«در دهه 1390 ماهیت حکومت در ایران از دریچه اقتصاد سیاسی، پنج بار دگرگون شده است اما یک کلمه حرف درباره آن نمی شنوید. در این دهه سال هایی را تجربه کرده ایم که رانت ناشی از سیاست های شوک درمانی از رانت ناشی از نفت چند برابر بیشتر خلق شده است. ما با یک پدیده تسخیر شدگی ساختار قدرت به دست گروه های مافیایی و شبه مافیایی روبرو هستیم. این ساختار حتی مصالح بقای خود را رعایت نمی کند و دچار یک پریشان حالی ویژه شده است.»
به گزارش نباء خبر،فرشاد مومنی عضو هیات علمی دانشگاه علامه و اقتصاددان در نشست نقد و بررسی کتاب «توسعه فراستمند، الگویی بدیل برای ایران» که توسط شاخه اقتصادی گروه علوم انسانی فرهنگستان علوم در هفته دوم شهریورماه سال جاری برگزار شد، در ابتدای سخنان خود گفت: اگر ما فهمی بایسته از توسعه نداشته باشیم امکان تمدن سازی، رفع فقر، رفع وابستگی های ذلت آور و … برای ما وجود نخواهد داشت. بنابراین هرکس که درباره توسعه، وضع مطلوب و آینده اندیشه می کند باید به اندازه جایگاه والایی که دارد، قدرش شناخته شود.
وی افزود: اساس ساخت توسعه نیافته ی رانتی مبتنی بر کوته نگری است. ما در دانش توسعه می گوییم برای رسیدن به توسعه به سه گروه شناخت نیاز داریم. شناخت وضع موجود، شناخت وضع مطلوب و شناخت ساز و کارهای برون رفت از وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب. ما در هر سه حوزه دچار یک آشفتگی های نامتعارف هستیم. در کشوری زندگی می کنیم که به عنوان بدیهی اولیه عقلی، بارها به حکومتگران گفته شده درحالیکه شما با انواع بحران ها مواجه هستید، برخورد جزیره ای با مسائل راهگشا نیست وگرنه امکان ندارد مساله ای را حل کنید. از بای بسم الله برنامه ریزی در ایران، حیاتی ترین و سرنوشت سازترین مسائل آن دوره قید نشده است. در برنامه اول توسعه قبل انقلاب، نفت ملی شد که در آن قید نشده بود. در برنامه سوم اصلاحات ارضی نبود. چون ما به صورت بنیادین به مساله توسعه توجه نکرده ایم، زمان، منابع انسانی و مادی را از دست می دهیم و حسرت و نفرت و آشفتگی درو می کنیم. با این همه ادعاها و هارت و پورت ها، ما تنها کشوری هستیم که در دنیا حدود 50 سال تورم دو رقمی تجربه کرده است.
مومنی خاطرنشان کرد: پشت کردن به واقعیت مساله را حل نمی کند. درست است که ژست رادیکال می گیرید، اما ذلیل خواهی شد. مهم ترین کارکرد نظام های آمورشی این است که وفاق جمعی ایجاد می کند. ما صدبار گفته ایم آن کشورهایی که می گویند تورم ریشه پولی دارد، صد سال است که از مرحله تولید انبوه عبور کرده اند لذا اگر اینجا تورم را اینگونه تعریف کنید، لاشخورها را ذینفع می کنید. نتیجه این می شود که تمام حیثیت های این سیستم را به سند چشم انداز گره می زنید سپس دست به شیرین کاری هایی می زنید که حتی خودتان شرم می کنید از آنها نام ببرید. برنامه ریزی توسعه را به مناسک تبدیل می کنید و دائما غافلگیر می شود و بحران هایی با اتلاف های بزرگ ایجاد می کنید.
مومنی با بیان اینکه نمی شود در ساخت توسعه نیافته، با استانداردهای عدالت با اصحاب قدرت صحبت کنید، افزود: این ماجرای فولاد مبارکه را از این دریچه نگاه کنید که یک فهرست هفت صفحه ای از سایت ها، روزنامه ها و شبکه های تلویزیونی وجود دارد که خواسته اند آگاهی فاسد و کاذب رانتی ترویج کنند و هرکس خواست از عدل حرف بزند، چنان لجن مالش می کنند که جرات نکند حرف بزند. بیش از اقتصاددان ها و سیاسیون باید جامعه شناسان و روان شناسان ماجرای فولاد را بررسی کنند. ببینید چطور فساد، ناکارآمدی و پس افتادگی با منابع مادی و انسانی خودمان تحمیل می شود. قبل انقلاب وقتی نظامیان به سمت مردم شلیک می کردند، مردم جای خود را عوض می کردند و می گفتند «پول نفتمونه، یکی دیگه در کن».
استاد دانشگاه علامه با بیان این پرسش که چرا ساختار قدرت کنونی از تن دادن به برنامه طفره می رود، گفت: ببینید چقدر مضحک شده است که اینها می گویند دولت قبلی این همه فساد و ناکارآمدی به بار آورد اما برای اولین بار در تاریخ برنامه ریزی ایران اینها برای دومین سال پیاپی برنامه دولت قبلی را تمدید می کنند. در دهه 1390 ماهیت حکومت در ایران از دریچه اقتصاد سیاسی، پنج بار دگرگون شده است اما یک کلمه حرف درباره آن نمی شنوید. در این دهه سال هایی را تجربه کرده ایم که رانت ناشی از سیاست های شوک درمانی از رانت ناشی از نفت چند برابر بیشتر خلق شده است. ما با یک پدیده تسخیر شدگی ساختار قدرت به دست گروه های مافیایی و شبه مافیایی روبرو هستیم. این ساختار حتی مصالح بقای خود را رعایت نمی کند و دچار یک پریشان حالی ویژه شده است.
مومنی در پایان گفت: آیت الله بهشتی فرمود ما با لیبرالیزم و مارکسیزم مرزبندی داریم اما باید با انصاف و برخورد همدلانه اول خوب بشناسیم بعد نقدش کنیم. الان در حوزه اندیشه همه با شمشیر جلو می آیند. شهید بهشتی می گوید لیبرالیزم 5 رکن دارد که ما به عنوان مسلمان با سه رکن آن همدلی داریم اما الآن در کشور ما لیبرال و چپ گرایی به جای فحش به کار برده می شود. وقتی ما برخورد همدلانه و از موضع روش شناختی توسعه داشته باشیم، آن چیزهایی که تحت عنوان فراستمندی مطرح می شود، دارای حساب و کتاب های روشنی است. اگر توسعه را بخواهیم از منظر روش شناسی بررسی کنیم، دیدمان تغییر خواهد کرد.