاتي از نظر اقتصادي،شغلي و عاطفي مواجه هستند.در زمينه عدالت اجتماعي نيز مناسب نيست و روز به روز شکاف طبقاتي شکل جدي‌تري به خود مي‌گيرد و درصد بيشتري از مردم فقير مي‌شوند.اعتماد اجتماعي يک روزه از بين نرفته که يک روزه به دست بيايد.

برخي ريشه مشکلات اقتصادي جامعه را در بيرون از مرزها جست وجو مي کنند. آيا در واقع چنين است؟

ريشه مشكلات داخلي است و مسائلي نيز وجود دارد که به عامل بيروني ارتباط داشته باشد. در شرايط کنوني قيمت دلار در کشور افزايش پيدا کرده است. آيا دليل اين مسأله را بايد در خارج از مرزها جست وجو کرد؟ خير. دليل اين مسأله سياست‌هاي اقتصادي است که برخي مسئولان در پيش گرفته‌اند. برخي اتفاقات در کشور اصلأ سياسي نيست. مسئولان ارشد جمهوري اسلامي همگي به احترام به مردم و رعايت حقوق آنها توصيه مي کنند. آيا همه مديران به درستي به اين توصيه‌ها عمل مي کنند؟ در نتيجه بايد اين مديران را بازخواست کرد.جمهوري اسلامي هم يک حکومت است شبيه بسياري از حکومت‌هاي جهان که داراي ساختارها و کارکردهاي خاص خود است. ما بايد مديران را پاسخگو کنيم.


ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید